عمار تو می گردم
رهبر نشوی تنها ، من یار تو می گردم / وز جرگه عشاقت سردار تو می گردم
گر لشکر سفیانها از غرب به پا خیزد / در قحطی انسان ها عمار تو می گردم
از طعنه اشعث ها ،خون است دلت مولا / تبدار غمت هستم بیمار تو می گردم
با جرم ولای تو ،گر بر سردار آیم / مدح تو کنم بر دار ،تمار تو می گردم
+ خیلی هایتان خیلی چیز ها از خیلی اتفاقات این روزها می دانید...و بهتر از همه می فهمید که رهبرم این روزها تنهاست...خیلی...
+ داشتم فکر میکردم پست و مقام آدم ها را از این رو به آن رو میکند....
+ این روزها همه جا با کنایه می نویسند!
+ قبل تر ها در این پست (+) نوشته بودم: ...واگر من اکنون جناب احمدی نژاد را بعنوان رئیس جمهور قبول دارم تنها وتنها بخاطر امضایی ست که امام خامنه ای(حفظه ا...)پای حکم ریاست جمهوری شان زده اند! (توصیه میکنم پست یادداشت های یک کلاس اولی مدرسه سیاست را مجدد بخوانید !!)
خسته نباشید نمیگویم.خستگی مگر معنی دارد ؟
وقتی دعوت شده ای خادم اهل کسا باشی...
دلم تنگ شده برای "کوچه ها"
آه ای دوست
تو چه میکشی هر روز هنگام جدایی
دعا کن همه رادعا کن ...
قدر این روزها را بدان..
قدر ان خاکی که به لباس مشکی ات مینشیند در "کوچه "را بدان
نکند بتکانی اش!
نکند بتکانی اش....