جنجال یک سکوت

پیوندها
جمعه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۲:۰۴ ب.ظ

صدا وسیما!تشکر...تشکر

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

جناب صدا وسیمای عزیز

واقعا ممنون که در طول هفته تمام تلاش خود را میکنید

که با برنامه ها و سریال های تان مردم را از حضرت مهدی(عج)دور کنید

اما روزهای جمعه ذکر مهدی بیا می گیرید

این کار شما جای تقدیر دارد..

چون واقعا کار هر کسی نیست که همزمان در دو جبهه متناقض فعالیت کند!

پس نوشت:

یار من یوسف نیا، اینجا کسی یعقوب نیست/ لحظه ای چشمانشان، از دوریت مرطوب نیست / ای گل زیبای من، از غربتت اشکی نریخت/ نازنین،اینجا خداهم پیششان محبوب نیست / نوبهارم،درفراقت هیچ کس محزون نشد/ منجی انسانییت،اینجا شرایط جور نیست/ گرچه در هر جمعه ای، زیبا، دعایت میکنند/ این دعاها بر زبان است؛ جنسشان مرغوب نیست


+ فکر کن عاشق کسی هستی و میدونی با بودنش در کنارت بهترین لحظات رو خواهی داشت اما مثلا فقط روزای جمعه یادت میفته که چنین کسی میتونه خوشبختت کنه و کل هفته فراموشش میکنی...یه کم خنده دار نیست؟!!

+ شما هم اگر خواستید که از صداوسیما به این مناسبت تشکرکنید میتوانید در پست پایین نظر بگذارید!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۰۴
پنجشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۱:۱۷ ب.ظ

عمار تو می گردم

" هوالواقف علی السرائر والضمائر"

رهبر نشوی تنها ، من یار تو می گردم / وز جرگه عشاقت سردار تو می گردم

گر لشکر سفیانها از غرب به پا خیزد / در قحطی انسان ها عمار تو می گردم

از طعنه اشعث ها ،خون است دلت مولا / تبدار غمت هستم بیمار تو می گردم

با جرم ولای تو ،گر بر سردار آیم / مدح تو کنم بر دار ،تمار تو می گردم


+ خیلی هایتان خیلی چیز ها از خیلی اتفاقات این روزها می دانید...و بهتر از همه می فهمید که رهبرم این روزها تنهاست...خیلی...

+ داشتم فکر میکردم پست و مقام آدم ها را از این رو به آن رو میکند....

+ این روزها همه جا با کنایه می نویسند!

+ قبل تر ها در این پست (+) نوشته بودم: ...واگر من اکنون جناب احمدی نژاد را بعنوان رئیس جمهور قبول دارم تنها وتنها بخاطر امضایی ست که امام خامنه ای(حفظه ا...)پای حکم ریاست جمهوری شان زده اند! (توصیه میکنم پست یادداشت های یک کلاس اولی مدرسه سیاست را مجدد بخوانید !!)

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۲۳:۱۷
سه شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۰:۱۹ ب.ظ

روایت کوچه های بنی هاشم

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

صحنه اول کساء:

خانه ، خانه ی فاطمه(س) بود.پیامبر به زیر عبا رفته بود.حسن(ع)آمد به زیر عبا رفت،حسین(ع)نیز.

علی(ع)آمد به زیر عبا رفت فاطمه(س)نیز به آنها پیوست.

پیامبر(ص)دست به دعا برداشت:

خداوندا من از ایشانم و ایشان از من...آنچه آنها را خوشحال کند مرا خوشحال کرده و هر آنچه آنها را ناراحت کند مرا ناراحت کرده...با دوستان آنها دوستم وبا دشمنان آنها دشمن...

هم اهل بیت النبوه ومعدن الرساله و مختلف الملائکه و مهبط الوحی...

هر روز در آستانه درب خانه او می ایستادند وندا می دادند:

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه...

صحنه دوم لیلة المبیت:

زندگی در مکه دیگر ممکن نبود،فشارها وتهدید ها بدون کمک های خدیجه و ابوطالب قابل تحمل نبودند.

در نهایت توطئه قتل پیامبر ایشان را مجبور به هجرت کرد و علی(ع) را به ماندن

چه شبی بود آن شب هولناک،علی (ع)در بستر مرگ ، دیگران در انتظار...

