جنجال یک سکوت

پیوندها
جمعه, ۱۹ آذر ۱۳۸۹، ۰۸:۰۰ ق.ظ

روز چهارم

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

صبور/معجر به سر/قد خمیده/موهای سپید/عاشق برادر/بوسه بر رگ بریده/اسیر/بسوی شام/خطبه غرا/کاخ ابن زیاد/قامت شکسته/آتش به چادر/تل زینبیه

پرده اول: ام سلمه فردای عروسی زینب وارد خانه او شد.زینب درحال گریه ... چه شده زینب ... چرا گریه میکنی؟زینب:دلم برای حسینم تنگ شده ...

پرده دوم: عصر عاشورا ... گودال قتلگاه ... زینب در حال بوسه زدن بر جایی که هیچ کس نبوسید ...

پرده سوم : چند روز بعد...زینب در کاخ ابن زیاد: ما رایت الا جمیلا....

مقام سقایت در کربلا از آن عباس است ماه بنی هاشم.در این تردید نیست,اما آنچه شاید تو ندانی این است که شب عاشورا,آب را ما آوردیم.من و سوارم علی اکبر با سی سوار و بیست پیاده ی دیگر.بانی ماجرا هم علیِ کوچک شد,علی اصغر,علی دردانه.از پدر رخصت خواست برای آوردن آب و اشاره کرد به دردانه، که من بیش از این تضرع این کودک را تاب نمی آورم.امام رخصت فرمود ، اما سفارش کرد که تنها، نه. لااقل بیست پیاده و سی سوار باید راه را بگشایند و شمشیرها را مشغول کنند تا دسترسی به شریعه میسر باشد.سوارم دو مشک را بردو سوی من آویخت و ما به راه افتادیم.شب,پوششی بود و مستی و غفلت دشمنان,پوششی دیگراما حصار شریعه هیچ روزنی برای نفوذ نداشت.ناگهان برق شمشیرها در فضا درخشیدن گرفت و صدای چکاچک آن سکوت شب را در هم شکست.من و سوارم در میانه ی این قافله راه می سپردیم و اولین برخورد شمشیرها در پیش روی قافله بود
علی پیاده شد ومشکها پرشد بی آنکه او لبی به خواهش آب تر کند.وقتی که بر من نشست و خنکای دو مشک را به پهلوهای غرق کرده ام سپرد,دوباره صدای چکاچک شمشیرها درگوشم پیچید.و من مبهوت از اینکه چگونه در این مدت کوتاه,در نگاه او گم شده بودم که هیچ صدایی را نمی شنیدم و هیچ حضور دیگری را احساس نمی کردم
آب به سلامت رسید,بی آنکه کمترین خاری برپای این قافله بخلد.علی دو مشک را پیش پای امام بر زمین نهاد و در زیر نگاه سرشار از تحسین امام,چیزی گفت که جگر مرا کباب کرد آنچنان که تمام آبهای وجودم بخار شد
-پدر جان!این آب برای هر که تشنه است.بخصوص این برادر کوچک و...واگر چیزی باقی ماند من نیز تشنه ام
آرام بگیر لیلا!من خود از تجدید این خاطره آتش گرفته ام...

*این نوشته از زبان "عقاب" (اسب علی اکبر-ع-که سابقا متعلق به پیامبر-ص-بوده است)خطاب به لیلا مادر علی اکبر-ع-است .(منتخبی از کتاب پدر عشق پسر سیدمهدی شجاعی)

