جنجال یک سکوت

پیوندها

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۱ ثبت شده است

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۱، ۰۵:۳۴ ق.ظ

ملعون

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف):

ملعون است ، ملعون است کسی که نماز مغربش را به تأخیر بیندازد ، تا زمانی که ستارگان آسمان پدیدار شوند و ملعون است ، ملعون است ، کسی که نماز صبحش را به تأخیر بیندارد ، تا زمانی که ستارگان آسمان محو شوند.

 بحارالأنوار ، ج 52 ، ص 15 و 16


+ مخاطب پست : کسایی که وقتی صدای زنگ ساعت که نشانه اذان صبحه رو می شنوند ، قطعش میکنند و میگن 5 دقیقه دیگه بخوابم! و نتیجه این 5 دقیقه ها میشه نماز آخر وقت ... 

+ دلیل به روز رسانی این پست : دیشب تو خواب دیدم این حدیث رو دارم میذارم روی وبلاگم البته مطالب دیگه ای هم بود اما فقط همینش رو یادم میاد ... گفت بذارم شاید حکمتی داره که یقینا هم داره ... حدیث خیلی تلنگربخشیه ... وقتی امام معصوم می فرمایند: ملعون! دیگه خودتون حسابش رو بکنید چه عمل زشتیه به تاخیر انداختن نماز اول وقت ...

+ دعامون کنید ... ما هم قم و جمکران نائب الزیاره ایم انشاءالله ... 
۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۱ ، ۰۵:۳۴
سه شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۱، ۰۹:۰۱ ب.ظ

صدای مرا می شنوید؟؟

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

شده بعضی مواقع یک حرفی را هی بزنی کسی به حرفت گوش ندهد؟به یک چیزی اعتراض کنی و اعتراض هایت لابه لای دغدغه های به ظاهر بزرگتر ِ مورد اعتراض قرار گرفته شده ها گم شود؟ یا اصلا گم نشود بشنوند و به روی خودشان نیاورند که شنیده اند ؟ بعد یکی از تو بزرگتر با چهره موجه تر از تو که صاحب تریبون باشد بیاید حرفت را فریاد بزند؟ ... 

ماه ها و حتی شاید سال هاست که ما معترضیم به سینما ، به تلویزیون ، به رسانه های فرهنگی که تریبون ضد فرهنگند ... به صدا و سیمای جمهوری "اسلامی" و وزارت فرهنگ و ارشاد "اسلامی" که جزو معدود سازمان هاو وزارتخانه هایی هستند که دنبالشان آمده "اسلامی" ، اما از هر ضد اسلامی برایمان ضد اسلامی تر هستند ... نمیدانم ما کوچکیم که صدای اعتراض هایمان نمی رسد به بالا بالاها یا "گوش" های روسای این سازمان ها سنگین است که صدای فریادمان را نمی شنوند یا "هوش" های روسای سازمان ها بالاست که صدای اعتراضمان به این وضعیت را می شنوند و خودشان را می زنند به کوچه غلام چپ!!

امروز که سایت ها را بالا پایین می کردم لا به لای سیاسی نوشت های رجا ، تیتری آرامم کرد که بالاخره صدایی از جایی بلند شد و آن انتقاد دردمندانه استاد برجسته قرآن - استاد بهرام پور - از فضای مبتذل برخی برنامه‌های صداوسیما و فیلم‌های سینمایی طی نامه ای بود که به وزیر ارشاد و رئیس صدا و سیما نوشته بود ... خط به خطش حرف دل بود ... و از دردی روایت می کرد که بر دل است ... 