هجرت به مدینه آغاز شد...

صحنه سوم غدیر خم:

یا ایها الرسول!بلّغ ما انزل الیک من ربک...

- مردم!آیا مرا به راستگویی می شناسید؟مردم!چه کسی صاحب اختیار شماست؟...هرکس من مولای اویم علی مولای اوست...خدایا شاهد باش فرمانت را به جا آوردم و پیامت را به ایشان ابلاغ کردم

پس از آن، همه یک به یک با امیر المومنین.ع. بیعت نمودند؟!!

صحنه چهارم رحلت پیامبر(ص):

از غدیر تا رحلت پیوسته رسول الله مردم را به ولایت ودوستی با اهل بیت دعوت میکرد...پیامبر(ص)صبح دوشنبه ۲۸ صفر رحلت می کنند و پس از دو روز که بدن مبارکشان روی زمین می ماند در مراسمی غریبانه تشییع و تدفیع می شوند...

حتی نقل است که عایشه که از نظر اهل تسنن نزدیک ترین همسر به پیامبر(ص) بوده می گوید:

ما از صدای بیل خوردن به زمین فهمیدیم که دارند پیامبر را دفن می کنند...

همه در سقیفه...آنجا مگر چه خبر است؟!

صحنه پنجم سقیفه :

همان جایی که جمعی از اصحاب پیامبر(ص) در حالی که هنوز جنازه پیامبر(ص) روی زمین بود گرد هم آمدند و بر سر جانشینی آن حضرت به مشاجره پرداختند تا جائی که نزدیک بود سعد بن عباده بزرگ انصار در همان مجلس کشته شود

و این اتفاقات در حالی بود که امیرالمومنین(ع) مشغول رسیدگی به کار های پس از رحلت و تشییع و تدفین رسول الله بودند...

صحنه ششم فدک:

در پی فرمان خدا "وآت ذی القربی حقه..."رسول الله فدک را به فاطمه بخشید و ای کاش...

چند روزی از رحلت پیامبر.ص. نگذشته بود که خلیفه فدک را مصادره کرد...

فاطمه.س. رفت شاهد آورد،احتجاج کرد،پس دادند و پس گرفتند...آن هم چه پس گرفتنی!

صحنه هفتم مغیره:

آمده بودند علی .ع. را به زور ببرند مسجد بیعت بگیرند...نرفت...به فرمان خلیفه به سمت بیت او رفتند...بزرگ آنان گفت هیزم بیاورید،آوردند، دور خانه جلوی درب ریختند...به خدا قسم اگر بیرون نیاییدو بیعت نکنید خانه را با اهلش می سوزانم...

با وجود فاطمه در خانه؟با وجود او!

فاطمه.س. به پشت درب آمده بود اما...

صحنه هشتم بیت الزهرا:

حال در و دیوار خانه شهادت مظلومیت زهراست

هر روز بچه ها ، درب ،دیوار...

هر روز علی.ع.،غرفه فاطمه.س. مغسل...

و هر روز تنهایی علی.ع.

صحنه نهم مسجدالنبی:

اسس علی التقوی...جایی که منبر و محراب پیامبر.ص. را در آغوش کشیده

همان منبری که پیامبر بر بالایش می فرمود:

مردم ! من از شما اجر ومزدی نمی خواهم مگر دوستی و خوش رفتاری با اهل بیتم

خوب امانت داری کردند...خوب!

صحنه دهم بیت الاحزان:

اینک مدینه صدای هق هق فاطمه را می شنود

اشک هایی که بر بیداری حق جویان می افزود و خواب خستگان را آشفته می کرد

خستگان آشفته به ستوه می آیند و به اامام مظلومان می گویند:

به فاطمه .س. بگو یا شب گریه کند یا روز...

برایش بیت الاحزان می سازد در بقیع...آنجا را هم تاب نمی آورند و ویران می کنند...

صحنه آخر تشییع فاطمه الزهرا.س. و بقیع:

علی! غسّلنی بالیل / علی! کفّنی بالیل / تا نامردا نبینند / علی! دفّنی فی الیل....