 چهار نوع آبی که خدا به امام حسین-ع-بخشید: الف.آب کوثر:خداوند آن را حق عطش او و شهدایش قرار داده  وآنها را از این آب در روز عاشورا هنگامی که بر زمین می افتادند وقبل از خروج روح از بدنشان سیراب نمود.البته پاداش بسیاری از اعمال نیک سیراب شدن از آب کوثر است،اما ویژگی های امام حسین-ع- اینست که کوثر ،آنگاه که گریه کنندگان بر حسین-ع- از آن می نوشند خوشحال می شود.ب.آنطور که در روایات معتبر آمده است،آب حیات در بهشت با اشک هایی که برای آن حضرت ریختهش ده است،در هم می آمیزدوبر گوارایی آن می افزاید.ج.خداوند اشک دیده ها را به آن حضرت اختصاص داده استچرا که آن حضرت کشته اشک چشم است و در اثر بردن نام آن حضرت  وهرآنچه به نام اوست و در اثر ذکر مصیبت امام  وبوییدن تربت پاک او اشک از دیده ها جاری می شود.د.شیعیان آنحضرت هر آب سرد وگوارایی که بنوشند باید امام حسین-ع- را یاد کنند چرا که ایشان فرمودند:ای شیعیان من!هرگاه آب سرد وگوارایی نوشیدید مرا یاد کنید.امام صادق-ع- نیز فرمودند:من هرگز آب سرد وگوارایی ننوشیدم مگر اینکه حسین-ع- را یاد کردم.

(منتخبی از کتاب خصائص الحسین نوشته شیخ جعفر شوشتری)

امام حسین علیه السلام:بپرهیز از انجام‌ کاری‌ که‌ موجب‌ پوزش‌ و عذرخواهی‌ تو گردد؛ مؤمن‌ کسی‌ است‌ که‌ بدی‌ نمی‌کند و عذرخواهی‌ نیز نمی‌نماید، و امّا منافق‌ کسی‌ است‌ که‌ هر روز بدی‌ می‌کند و سپس‌ پوزش‌ می‌طلبد.» (لمعات حسین-ع-)

فضیلت زیارت امام حسین(علیه‎السلام) در شب جمعه / عکسی از داخل ضریح امام حسین(ع) /گریه حضرت زکریا بر امام حسین علیه السلام

 

پس نوشت:

اولین جمعه ی محرم...جمعه...محرم...! یاد چیزی نیفتادید احیانا؟


+آیا می دانید:در کربلا، یک زن بنام اُمّ وهب نمریه قاسطیه همسر عبدالله بن عمیر کلبی در دفاع و حمایت از امام به شهادت رسید.

+آیا می دانید:در کربلا دو زن بنامهای اُمّ عبدالله بن عمیر و اُمّ عمر بن جناده در یاری امام حسین جنگیدند.

+دیروز که اخبار تلویزیون رانگاه می کردم داشت می گفت که آمریکا پیمان شکنی کرده وروی حرف سه ماه قبل خود که گفته بودشهرک سازی صهیونیست ها باید متوقف شود نمانده ودوباره نشان میداد کشتار فلسطینیان و....و من داشتم فکر میکردم که فلسطین هم مثل کربلا گویا نفرین شده...گویا قرار است مردمان این سرزمین ها بخاطر کارهای آبا واجدادشان هیچ وقت رنگ خوشی را نبینند...فلسطین بخاطر قوم بنی اسرائیل که با آن همه معجزه آخرعاقبتشان شد گوساله پرستی و... وکربلا هم که...!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۹/۱۹

نظرات  (۱۶)

۱۹ آذر ۸۹ ، ۱۴:۲۵ کوچه های باران
بپذیر این دو قربانی را .هر دو فدای یک تار موی علی اکبرت.اجازه دهی لباس رزم می پوشم و جانم را فدایت می کنم.
یا زینب س
سلام
مطالب بسیار جالب و قابل توجهی ارائه میدید مخصوصا اون مطلبی که راجع به آب بود
تازه شنیده بودم
۱۹ آذر ۸۹ ، ۱۴:۳۹ مُتَرَصِّد
سلام علیکم
احسنت بر شما
یا الله...
عالم همه قطره و دریاست حسین ،
خوبان همه بنده و مولاست حسین ،
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ،
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین

