هنوز پیراهن عزای حسین علیه السلام را در نیاورده
صدای ضرب یک سیلی در انتهای یک کوچه
غم را مهمان دل آدم می کند ...
+ بعضی موقع ها ذهنم خالی از حرف می شود مثل این بیست و چند روزی که روزه سکوت گرفته بودم و دستم به قلم نمی رفت ... الان هم ... بگذریم ...
+ بعد از 17-16 سال درس خواندن ، امسال اولین سالی ست که دیماه و بهمن ماهش برای من حس دلهره امتحان ندارد ... حس آدمی که مثلا احساس پیری (!) می کند ...
+ روز اربعین نفس کشیدن زیر همان سقفی که نائب امام زمانت نفس می کشد ، جبران حسرتی که ناشی از جاماندنت از کربلاست را می کند ... جای دوستان سبز بود!
+ بعضی مواقع یک کامنت ، باعث می شود دقایقی را همین جور زل بزنی به مانیتور ... شاید خدا خواست پنج شنبه و جمعه بعد بیشتر راجع به این پی نوشت حرف زدم ... البته شاید!
+ اگر کسی دلش خواست به ما یاری دهد یک قالب جدید برای اینجا دست و پا و طراحی کنیم ... دلم یک تحول درست و درمان می خواهد!
پیش نوشت:
یک هفته گذشت و ما بی تو هنوز نفس می کشیم ...
امسال
دست بی رحم پاییز
به باغ سرسبز ما خورد و
گلی را پرپر کرد ...
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
می گردم لابه لای فیلم های سال های نه چندان دور را ...
می رسم به فیلمی از تو ، که لا به لای فایل هایم جا خوش کرده ... همان روزی که خانه عمو بودیم و دورت جمع شدیم تا برایمان سوره ی حمد را بخوانی ...
می خواهم بابا را صدا بزنم بیاید فیلم را ببیند ... می دانم دلش برایت پر می زند ... این سال های آخر نشده بود 40 روز بگذرد و مادرش را نبیند ... اما نه ... دیگر طاقت دیدن اشک های بابا را ندارم ...
+ اگر مطلب را خواندید ... فاتحه ای ، صلواتی برای آرامش روح مادربزرگم بفرستید ...
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
پیش نوشت:
به دنبال چهل جفت دست ...
مادرم پرسید : حالش چطور بود؟
دایی ام را می گفت ...
جواب دادم : خوب بود ...
دروغ گفتم ... و نگفتم که وقتی دیدمش که چقدر آب شده بود تمام توانم را به کار گرفتم تا بغضم تا چشم هایم ندود و آن را بارانی نکند ...
+ امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
+ امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
+ امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"
پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم.
خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، مینوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند.
...
یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید.
یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند.
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم.
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب میکرد همهجا را ...
میدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد.
هی نگاه میکرد سمت پرده و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد. میدانست که آقاش همین جاست ...
توی دلش هم گاهی میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم
آن بچه شرور همه جا را هی میریخت به هم، هی میدید این خوشحال است، ناراحت نمیشود
وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد
...
ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد
زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش ... شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش ... نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن
خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید ...
به نقل از مرحوم حاج اسماعیل دولابی
(به ما تذکر دادند که مطلب به سبک حاج آقا دولابی ست و نویسنده آن آقای کوروش علیانی است و به نقل از کتاب باران خلاف نیست است! هرچند که سایت موعود این مطلب را به نقل از حاج آقا دولابی نقل کرده است ...)
+ دانلود فایل صوتی سخنرانی حاج آقا پناهیان در روز سوم محرم در دانشگاه تهران (+)
+ آدم ها که از چشم می افتند یعنی در واقع از دل افتاده اند ... یعنی ... !
+ مراسم شب شعر عاشورایی دانشگاه خواجه نصیر را نیز دریابید!! (+) ... (در راستای پست قبل!) و نهضت همچنان ادامه دارد ...