وقتی استاد نوشته بود : "در روایات معصومین نیز کیفر سنگینی برای حریم شکنان عفت عمومی تعیین نموده‌اند از این رو مقام معظم رهبری این همه به شماها تأکید فرموده‌اند که حدود شرع را کاملاً رعایت کنید پس چرا عمل نمی‌کنید، ولایت پذیری باید در عمل ظاهر شود... " 

چرا یاد گرفته ایم به ولایت پذیری امثال باهنر و رضایی گیر بدهیم ... اما ولایت پذیری کجای رفتار ضرغامی صدا وسیما و حسینی ارشاد قرار دارد؟تا کجا می خواهیم نفس خودمان را در انتقاد ها شریک کنیم؟

یا وقتی استاد خطاب به ضرغامی گفته بود :"در لحظات مهم تحویل سال که زمان توجه دادن مردم به خدای تعالی و دعا و شنیدن نصایح شخصیت های دینی و سیاسی مقبول بود، چه کردید شما امسال بر خلاف سال‌های قبل این لحظه ها را به بی‌راهه کشاندید و در تمام کانال‌های سیما هنرپیشه ها و بازیگران زن و مرد را ارائه دادید. آیا هر بازیگر زن الگوی حجاب زنان ایران است؟"

به شخصه شاخ هایم وقتی درآمد که صبح سال تحویل مجری مردی بعد از تعارفات عشقولانه رد و بدل کردن با یک بازیگر زن به او می گوید اگر قرار باشد یک نفر ازین جمع جلوی دوربین و پشت دوربین برود بهشت آن شما هستید!! ... بازیگر زنی که تصور عکس های پشت صحنه اش و روابطش با نا محرم برق را از سرم پراند ... آقای مجری اگر به همین راحتی بهشت را به کسی می دادند که معصومین ما این همه دعاهاو ندبه ها برای ترسیم ترس از آتش جهنم را برای ما به یادگار نمی گذاشتند ... بهشت آنقدرها هم که فکر میکنید سهل الوصول نیست!! می گویند بهشت را به بها می دهند نه به این بهانه های پیش پا افتاده...

در جای دیگر استاد می نویسد : "چرا دولت فعلی ما وقتی می‌تواند با قدرت تمام قیمت گاز را از بیست هزار تومان به پانصد هزارتومان برساند و این گرانی و گرانی‌های دیگر را دامن بزند، در مورد بی‌حجابی جامعه ناتوانی می‌کند و قایقران و فوتبالیست وآکروباتیک زن را به خارج می‌فرستد تا عرض اندام کنند. این چه ضرورتی است؟ آیا این عمل به قرآن است؟ چرا نماینده مردم در مجلس از رئیس محترم دولت راجع به حجاب سؤال می‌کند جواب سربالا می‌شنود؟ "

از جواب های بی ربط رئیس جمهور در صحن مجلس که بگذریم سخنی با نماینده های مجلس دارم ، چطور مجلس می تواند وزیر فلان وزارتخانه را بکشد به صحن مجلس که توضیح دهد چرا فلان بی توجهی باعث شد فلان اتفاق جان تعدادی از مردم را بگیرد؟یا چرا فلان گرانی فلان بلا را سر مردم آورد؟ اما جرئت ندارد وزیر ارشاد را استیضاح کند که این چه افتضاحاتی ست که در عرصه سینما و تئاتر رخ میدهد و به عرصه اجتماع هم کشیده شده و وضع فرهنگ را روز به روز ناگوارتر می کند؟کمیسیون فرهنگی مجلس در خواب زمستانی ست؟ بابا بیدار شوید زمستان تمام شد الان در دهه سوم اولین ماه فصل بهاریم!

و در نهایت استاد خوب تلنگری را به ما می زند که : "از رسول گرامی (ص) روایت است گناهی که تا قیامت توبه ندارد، این است که کسی را بر مردم حاکم کنی که شایسته‌ی آن نبوده است. و ما مردم هم اگر به کسانی رأی بدهیم که دغدغه‌ی دینی و خدمت به مردم و کشور ندارد و ولایت فقیه برای او فقط یک شعار است ما هم همین گناه را مرتکب شده ایم."

این توصیه باشد برای ما که دغدغه های آرمانی و فرهنگی و دینی مان را فدای سیاسی بازی ها و حزب بازی هایی می کنیم که آخرش عده ای می روند مجلس که نه کاری به ما دارند و نه به دغدغه هایمان ... حالا هی برویم یک لیست بگذاریم جلویمان از بالا تا پایین کپی کنیم و ندانیم پشت تفکر تک تک اینها چه می گذرد ... از ماست که بر ماست!