التماس دعا
آقاجان ! فدای مظلومیتت ! اسمت که میاد حتایه بچه شش ساله هم روضه میگه
اونم به این زیبایی ...
ان شالله جزو پیروان "حسین" باشیم.
جالب است روندی که در پیش گرفتید. روزشماری از محرم.
امروز ... جمعه...عصر جمعه. دوباره دلگیر است...
سلام
یاد ما هم باشید دعا یادتون نره محتاجید عاشورای
یا رب الحسین
بحق الحسین
إشف صدر الحسین
بظهور الحجه
علیهما السلام
۱۹ آذر ۸۹ ، ۱۸:۲۳ ساحل آرام
اولین جمعه ی محرم...جمعه...محرم...! یاد چیزی نیفتادید احیانا؟!

مَــحـــرَم...
رفیق؟
ینی به نظرت خدا آب و آتیش رو با هم میسوزونه؟
راستی. . .فلسطینیا شیعه هستن یا سنی؟
ببین اخوی
شما همینطوری خاطر خواه داری
نکن این کار را رو با ما ...
هدرتون می شه ...؟ بماند ///

فقط ببین زکاتش یادت نره بدی


در ضمن تهدید که نمی خواد بگم
دعام کنی
بماند
سلام
۱۹ آذر ۸۹ ، ۲۲:۳۴ ساقی رضوان
چه جالب!

اون صفحه هایی که توش عکس ضریح و ایناس چطوریاس؟ تاریخ و اینام نداره!!!



خب وقتی میخایم بریم زیارت ولی را نمیدن چیکار کنیم دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۱۹ آذر ۸۹ ، ۲۲:۵۰ ساقی رضوان
دلم بی تابه برا مراسمای یونیتون! با اینکه نامردن ولی دلم هواشو کرده... انشاءالله ارباب اجازه بده و فردا بیام...
سلام عزیزم
احوال شما خوب باشه خیلی خوبه ها!!


همه جا بوی خون همه جا بوی درد
همه جا بوی مظلومیت
همه جا بوی ال بیت مظلوم علی ابن ابی طالب و فاطمه
صبور/معجر به سر/قد خمیده/موهای سپید/عاشق برادر/بوسه بر رگ بریده/اسیر/بسوی شام/خطبه غرا/کاخ ابن زیاد/قامت شکسته/آتش به چادر/تل زینبیه

خیلی خیلی رنج میده
ته دل رو میسزونه
هرکلمه انبوهی از معنی

خدا ما رو خودش هدایت کنه
منظورم خودمه
دعا کنید برام
راستش بخواین به بهانه روز داشنجو-(ظاهرا گذشته!) یه "دغدغه" ایی رو نوشتم
خیلی خوشحالم میکنین"مرتبط با موضوع" اظهار نظر کنین

مخلص شما
آقا یوسف
من یک کیهانی ام
۲۰ آذر ۸۹ ، ۲۰:۱۶ ساقی رضوان
بابا جان عینک آفتابیتو بزن! سوال کردیم هااااااا
سلام
منظورت رو نمی فهمم فلسطینی ها چه ربطی به قوم بنی اسرائیل دارن؟؟
از اسمش هم مشخصه که اسرائیلی ها از قوم بنی اسرائیلند والبته از همان جنس ناجور!مسلمونای فلسطین(غالب جمعیت)عربند نه عبرانی نفرین شدگی هم به اون صورت معنی نمی ده اگه مردم عراق هم دارن زجر می کشن به خاطر کارای خودشونه که هنوز مثل زمان امام علی وامام حسین (علیهما سلام) به خودشون زحمت متحد شدن وزیر یه پرچم رفتن و جنگیدن رو نمی دن
البته قصه یه جورایی تو فلسطین فرق می کنه با این که بعضی گروه های به اصطلاح صلح طلب یه کارایی به ضرر مردمشون می کنن اما مهمات و تسلیحات و ارتش منسجم و اینا هم یه طرف قصه است
پاسخ:
دوست عزیز منظورم این بود اون سرزمین نفرین شده اس...نه که فلسطینی ها حقشونه این بلاها سرشون بیاد...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">