 

سرّ عشق:

هم فاطمه و ابوها وبعلها بنوها...

در زبان عربی اگر صد زن یک جا باشند و تنها یک مرد آنجا باشد میگن ضمیر رو باید مذکر آورد...مرد باید به مرد معرفی بشه...در زیر کساء ۴ مرد هستند و تنها یک زن ، از طرفی دستور زندگی و اجتماع حکم میکنه که طبق رسم ادب در جمعی که پیامبر(ص)هست افراد نسبت به ایشون معرفی بشن اما در حدیث کسا خدا کار دیگه میکنه،وقتی عشق میاد وسط اول فاطمه،نفرمود هم رسولی هم نبیی...بلکه فرمود هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها...

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۰ ، ۲۲:۱۹
يكشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۹:۰۷ ق.ظ

پرونده ای به وسعت تاریخ

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

پرونده سقیفه همچنان باز است...

ما ۲۳ سال دوره نبوی را داشتیم که ۱۳ سال آن پیامبر(ص)در مکه بوده (که جز تبلیغ اسلام آنهم به سختی امکان کار دیگری نبوده) ...و ۱۰ سال هم مدینه (که منافقین ویهود از داخل و مشرکین از خارج فشار ایجاد میکردند)  ...

۲۵۰ سال هم دوره امامی تا قبل از غیبت حضرت مهدی(عج) داشتیم...که از این ۲۵۰ سال دوره حکومت امامان فقط محدود میشود به ۵سال حکومت امام علی(ع) (که در این مدت حداقل ۳جنگ داخلی به ایشون تحمیل کردند)و ۵ماه حکومت امام حسن(ع) (که سراسر تنش بوده) ...

تنها منبع فقه سیاسی ما همین دورانی ست که امام علی(ع) حاکم جامعه بوده...در حالی که در مسائل عبادی علاوه بر دوره پیامبر(ص) ۲۵۰ سال ائمه مردم را راهنمایی کردند اما چون حکومت دست امام نبوده تنها محل رجوع فقه سیاسی ما همین دوران حکومت حضرت علی(ع) است...

وقتی ما با ۵سال اینقدر فقه سیاسی مان غنا دارد ببینید اگر کل ۳۰ سال را حضرت علی(ع)حاکم جامعه بود چقدر فقه سیاسی مان غنی بود...حساب کنید اگر به جای این ۵ سال همه ۲۵۰ سال حکومت دست ائمه بود چقدر فقه سیاسی مان غنا داشت...

آن وقت آیا جوان حاضر در نظام جمهوری اسلامی با چنین مشکلی مواجه بود که آقایان فقها !در فلان مسئله سیاسی ،فلان مسئله حکومتی ،فلان مسئله اجتماعی فتوای شما چیست؟و انها تازه بخواهند بروند تمرین کنند تا فتوا بدهند...آیا اینقدر تنگنا داشتیم؟

حالا سوال می پرسم :امیرالمومنین(ع)به حکومت نرسید به چه کسی لطمه خورد؟حق امیرالمومنین پایمال شد یا حق مردم ؟...حق کدام مردم پایمال شد؟حق سلمان وابوذر که نفس به نفس با امام علی(ع)بودند پایمال شد یا حق ما جوانان امروز جمهوری اسلامی پایمال شد؟

اتفاقی که ۱۴ قرن پیش افتاد بین الف و ب نبود بین دو نگاه مبنایی تاریخی بود و آثار آن نگاه کماکان باقیست واتفاقی که افتاده اینست هرچه زمان جلوتر میرود آسیبش بیشتر میشود...آسیبی که امروز من دارم از این ماجرا می خورم از ماجرای بی توجهی به غدیر از ماجرای سقیفه...به مراتب بزرگتر از آسیبی ست که متوجه سلمان وعمار وابوذر شد

پرونده باز است...متهم معلوم است...شاکی اش تاریخ است...شاکی اش من و شماییم...شاکی اش نسل ماست...

امیرالمومنین (ع)که در هرجایی بوده به وظیفه خودش عمل کرده...به او که آسیبی نرسیده...آسیب به من رسیده ...به نسل من رسیده...به حکومت جمهوری اسلامی آسیب رسیده و به شیعه که اینقدر بی پناه و مظلوم است...

