" هوالواقف علی السرائر و الضمائر"
والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس
(آل عمران / 134)
.
.
.
گاهی باید تنها لبخند بزنی و رد شوی
بگذار خیال کنند نفهمیدی ...
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
مرا به گاهواره آن مولود هدایت کنید
که لب های ملتهب رگ هایش را بر گونه های تب گرفته شمشیرها خواهد نهاد
مرا به آن فرشته شبنم پوش نزدیک کنید
که سبدهای شفاعتش لبریز از نوبرهای آسمانه بشارت است
آن پرچمدار بزرگ خورشید که کاروان کواکب را به پایانه کائنات خواهد رساند
و آیات خون سوره شهادت را در هفتاد و دو جلد مرصع ، تفسیر خواهد کرد ،
آن که راه عبور رگ ها را از گردنه تیغ ها خواهد گشود ...
(استاد احمد عزیزی)
+ میلاد دردانه هستی مبارک ...
+ عنوان پست بیتی از محمد فردوسی
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
فهمیده ام که
"دوستت دارم"
عبارت مقدسی ست
خرج هر کسی نباید بشود ...!
"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"
فهمیده ام که
کار اگر برای خدا باشد
سختی هایش از یاد می رود
"ما رایت الا جمیلا"یش می ماند ...
"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"
بگذار
این ماه های حرام بگذرد ...
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
امام حسین علیه السلام
بهترین ها را سوا می کند ... برای کربلایش
امام رضا علیه السلام
اما ...
در هم می خرد زوار را برای پابوسی مشهد
و جان به قربان هر دوشان
آن که می خرد و آن که پس می زندم ...
"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"
صدای پتک آهنگرها
در گوش اهالی کوفه پیچیده
دستانی که برای دشمن ح س ی ن شمشیر و نعل می سازد
هرگز نخواهد توانست
دست یاری ح س ی ن را بفشارد
حتی اگر پای نامه "لبیک یا ح س ی ن" را امضا زده باشد ...
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
می گفت علی برای من مثل هارون برای موساست ...
یعنی برادر ... برادر یعنی دلگرمی ... یعنی ادامه دهنده راه ... یعنی پشتوانه ... یعنی اگر من نیستم خیالم راحت است که او هست ... از همان هایی که حسین علیه السلام وقتی از دست می دهد فریاد الان انکسر ظهری برمی آورد ...
و از آن پس سلسله مراتب ولایت را با حکم "نسبت برادری" می بندند ... تا آنجا که امام رضا علیه السلام می شود برادرزاده رسول الله صلی الله علیه و آله نه نواده ایشان ... وقتی در زیارتنامه شان می خوانیم :
و ارحم تقلبی علی قبر بن اخی رسولک صلواتک علیه و آله ...
و این آمد و شد به مرقد برادرزاده رسولت را بهانه ای برای دست گیری ات قرار ده ....
پس نوشت:
ذکر علی عبادة ... الهی بعلی ٍ ... بعلی ٍ ... بعلی ٍ
"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"
پیش نوشت:
زَوّجتُ عشق ... جزء سپاه علی در آ / اَنکَحتُ فاطمه ... به نکاح علی در آ
باران که می آید رحمت بخش می شود بر دو جان
جان زمین و جان آسمان
باران که می آید حکمت می شود بر دو شاخه
شاخه ی دستان و شاخه ی چشمان
باران که می آید صداقت همگانی می شود بر دو زبان
زبان قطره و زبان ابر
باران که می آید مهر فقط بر یک چشمه جاری می شود
مهر دیگر در کابین یک نور می نشیند
مهری که صدقه ی نور و غزل است
مهر زهرای والا پیامدار محمد(ص) ...
پس نوشت:
اگه که سبزه فدک ... اگه می چرخه فلک ... اگه خدا نسیمشو سپرده به قاصدک ...
بهونه تمومشون مهر علی و زهراست ...
"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"
امروز برای ما آخر پاییز بود
جوجه هایمان را شمردند ...!
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
* این روزها یکی از آرزوهام شده اینکه برم ساری! ... تعجب داره؟ ... دوس دارم برم ساری سر مزار شهید سید مجتبی علمدار ... این چند روزی که داشتم کتاب زندگی شو ورق می زدم فقط سهم من حسرت بود که چرا اون زمان نبودم که از نزدیک این آدم رو ببینم ... آدمی که نفس تاثیر گذارش حتی در پس خاطرات زندگیش هم احساس می شه ... اگه چیزی ازش نمی دونید و تا حالا نخوندید بذارید ابراز تاسف کنم براتون که خیلی چیز بزرگی رو از دست دادید ... خیلی ... این روزا یکی از آرزوهام اینه برم ساری سر مزار شهید سید مجتبی علمدار ...
* دو روز پیش که تو ختم معین رئیسی شرکت کرده بودم ... دلم رو که گذاشتم کنار دل مادرش دیدم بین همه داغ های دنیا ... هیچی برابری نمی کنه با داغ جوون ... خیلی خیلی سخته ... اینم چنین جوون سر به راهی ... محرم امسال مادر معین رئیسی دلش رو میذاره کنار حضرت لیلا و روز هشتم محرم یه جور دیگه برای علی اکبر حسین علیهما السلام ناله می زنه... لینک مرتبط:(+)
* پایان نامه مون داره آخرای راهش رو طی می کنه دعا بفرمائید ...
* دلم میخواد این روزا چند تا دوست خوب پیدا بشه چند تا کتاب شعر از شاعران غزلسرای معاصر مث حمیدرضا برقعی ، حسین منزوی ، علیرضا بدیع و ... رو بهم هدیه کنه.دوست محترمی که داری این مطلب رو میخونی لازمه آیا اسم ببرم که این کار رو برام بکنی؟:دی
*ینی یکی پیدا نمیشه یه قالب فی سبیل الله بر اینجا بسازه؟!
* امام رضا علیه السلام ... شاید ...
آهو نشدم ولی پناهم دادی ...