روز دوم
پیر میدان دار عشق/من الغریب/الی الحبیب/باوفا/لبیک/غلام/به سوی نینوا/ناتوان/غیرت/این حبیب؟/هل من ناصر ینصرنی؟/شجاعت/زهد/ابن مظاهر/به درک واصل کردن ۶۲ نفر/یکه سوار میدان جنگ/محاسن سپید/خونین/ابن عوسجه/
پرده اول:سر سفره نشسته بود.نامه رسید.در نامه را که باز کرد:بسم الله الرحمن الرحیم...من الغریب الی الحبیب...لقمه از دستش افتاد وبسوی بازار کوفه شتافت...مسلم بن عوسجه را پیدا کرد... مسلم:حبیب چه شده؟...نامه را نشان داد...حسین برایم نوشته غریب شده...راهی شدند سه تایی(باغلامشان)...
پرده دوم:صدای دمام از لشکر دشمن به گوش می رسد...کودکان قافله:عمه در لشکر دشمن چه خبراست؟عمه:چیزی نیست،برای دشمن دارد لشکر کمکی میاید...کودکان:عمه پس چرا برای ما لشکر کمکی نمیاید؟عمه:میاید عمه جان...سه نفر در راهند....!
در کربلا هم همین شد...اول,تا مدتی هیچ کس او را نمی شناخت.نقاب به صورت انداخته,عمامه ی سحاب بر سر پیچیده و تحت الحنک به گردن بسته بود.گیسوان سیاهش را به دو نیم کرده ,نیمی از دو سوی گردن بر شانه آویخته و نیم دیگر بر پشت ریخته ,بی هیچ کلام شروع به گشت زدن در میدان کرد.پاهایش را بر دو پهلوی من می فشرد و با جلال و جبروت,میدان را در زیر پایش به لرزه در می آورد و دلهای دشمنان را میان زمین و آسمان معلق نگاه می داشت. نفس در سینه ها حبس شده بود و همه ی چشمها نگران این سوار بود.اما ناگهان کنار رفت نقاب وقرص ماه تماما نمایان شد.فغان از سپاه دشمن برخاست که:والله این رسول الله است!این پیامبر خاتم است!هول در دل ابن سعد افتاد.او سوار را خوب می شناخت,اما با گمان مردم چه باید می کرد!؟این انفعال و اضمحلال که در سپاه او افتاده بود عنان را از دستش می ربود و کار به فرجام نمی رسید
فریاد زد که:اینجا کجا و پیامبر؟!عقلتان کجا رفته مردم!؟
یکی با صدای لرزان و ملتهب گفت:پس کیست آنکه در میدان ظهور کرده است؟!من پیامبر را به چشم دیده ام. هم اوست برقله ی شباب و جوانی
و دیگری قاطعانه فریاد زد:کور شوم اگر این همان محمد نباشد که من با همین دو چشم دیده ام
و سومی شمشیر از نیام کشی:کشانده ای ما را به جنگ با پیامیر!؟
و ما همچنان چرخ می زدیم و من سمهایم را محکمتر از همیشه برخاک می کوفتم و انگار می کردم که دلهای دشمن را در زیر پا گرفته ام.
*این نوشته از زبان "عقاب" (اسب علی اکبر-ع-که سابقا متعلق به پیامبر-ص-بوده است)خطاب به لیلا مادر علی اکبر-ع-است .(منتخبی از کتاب پدر عشق پسر سیدمهدی شجاعی)
حسین-ع-کسی که دشمنش نیز او را ستود:حسین-ع-خصوصیت ویژه ای دارد که مورد ستایش دوست ودشمن قرار گرفته:معاویه در وصیت خود به یزید امام را مدح کرده، پسر سعد در ابیاتی امام را ستوده،قاتلان امام وقتی در مقابل حضرت ایستاده اند،مدح او را گفتند.شمر نیز از امام تعریف وتمجید کرد،آنگاه که گفت:"تو را می کشم و علم ویقین دارم که پدرت بهترین کسان بوده است".کسی که سر امام حسین-ع-را بر نیزه کرد وپیش پسر زیاد آورد نیز از امام حسین-ع-تعریف کرد.او گفت:"رکاب مرا پر از طلا کن که من سید بزرگی را کشته ام.من کسی را کشته ام که پدر ومادرش بهترین است".یزید نیز در مجلس خودش آنگاه که همسرش هند با سربرهنه وحالی غمگین بر او وارد شد حسین را ستود وخطاب به هند گفت:"برو بر حسین گریه وزاری کن که حسین فریاد رس قریش است،پسر زیاد در کشتن او شتاب کرد"
(منتخبی از کتاب خصائص الحسین نوشته شیخ جعفر شوشتری)
امام حسین علیه السلام: هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.(محجه البیصاء ج 4،ص 228)
پیر میاندار عشق/ همه چیز درباره حبیب بن مظاهر/استخاره امام حسین(ع)/حکایت شهادت مسلم بن عوسجه در روز عاشورا/تصاویری از ضریح جدید امام حسین(ع)
پس نوشت:
مهدی جان(عج)!بوی غربتت حتی به مشام من حقیر هم رسیده،حبیب تو کجاست آقا که برایش بنویسی من الغریب الی الحبیب؟
+یادتان باشد لباس مشکیام را تا کنید/گوشهای از قبر من این جامه را هم جا کنید/کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما/خرجیام را خرج نذر ظهر عاشورا کنید
+سه شنبه روز اول محرم:سوار ماشینی میشوم تا مرا برساند دانشگاه.ضبطش روشن است وخواننده ای دارد می خواند:گاهی وقتا مهربون باش...!!پیش خودم فکر میکنم برخلاف من که یک ماهی میشود به پیشواز محرم رفته ام گویا برای بعضی ها هنوز محرم نشده!ترانه که تمام میشود صدای گوینده به گوشم میخورد که می گوید:صبحتون به خیر صدای ما را میشنوید از رادیو جوان!!!چشمانم از تعجب گرد میشود!پیش خودم فکر میکنم:اگر صداوسیما اجازه دهد ان شاالله محرم برای مردم شروع خواهد شد... البته اگر صداوسیما اجازه دهد!!