پس نوشت:

اگر سقیفه نبود زهرا(س)بین در و دیوار نمی ماند،اگر سقیفه نبود صفین نمیشد ،اگر سقیفه نبود کربلا نمیشد و .... و اگر سقیفه نبود،جایگاه شیعه در امروز بحرین اینگونه نبود.


+ نوشته شده بر اساس سخنان خانم دکتر فرهمند پور استاد حوزه ودانشگاه

+تصویر این پست مربوط به صحنه سقیفه در نمایشگاه کوچه های بنی هاشم

+خدا رو هزار مرتبه شکر که چنین رهبر آگاه و باتدبیری هدایت مردم ما رو بر عهده گرفته(+)خدا این نعمت رو هرگز از ما نگیره...

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۹:۰۷
جمعه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ

سفرنامه عاشقی.سکانس ششم.مسجد شیعیان در مدینه

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

آرام وارد میشوی...توقع مواجه شدن با چنین محیط زیبایی را نداری،از همان ابتدا غرق در آرامش میشوی

چند روزی بود دلت پرپر شنیدن بانگ "اشهدان علیا ولی الله" بود

در دل دل دلواپسی ات دوست داشتی سر بر تربت سیدالشهدا بگذاری تا آرام شوی

وقلبت انتظار قنوتی دیگر در نمازت را میکشید تا زیر لب زمزمه کنی

"اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن..."

و با قدم نهادن در این مکان مقدس خدا به یکباره مجددا همه این نعمت ها را روزیت میکند تا شاید شکرگزار باشی!

نماز دلنشینی را اقامه میکنی...نمازی که همه دست به سینه روبروی معبودشان نمی ایستند،نمازی که پس از حمد صدای آمین نمی شنوی...

ونمازی که با سلام گفتن در پایان نماز آیه زیبایی میشنوی:

" ان الله وملائکته یصلون علی النبی...یا ایها الذین امنوا صلوا علیه وسلموا تسلیما"

وتو چنان شوق زده ای که سه بار بلند فریاد میزنی:

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

پس نوشت:

نمیدونم چه حکمتی بود که تو این مسجد آروم بودم...خیلی آروم!


+ سکانس اول/ سکانس دوم/ سکانس سوم / سکانس چهارم / سکانس پنجم

+ مسجد شیعیان مدینه مهم ترین مسجد شیعی ست در مدینه که نمازگزاران آن شیعیان هستند و هنگام نماز خوندن در اونجا احساس میکنی داری در ایران نماز میخونی...چند سالیست که زائرین مدینة النبی از آنجاهم بازدیدمیکنند ونمازی را به جماعت اقامه میکنند...

+ دیروز در نمایشگاه کوچه های بنی هاشم روایت گری بیت حضرت زهرا(س)رو بر عهده من گذاشته بودند...روایت پشت درب خانه و مسمار و قتلگاه حضرت محسن و محل تغسیل بانو دل میخواست...که ما...

+ این الطالب بدم الزهراء....؟!

+ بی ربط نوشت: گویا سه شنبه بعد تیم پرسپولیس با یکی از تیم های عربستانی بازی داره قراره کسایی که میخوان برن ورزشگاه با پرچم یمن و بحرین برن(علاوه بر پرچم پرسپولیس وایران)خیلی طرح خوبیه...گفتم بگم اطلاع رسانی کنید به هرکی میخواد بره...به نقل از وبلاگ طنز نوشته های بسیجی دانشجو

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۰۰
پنجشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۱:۲۹ ق.ظ

کوچه های بنی هاشم تو را می خوانند

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

این پست تا پایان فاطمیه ثابت است...

وارد نمایشگاه کوچه های بنی هاشم که میشوی برمیگردی به هزاران سال قبل ...نخلستان علی بن ابیطالب(ع)

کوچه ها با تو سخن میگویند...از کسا تا سقیفه

گذر میکنی از خانه فاطمه(س)...میرسی به درب سوخته

لختی می ایستی و زل میزنی به درب...اما دل اینکه آن روز سخت را مرور کنی نداری

می گذری...و...و...

نهایتا میرسی به بقیع...نجوای حاج منصور که دارد سلام من به مدینه را می خواند تو را تا مدینه میکشاند...

