جنجال یک سکوت

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام : )

خانه تکانی پیش از عیدتان مبارک

سبز هم قدر آبی می آید به نوشته هایتان

خوش به سعادتتان و سعادتتان روزافزون باد الهی

التماس دعا دارم

ینی من جدیداً ها اشهدم رو میخونم قبل از این که بخوام بیام تو بلاگ تو! انقدر که همیشه یه موضوعی داری تو جنته ت که دلمو بترکونی!
آخه مگه تو کار و زندگی نداری دختر؟!
پایان نامه رو دادی به باد،‌به بهونه ی نمایشگاه،‌ حالام که از نمایشگاه به جنوب سر درآوردی!‌معلومه تو زندگی تو چه خبره که انقد پرتوفیقی؟:( دیروز هم یکی از دوستام از معراج شهدای اهواز بهم زنگ زد. من بیچاره هم که همیشه اسفند ها باید خون به دلم شه. سال پیش یادته برای جنوب چجوری به بدبختی کشیده شده بودم؟ پروژه و ....
امسالم دفاع:(
دعا کن امسال اقلاً‌ به یه کاری برا نمایشگاه برسم
الان احتمالاً‌ جنوبی. خداکنه منو یادت مونده باشه....
خدا تو رو برای من حفظ کنه:)

که همان پیامک را دارید

حتی

پیامکی هم

از داییم

ندارم

و حتی خاطره ای...