دوشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۰۵ ب.ظ
دروغ گفتم
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
پیش نوشت:
به دنبال چهل جفت دست ...
مادرم پرسید : حالش چطور بود؟
دایی ام را می گفت ...
جواب دادم : خوب بود ...
دروغ گفتم ... و نگفتم که وقتی دیدمش که چقدر آب شده بود تمام توانم را به کار گرفتم تا بغضم تا چشم هایم ندود و آن را بارانی نکند ...
+ خواسته زیادی ست که دنبال 40 جفت دست بگردم که رو سوی آسمان کنند و برای آقا سیدی که در نوجوانی نفس هایش را داده و با خودش تکرار کرده اماما سرت سلامت ، ذکر امن یجیب بگیرند؟
+ امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
+ امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
+ امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
۹۰/۱۰/۲۶