پس نوشت:

کوچه های بنی هاشم تو را می خوانند...


+به مناسبت ایام فاطمیه نمایشگاه تجسمی با عنوان کوچه‌های بنی‌هاشم در ضلع شمالی مسجد دانشگاه تهران از 28 فروردین تا 17 اردیبهشت برگزار خواهد شد که زمان بازدید از این نمایشگاه از ساعت 11:30 تا 18 می‌باشد.(زمان بازدید جمعه ها پس از نماز جمعه)

+تک تک دوستان مجازی رو دعوت میکنم به بازدید از این نمایشگاه زیبا و اثر گذار...ا

+هنوز تو حال و هوای صحنه ی بقیع این نمایشگاهم...شاید عجیب باشه اما دل کندن از اون بخش به اندازه دل کندن از بقیع واقعی برام سخت بود...بقیع رفته های بازدیدکننده خواهند فهمید حس من رو...

+نهایتا اینکه...یه مدینه رفته میگفت:خوش بحال آنها که مدینه را ندیدند...چون تا دری به دیوار میخورد بند دلشان پاره نمیشود...

+عکس های نمایشگاه کوچه های بنی هاشم از زاویه دوربین خبرگزاری فارس(+)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۱:۲۹
شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۰، ۰۷:۴۰ ب.ظ

گریه حضرت زهرا سلام الله علیها

"هو الواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

مورخین سنی مذهب در گذشته وقتی دیدند جاهایی از تاریخ را نمی توانند حذف کنند تاریخ را دستکاری کردند...

گریه حضرت زهرا.س. آنقدر معروف ومشهوربود که قابل انکار نبود آنها آمدند اهداف وانگیزه های گریه را خدشه دار کردند...جمله ای که مورخین نقل کردند این بود:حضرت زهرا.س. بقدری رنج فقدان پیامبر.ص. ایشان را آزرده بود که اشک ایشان خشک نمیشد...

این عاطفی کردن و خانوادگی کردن این گریه همان قدر جنایتکارانه ست که گفتندوجود حضرت زینب کنار امام حسین.ع.بدلیل این بود که حضرت زینب.س. نمی توانست دوری امام حسین.ع.را تحمل کند...این لطمه زدن به یک احساس مسئولیت بزرگ تاریخیست...

تحلیل اینکه گریه حضرت زهرا.س. بخاطر دوری پیامبر.ص.نبوده:

۱.با توجه به آیه قرآن "وبشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله وانا الیه راجعون" در این آیه استثا نیامده که الا مصیبت پدر یا مصیبت پیامبر.ص. ...چه کسانی بیش از همه موظفند قرآن را در زندگی خود اجرا کنند؟اهل بیت...اگر بخواهد حضرت زهرا.س. در مقابل مصیبت کم بیاورد تکلیف بنده عامی معلوم است...

۲.بطور طبیعی مصیبتی اگر رخ بدهد داغ ترین لحظه های ابراز اندوه صاحب عزا روزهای اول بعد از رخ دادن واقعه ست...اما حضرت زهرا.س.روزهای اول پس از فوت پیامبر.ص. مسلط و محکم ایستادند بعد از جریان سقیفه...روزهای اول از گریه ها خبری نیست...

حضرت زهرا.س. بعد از سقیفه به درب خانه مهاجر وانصار میرفت با آنها برای احقاق حق علی.ع. صحبت میکرد(اتمام حجت میکرد)حضرت زهرا.س. در خطبه فدکیه چنان با اقتدار صحبت میکرد و مردم چنان گریه ای میکردند که حتی مورخان اهل سنت نوشته اند مدینه چنین گریه ی دست جمعی هرگز به خود ندید(اما کسی ذکر نکرده فاطمه.س.خود در این خطبه گریه کرد)

گریه حضرت زهرا.س. از کی شروع شد؟وقتی که هیچ کدام از این کارهای فاطمه.س. برای روشنگری اجتماع و موج سازی در جامعه و همراه کردن جامعه با ولایت جواب نداد...

پس نوشت:

فرا رسیدن فاطمیه به پیشگاه امام عصر.عج. تسلیت

مهدی.عج.بیا تا انتقام سیلی زهرا.س.بگیری...