+ متن کامل نامه استاد را از اینجا بخوانید (+)

+ دوستان اگر مرتبط با موضوع این پست دست به قلم شدند حتما خبرمان کنند...

+ این روزها بحث ها و مصاحبه های مرتبط با فساد در سینما هم داغ است : نظر امین تارخ درباره فساد در سینما (+) - نظر محمد علی کشاورز درباره فساد در سینما (+) - نظر مجید مظفری در این باره (+) - پرستو صالحی و صفحه فیس بوکش! (+)

+ به دلیل اهانت های برخی افراد در فضای مجازی ، دهه ای به نام دهه امام هادی علیه السلام نامگذاری شده ، اطلاعات بیشتر را از اینجا بخوانید (+)

+ جایتان خالی ، مشهد نائب الزیاره بودیم ...

+ به زودی سلسله پست های کوچه های بنی هاشم ، متشکل از متن ، عکس ، صوت و فیلم ویژه ایام فاطمیه در وبلاگ قرار خواهد گرفت ، به یاد نمایشگاه پارسالمان ... دلم برای فاطمیه پارسال خیلی تنگ شده ...
۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۱ ، ۲۱:۰۱
يكشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۱، ۰۸:۲۷ ب.ظ

بارش کرامت

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

دوباره مثل همیشه رساندیم آقا / میان این همه دلداده خواندیم آقا / خودم نیامده ام . . . تو کشاندیم آقا / سلام داده نداده . . . تکاندیم آقا

اسفند ماه بود ، تازه خسته از کلاس برگشته بودم خانه. جلوی تلویزیون نشسته بودم که مادرم گفت : چی کار کردی دیگه امام رضا نمی طلبدت بری پابوس؟خیلی وقته نرفتی ها ... برای منی که از اردیبهشت ماه تا مهر ماه 5 بار رفته بودم زیارت آقا این 5-4 ماه می شد خیلی وقت . رو کردم به مادر و گفتم : خیلی وقت کجا بود؟5-4 ماه که بیشتر نیست ... اما ته دلم گشتم دنبال دلیل کم توفیقی ... دنبال اینکه من که قرار بود اسفند بار دیگر عازم باشم چرا جور نشد ؟ و هزاران فکر دیگر ... لابد کاری کرده ام که آقا اذن نمی دهد ... 

نیم ساعتی که گذشت هنوز جلوی تلویزیون بودم که تلفن زنگ خورد ... گوشی را برداشتم آنطرف خط یگانه بود ... شاد و خوشحال ... گفت : وقتی تو از کلاس برگشتی خانه در راهرو دیدم که برای مشهد ثبت نام می کردند من هم گفتم تا پرنشده اسمت را بنویسم ، فردا صبح اول وقت برو ثبت نام رو قطعی کن ... پشت تلفن شوکه شدم ... آخر هنوز نیم ساعت از آن افکار سرزنش گونه وحرف های مادر نگذشته بود که ضامن آهو باز ضمانت دل سیاهم را کرد ... باز آبرو گذاشت تا آبرویم نرود ... باز صدایم کرد ...


+ فردا بار دیگر عازمیم و مهمان خوان امام رئوف ... می روم اذن پوشیدن لباس مشکی فاطمیه را بگیرم ... حلال بفرمائید ... یا حق

۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۱ ، ۲۰:۲۷
جمعه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۱، ۰۵:۱۷ ب.ظ

دلها را باید شست

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

می گفت : آدم که مهمان عزیزی دارد نمی گوید مهمان بیاید برایم ظرف هایم را بشوید ، خانه ام را تمیز کند ، جارو بکشد و ... بلکه مهمان عزیز که قرار است برایش بیاید خانه را آب و جارو می کند ، بهترین ها را آماده می کند ، بهترین لباس ها ، بهترین غذا ها و ...

راه و رسم انتظار ما برای گل پسر فاطمه ، یوسف زهرا مثل دسته اول است ، منتظریم بیاید دنیا را درست کند ، اقتصاد را درست کند ، بیکاری را درست کند ، هر چه کار داریم انجام دهد تا ما زندگی خوبی داشته باشیم ... در حالی که اگر برای ما مهمان عزیزی ست باید بهترین ها را آماده کنیم ، خودمان را از گناه پاک کنیم ، دلمان را آب و جارو کنیم تا وقتی آقا ظهور کرد هیچ کاری نداشته باشیم ... فقط برویم در رکابش تا یاری اش کنیم ... 

