ای کاش ضمانت دلم را بکنی
پیش نوشت:
سحرگاه جمعه یازدهم دی ماه هزار وسیصد وهشتاد ونه...روبروی ضریح طبقه پایین حرم مطهر ثامن الحجج-ع-...همه غرق نجوا با معشوق...من در حال نوشتن...
از چه بنویسم؟ از گوش هایی که آنقدر محو گناه شده که وقتی با خود زمزمه میکنم السلام علیک یا علی بن موسی الرضا-ع-جواب سلام را نمی شنود؟یا از چشم هایی که آنقدر نظاره گر پوچی ها شده که عبور ومرور ملائکه را زیر گنبد آقا نمی بیند؟
از خودم وبقیه آدم هایی که هرچه لیست حاجت هایشان را بالا و پایین کنی رد دلتنگی برای صاحب عصرشان را نمی یابی؟
اثبات این ادعا زمانی حاصل میشود که می بینی صدای آمین گفتنشان برای دعای:خدایا حاجات ما را برآورده کن بلند تر از آمین گفتنشان برای تعجیل فرج است...همان وقتی که اگر زیر لب زمزمه میکنند اللهم عجل لولیک الفرج هیچ قطره اشکی مهمان گونه هایشان نمی شود.
خنده دارند(یا شاید هم گریه دار) خانم هایی که پیرامون ضریح هستند.آدم هایی که برای تشرف به محضر امامشان باید وجودشان را تطهیر کنند.برای اینکه دستشان را به ضریح متبرک کنند با حق الناس وحق النفس فقط کوله گناهشان را سنگین تر میکنند زمانی که دیگری را هل میدهند تا به ضریح برسند. وقتی که در اثر ازدحام جمعیت تارموهایشان کم کم نمایان میشود.وقتی که دستشان را بالا می آورند تا به ضریح برسانند ودست های عریانشان که مزین به زیورآلات شده برقش چشم نامحرمان آن طرف شیشه را میگیرد و هزاران گناه دیگر که هرلحظه دل مولایمان را می لرزاند...
پیش خودم فکر میکنم اگر روزی قرار شود که دیگر ضامن آهو حاجت های آدم ها را ندهد چند نفر از این آدم های آویزان از ضریح! بخاطر زیارت محبوبشان به این دیار خواهند آمد؟
اول ازهمه برای پاسخ باید به خودم رجوع کنم.تا به حال شده وقتی عازم حرم می شوم فقط به عشق زیارت آمده باشم نه روایت حاجت؟تابه حال شده که نماز حاجت بخوانم وتنها ذکرم تعجیل فرج باشد؟پاسخ این سوال بگذارید بماند در همین دل سیاهم...
این بار میخواهم تمرین عاشقی کنم...میخواهم عاشقی کردن رایاد بگیرم... سجاده ام را پهن میکنم وچادر رنگی ام را به سر...روبروی ضریح مبارک نیت میکنم دو رکعت نمازامام زمان-عج-میخوانم قربة الی الله...با ایاک نعبد وایاک نستعین صدبارذکر عاشقی میگیرم...درقنوتش نجوا میکنم اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه وآله فی هذه الساعه...نماز که تمام می شود سر به سجد میگذارم مهدی جان-ع-این هدیه را از من بپذیر در سحرگاه روزی که امید دارم منتهی به وصال توشود...
پس نوشت:
باوجود این کوله ی سنگین گناه صدایم کردی ممنون آقا...!
+دوستان نائب الزیاره همگی بودیم با اسم...ان شاالله مقبول شود...سفر آرامش بخشی بود...
+به توصیه یکی از دوستان ذکر ورد لبمون در این سفر آیه ۸۸ سوره یوسف بود:یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ
+کاش می تونستیم هنگام زیارت تصور کنیم که اماممون فوق یه منبر داخل ضریح نشسته اند ونظاره گر رفتار های بعضا دور از شان ماهستن...اونوقت همین رفتارا رو همچنان انجام میدادیم؟حاضر بودیم بقیه رو له کنیم تا دستمون رو برسونیم به ضریح؟یا حجابمون...یا...!تو این سفر خیلی اذیت شدم وتاسف خورم بابت نحوه زیارت وملاقات مردم با یکی از پاکان عالم!بعضی وقتا چند دقیقه ای می ایستادم روبروی ضریح رفتار ادما رو تحلیل میکردم!به این نتیجه رسیدم بعضیا به جای اینکه امام رو زیارت کنن میله های فلزی دور مزار رو زیارت میکنن!اینو میشد توی نگاه فاتحانه شون هنگام برگشتن از مقابل ضریح خوند!!
+نمیدونم چه حکمتیه از وقتی که دیگه دعای وداع با امام رضا-ع- رو هنگام خروج از حرم در آخرین روز سفر نمیخونم زود به زود تر طلبیده میشم!
+نوای وب رو گوش بدین...مکالمه کبوتر بقیع با کبوتر حرم رضوی...آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا/هرکجاپرمیکشی تو حرم امام رضا/من کبوتر بقیعم باتو خیلی فرق دارم/جای گنبد سرمو به روی خاکا میذارم...
+تصویر این پست هم اثر هنری خودمه!!دیروز گرفتمش! (البته چون سایزش رو کوچیک کردم زیاد واضح نیس!)
- شاید دلیلش این باشد که هنوز نفهمیدیم تمام مشکلاتمان با آمدن آقایمان حل می شود.
- زیارتتان قبول . ان شالله که به تعداد دفعاتی که به زیارتش می روید در آن سه جای حساس به دیدارتان بیاید.
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است / یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است./
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای / آنجا برای عشق شروعی مجدد است.