+جالبه خیلی از شیعه ها هم به دلیل اینکه از مردم گریه بگیرند وقضیه رو احساسی کنند حرف های تحریف شده سنی ها رو تکرار می کنند!

+نوشته ی بالا بخشی از سخنرانی خانم دکتر فرهمند پور استاد حوزه و استاد تاریخ اسلام دانشگاه تهران بود که در یک مجلسی که بنده هم حضور داشتم بیان کردند...

+رفقا بیایم بجای اینکه بسنده کنیم به یک بیت شعر برای ابراز اندوهمان بمناسبت فاطمیه ،یه مطلب کوتاه یه حدیث در مورد ایشون بنویسیم!

+یکی از همراهان عزیز جنجال یک سکوت در نظرات خصوصی حلالیت طلبیده بودن به دلایل شخصی ترجیح میدم همین جا جواب بدم که:بنده کوچکترین بدی از ایشون ندیدم که نیاز به حلال کردن داشته باشه...ایشون بزرگی کنن اگه بدی دیدن حلال کنن...براشون سلامتی توام با عاقبت بخیری رو آرزو دارم.

+رفقا این روزا خیلی دعام کنید...تو نماز شبتون...بعد از نمازهای فریضه تون...خیلی اوضاعمون قاتی پاتی شده...انشاالله خود حضرت زهرا.س. دستم رو بگیرن...

+راستی...ممنون بابت دلگرمیهایی که تو پست قبل بهم دادین!

۳۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۰ ، ۱۹:۴۰
يكشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۰، ۰۴:۱۶ ب.ظ

اسلام و قرآن باشد برای روی طاقچه؟

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

به بهانه آغاز کار پایان نامه!

ابن سینا در قسمتی از وصیت نامه خود به ابوسعید ابوالخیر آورده است:

«باید دانست که افضل حرکات نماز است و بهترین سکنات روزه و نافع‏ترین خیرات و مبرات صدقه و پاکیزه‏ترین خوبی‏ها تحمل سختی‏ها و باطل‏ترین سعی‏ها لجاج است و بهترین اعمال آن است که از نیت خالص صادر گردد و بهترین نیت آن است که از علم حاصل شود.

در اوضاع شرعی و احترام به سنت‏های الهی و مواظبت بر عبادات بدنی، به هیچ وجه تقصیر جایز نیست. حکمت و دانش اساس و مایه برتری انسان است بر غیر و در تحصیل دانش معرفت الهی بر همه چیز مقدم است؛ زیرا شرافت هر علمی بسته به موضوع آن است

ابن سینا

پس نوشت:

ابن سینا هر گاه درباره مسئله ای دچار شک و تردید می شد وضو میگرفت و متوجه مسجد جامع شهر میگردید و با خصوع و خشوع دو رکعت نماز می خواند و مشغول دعا می گردید تا آنکه شک و شبهه اش بر طرف می شد.


+کم کم کار پایان نامه رو استارت زدیم...اما داستان هایی داشتیم سر انتخاب موضوع...موضوعی که انتخاب کردم بخشی از رشته ی دانشگاهی ام بود که در مورد اون در یکی از حوزه های مذهبی میخواستم کار کنم...یه جورایی برای موضوع پایان نامه م یه زمینه و تم مذهبی رو در نظر داشتم(در حالی که رشته م یه رشته ی بی ارتباط به مذهبه) اما پیش هر استادی که مطرح کردم همه شون با نوع نگاهشون به من میفهموندن که اینجا دانشگاهه نه حوزه ! و اصرار داشتن که بقبولونن به بنده که این جور تحقیقات کاربردی نیست...بهتره به یه موضوعی بپردازم که کاربردی باشه! اما من همچنان مقاومت کردم... و اصرارداشتم براینکه تم مذهبی موضوع رو تغییر نخواهم داد!

 +مقام معظم رهبری در سخنرانی ای که در سال 88 در میان قرآن پژوهان داشتند فرمودند:"ما علوم انسانی‌مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان‌بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است."(+)

+بعضی مواقع واقعا می مونم دارم تو جامعه ی اسلامی زندگی میکنم یا نه! تو همه منابع درسی باید نظریه ها و تئوری های دانشمندان غربی رو بخونیم غافل از اینکه اگه یه کم توی دینمون قرآنمون بگردیم خیلی از چیزایی که اونا گفتن هست...چرا باید بجای اینکه بگیم امام علی(ع)فرمودند مجبور باشیم مثلا بگیم کاتلر گفت؟!!