پس نوشت:

بـه مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله‌ور در باد / بگو تا انتظار این است ، اسبی زین نخواهد شد!


+ این زاویه دیدی بود که استادمان دکتر هاشمی به ما داد و انصافا عجب طرز نگاهی ست!

+ دلتنگی غروب همه جمعه های من / کی می رسد به صحن حضورت صدای من / دیگر دلم برای شما پر نمیزند / برگرد و بال تازه بیاور برای من / عمری اگر که می گذرد دلخوشم به این / نزدیکتر شده است به تو لحظه های من / غیر از ضرر برای تو چیزی نداشتم / حتی نیامدست به کارت دعای من / اشکت اگر به نامۀ  اعمال من نبود / بخشش نبود شامل یا ربنای من / یک روز، محض خاطر این چند قطره اشک / وا می شود به خیمۀ سبز تو پای من / یک شب میان سینه زدنها و گریه ها / مُهری بزن به نامۀ کرب و بلای من
۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۱۷
پنجشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۱، ۱۱:۵۲ ب.ظ

صرفا جهت تشکر

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

داشتم فایل صوتی مصاحبه طالبی کارگردان قلاده های طلا با معصومه علی نژاد که اصرار دارد مسیح علی نژاد صدایش کنیم را گوش میدادم ، انصافا لذت بردم ... در تمام ثانیه هایی که قصد داشت با جنگ روانی ، سوژه ای را از زیر زبان طالبی بکشد بیرون که بشود بهانه ای برای ضد انقلاب و نتوانست!

ما که هنوز موفق نشدیم فیلم را ببینیم ... اما پیشاپیش از این فایل صوتی لذت بردیم! و این پست صرفا جهت تشکر از طالبی بخاطر بصیرت در پاسخگویی اش بود ...


+ ممنون از دیده بان !
+ اینهم فایل صوتی ... شما هم بشنوید (+)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۱ ، ۲۳:۵۲
سه شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۰۹ ق.ظ

گم نام و نام آور

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

افسران پیروز جنگ این گونه اند ...

حتی اگر از راهیان نور تنها همین یک یادگاری را برای خودم تا آخر عمر نگاه دارم خودش کلی سودست ... این یادگاری که راوی های راهیان وقتی می رفتند سراغ سید مرتضی آوینی این بخش از زندگینامه  ی او را در خاطرمان خاطره می کردند که سید مرتضای روایت فتح مسلکش گمنامی بود... سیدمرتضایی که تا وقت شهادتش کسی نمی دانست آن صدای نافذ روایتگری روایت فتح از آن کیست ... سیدمرتضایی که نامش هیچ گاه در تیتراژ روایت فتح نبود ... 

سیدمرتضایی که فضیلت گمنامی را دریافته بود و می گفت :  گمنامی برای شهرت پرستها دردآور است اگرنه، همه اجرها در گمنامی است... 

و ما که چقدر با این سلوک بیگانه ایم ... مایی که اگر مطلبی در وبلاگمان می گذاریم زیرش می نویسم نقل مطلب فقط با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز است! 

مایی که اگر طرح گرافیکی یا عکسی را در این عرصه جنگ نرم منتشر میکنیم ناممان را در زیر آن حک میکنیم ... مایی که پلاک افسریمان را به رسم عاشقی از گردن بر نمی افکنیم و آن را پنهان نمی کنیم ... چون هنوز نفهمیده ایم تمامی نام ونشان ها در گمنامی ست ...

پس نوشت:

خوشا بحال آنانکه که به یاد فاطمه.س گمنام رفتند ...


+ اولین پست سال 91 با طعم گمنامی ... گاهی به سرم میزند این چاردیواری جنجال را ول کنم بروم جایی خط خطی کنم که کسی نشناسدم ... خدا را چه دیدید شاید این اتفاق افتاد ...

+ تمرین گمنامی باید کرد رفقا ...

۲۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۰۹