استاد می گفت :
دعایی که بدون همراهی صلوات باشد "بی شک" مستجاب نمی شود ... چون صلوات نوعی تشکر از واسطه هایی ست که این اسلام را به دستمان رساندند ... و تشکر یکی از مقدمه های استجابت دعاست
پرسیدند :
پس تکلیف این همه دعایی که کردیم و بدون همراه کردن صلوات با آن مستجاب شده ، چه؟
استاد جواب داد:
آن اتفاق ها به واسطه دعاهای مستجاب شده رخ نداده ... اتفاق هایی بوده که اگر شما هم دعا نمیکردید انجام می شد!
پس نوشت:
امروز جمعه بود و بهار صلوات ...
+ میگن وقتی دعا میخوای بکنی اول و آخرش یه صلوات بفرست چون صلوات یه دعای مستجاب شده است و خدا بزرگوارتر از اونه که اول و آخر یه دعا رو بپذیره اما وسط رو نه!
+ لباس رنگی هامون رو جمع کردیم گذاشتیم تو کمد ... لباس مشکی هامون رو بیرون آوردیم!
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
ابنا خبری منتشر کرده مبنی بر اینکه : رئیس سازمان اوقاف مسیحیان عراق اعلام کرد که با توجه به نزدیکی ماه محرم و مصادف شدن سال نو مسیحیان با این ماه، این سازمان تصمیم گرفته است که امسال جشنهای سال نو مسیحیان برگزار نشود.
و در دل من مرور می شود عاشورای 88 ...
در پایتخت شیعی ... سوت میزنند ... کف میزنند ... رهبرشان هم آنها را مردم خدا جو می خواند !
حکایت ح س ی ن (ع) حکایت عجیبی ست ... حبش نصیب هر کسی نمی شود ... حب به ح س ی ن (ع) هم لیاقت میخواهد ... ممکن است مسیحی باشی و محبتش را بچشی و ممکن است اسمت میر"حسین" باشد و محبتش را نچشی ...!
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
پیش نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
حاج آقا پناهیان:
ذکر ابلیس هنگام حمله به بندگان خدا ;
یا مایوس ، یا مغرور ...
پس نوشت:
الهی لم أسلط علی حسن ظنّی قنوط الایاس، ولا انقطع رجائی من جمیل کرمک
+ غرور ...... امام صادق علیه السلام فرمودند:کسی که در قلبش به اندازه ذره ای کبر و خود بزرگ بینی باشد به بهشت وارد نمی شود.(جهاد النفس، ح 569)
+ نا امیدی ...... امام علی علیه السلام فرمودند: بزرگترین بلا, ناامیدی است. (غرر الحکم، ح 2860)
+ حواسمان باشد که نه غرور در شرایط نیکو ما را بگیرد نه ناامیدی در شرایط بد که هر دو سلاح شیطانند!
الا بذکر الله تطمئن القلوب را تکرار میکنم و تکرار میکنم و اندک اندک مستولی میشود آرامشی چنان که خودم را در آغوشت احساس میکنم و در اندک زمانی پر میکشد از وجودم هر چیز که بوی تو را ندارد...
وقتی دلم هوای هیچ را می کند و از تنگی دل به ناکجا پناه می برم و مرور میکنم دقیقه های نفس کشیدنم را که در تنهایی گذشت ، به خاطر می آورم سکوتی را که در پس آن در گوشم می پیچد : الیس الله بکاف عبده؟
هستی ... همیشه ... همه جا ... از اول ... تا آخر ... در پس ثانیه های بودنم و تنها حامی نفس هایم ... گاهی آنقدر بودنت پر رنگ می شود که نمی بینمت و دنبال رد پایت می گردم ... ببخشم یا ایها الرئوف!
+ رفقا بندگی هاتون قبول باشه ...
+ الا بذکر تطمئن القلوب داروی معجزه گر من ازین شفاخانه معنویه ... هر وقت دلم ناآرومه می خونم و آروم میشم ... برام بنویسید ازین داروخونه معنوی - قرآن - کدوم آیه ش برای شما معجزه میکنه و همیشه ورد لبه تونه ؟ ... کدوم آیه شه که وقتی می خونید دلتون می لرزه ؟ ... کدوم آیه شه که باهاش مانوسید؟ ...