+من پای این پایان نامه می مونم تا آخرش ،حتی اگه مجبور باشم دو برابر بقیه بچه ها که سر پایان نامه شون وقت میذارن سر این موضوع وقت بذارم...و مجبور باشم به نگاه های سرشار از علامت سوال این و اون وشاید نگاه های بعضا تحقیر آمیز حتی هم کلاسی ها پاسخ بدم!

+حالا ربط این پست با ابن سینا اینه که...ابن سینا یکی از آبروهای ایرانه...وقتی که ترجمه خیلی از کتاباش داره تو دانشگاه های خارج بخصوص آمریکا تدریس میشه...همین ابن سینایی که افتخارمونه تو وصیت نامه ش گفته:" در تحصیل دانش معرفت الهی بر همه چیز مقدم است؛ زیرا شرافت هر علمی بسته به موضوع آن است."و مطمئنا علم و دانشی که خیلی از غربی ها تئوری هاشون رو بر اون بنا کردن علمی جدای از معرفت الهیه...(+)

+توصیه میکنم بخوانید:شرح یکی از آیات سیاسی در قرآن(+

۳۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۰ ، ۱۶:۱۶
دوشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۰، ۰۹:۴۳ ب.ظ

سفرنامه عاشقی.سکانس پنجم.قدم زنان درمدینه

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

یاعلی!رفتم بقیع اما چه سود؟...هرچه گشتم فاطمه آنجا نبود...

بوی غربت در تک تک سلول هایت نفوذ میکند

فقط چند دقیقه زمان احتیاج داری تا ببینی حتی دیگر نای اشک ریختن هم نداری،چه رسد به اینکه ثانیه های دیگری را پشت این میله های نفرین شده بایستی

دوست داری فقط چندلحظه سرت را برسنگ های کنار قبرستان بکوبی تا آرامش از دست رفته ات را باز یابی

اما در نهان به خود افتخار میکنی ،که چنین رهبران صبوری را برای راه پرپیچ وخم زندگی ات انتخاب کرده ای وافتخار میکنی که تو خود را پیروشان میدانی هرچند شاید فقط در کلام این گونه بوده باشد...

بازمی گردی و در مدینه قدم میزنی ...

گوش هایت آنقدر لبریز گناه شده که صدای آه وناله فاطمه (س) که در کوچه های بنی هاشم می پیچدرا نمی شنود

شاید هم علی (ع) دست مهربانی اش را روی دل سیاهت کشیده تا مبادا صدای زهرایش را وقتی که پهلویش بین در و دیوار ماند بشنوی چون می دانسته طاقت درک حتی یک ثانیه ازآن ثانیه ها را نداری

آنقدر برای درک آن بانوی بانوان عالم کوچکی که حتی نباید بدانی پیکر اسوه زنان عالم زهرای اطهر(س)کجا آرام گرفته

یا علی رفتم بقیع اما چه سود

هرچه گشتم فاطمه انجا نبود

یا علی قبر پرستویت کجاست

قبرآن گل خوش بویت کجاست

هرچند شاید اگر میدانستی پریشانی خاطرت چندبرابر میشد...بودی ومی دیدی مثل ائمه بقیع چه رفتاری با آن مزارپاک میکنند

شاید خواست پیامبر بود که هتک حرمت به مزار تندیس پاکی را نبینی...


+ سکانس اول/ سکانس دوم/ سکانس سوم / سکانس چهارم

+ نزدیک به چهار ماه فاصله افتاد بین سکانس چهارم وپنجم...عذرخواهیم!

+ کم کم ایام فاطمیه شروع میشود...مدینه و بقیع و ...

۴۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۰ ، ۲۱:۴۳
جمعه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۰، ۰۴:۴۲ ب.ظ

بی تو

"هوالواقف علی السرائر الضمائر"

سیزده بدر های بی تو

همه

نحس اند...!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۰ ، ۱۶:۴۲