جنجال یک سکوت

پیوندها
دوشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۱:۲۴ ق.ظ

الوداع ای لحظه های ناب

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

گفتن خونه بی بی زهرا رو بسازیم امام زمان.عج.بیاد نگاه کنه...آقا اومدی؟...گفتن یه شبه قبرستان بقیع بسازیم امام زمان.عج.بیاد بقیع رو ببینه...آقا اومدی؟ آقا جون...میدونم مزد همه اینا به جا...میدونم اگه بخوای میتونی مدینه بهمون بدی...میدونم اگه بخوای کربلا بهمون بدی کربلا رو هم میدی...اما مدینه و کربلای بی مهدی؟

نمایشگاه کوچه های بنی هاشم به پایان رسید

دیروز دم غروب ، نیم ساعت آخر نمایشگاه بچه های خادم دیگه تو حال وهوای خودشون نبودن ، هرکسی یه گوشه ای پیدا کرده بوده و اشک می ریخت...

یکی پشت بقیع...یکی محل تشییع...یکی بیت الاحزان...

دل کندن سخت بود...به همون اندازه ای که در مدینه بودیم و قرار بود وداع کنیم و به سمت مسجد شجره بریم...مدینه رفته ها می فهمن وداع با مدینه سخت ترین کار سفر حج عمره س...

دیروز برامون مراسم وداع گرفته بودن...مداح اومد و خوند و دل تکه تکه شده ما رو ذره ذره کرد و رفت...گفت معلوم نیست سال دیگه توفیق خادم الزهرایی نصیبتون بشه و بچه ها رو آتش زد و رفت...

نمایشگاه تمام شد و از امروز شاید دوباره غرق روزمرگی هامون بشیم اما من هرگز خاطرات این روزها رو فراموش نمیکنم...

فراموش نمی کنم دختری رو که با اینکه اصلا حجاب خوبی نداشت در این کوچه ها راه می رفت و به پهنای صورت اشک می ریخت...

فراموش نمی کنم مادری رو که هنگام ورود به نمایشگاه کفش هاش رو در آورد و بدون کفش در کوچه ها قدم زد و آمد ۳ساعتی در خونه حضرت زهرا.س. بیتوته کرد و در و دیوار رو بوسید و در اتاق خانوم نمازها خوند و رفت...

فراموش نمیکنم یک گروه از بچه پسرهای مقطع راهنمایی رو که مشکی پوش فاطمه .س. شده بودند و وقتی من محل غسل خانوم فاطمه زهرا.س. رو براشون روایت کردم بغشان ترکید و به هق هق افتاده بودند...شاید دوازده سیزده سال بیشتر نداشتند اما من با تمام وجود به دلهای پاکشون غبطه خوردم...صدای گریه هاشون پشت بقیع هنوز در گوشم مانده...ضجه هاشون کل نمایشگاه رو گرفته بود

فراموش نمیکنم یکی از اساتید دانشگاه تهران رو که وقتی بچه ها براش مصیبت های خانوم فاطمه زهرا.س. رو نقل کرده بودند آنقدر اشک ریخته بود و بر سر و صورت زده بود که همه نگاه ها معطوف به اون شده بود ، می گفت که نمیدانسته خانوم این همه رنج کشیده و همان لحظه هر چه پول در جیب داشته بود وقف نمایشگاه کرده بود...

و نهایتا فراموش نمیکنم دختری رو که هرچند چادر به سر نداشت اما به چادر خاکی خانوم فاطمه زهرا.س. که پشت درب سوخته بود بوسه ها زد و تبرکی اون رو به چشماش کشید...

می گویند بعد از تدفین خانوم فاطمه زهرا.س. امیرالمومنین.ع. وارد خانه میشود...زینب ۴ساله را می بیند چادر خاکی مادر رو به سر کرده و به نماز شب ایستاده...

پس نوشت:

نمایشگاه کوچه های بنی هاشم / تمام !


+ خیلی ها اومدن نمایشگاه رو دیدن و رفتن...به اعتقادمن هرکس به اندازه ظرفیتش و لیاقتش از این نمایشگاه بهره برد...خیلی ها مدام از جلوی نمایشگاه رد میشدند اما خانوم اذن ورودشون به نمایشگاه رو نمیداد...خیلی ها می آمدند و هر هر میخندیدند و صحنه ها رو مسخره میکردند و می رفتند...اما خیلی ها هم بودند که دلشون رو می گذاشتند کنار دل زهرای مرضیه و امیرالمومنین وحسنین علیهم السلام و منقلب می شدند و گریه ها می کردند و با چشمانی سرخ از نمایشگاه خارج می شدند...

+ خانوم فاطمه زهرا.س. برات مشهدمون رو از علی بن موسی الرضا .ع. گرفت...به اتفاق رفقای خادم فردا عازم مشهدیم...حلال کنید...نائب الزیاره خواهیم بود...ان شاالله 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۲/۱۹

نظرات  (۳۰)

خوش به حالت خواهر

دعایمان کن .
اع
خوش بحالت رفیق
مارم دعا کن
سلام
خوشا سعادت کوتران حرمش
التماس دعاداریم التماس دعا
تو می روی
به
سلامت
سلام ِما برسانی
سلام،
التماس دعا.

"یا علی"
سلام...
محظوظ شدیم هم از دیدار جنجالیت به طرز فجاعت ناک!(نمون تو بحره کلمه!!)که یحتمل فکرش رو هم نمیکردی همراه شکوفه باشم...
هم از نمایشگاه و هم اینکه زائر مشهد الرضایی...

خلاصه مشهد الرضا.ع. رفتی و باب الجوادی ُاینا مارا هم دعا کن...


التماس دعا

ابشرکم بالمهدی
سلام،
مبارکتان باشد این خادم الزهرایی و انشاالله در زندگی تان جاری و ساری باشد.
التماس دعا
حیف که خیلی دیر از برژایی این نمایشگاه با خبر شدم. اجرتان با بانو
مطالبت دل نشینه. با اجازه در حریم دل ثبت شدی

یا فاطمه الزهرا (س)
تشریف بیارین
72+1 داستان کوتاه کوتاه عاشورایی
ممنون
من دیگه نمیام اینجا.
اینجا همیشه میشم یه آدم حسود . . . خیلی حسود.
نه تهران بودم که نمایشگاه بیام نه امام رضا مارو میطلبه. اونوقت . . .
در پناه خدا

التماس دعا !
۲۱ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۷:۲۸ پروازی دوباره
سلام ...

گریه کن سرباز ....

آتشی است بر دل شیعیان گریه های این سرباز ...

لایق باشم منتظرتان هستم ...

یا علی ...
۲۱ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۵:۱۹ تو را چنانکه تویی هر نظر کجا بیند
.
.
.
خیلی ها می آمدند و هر هر میخندیدند و صحنه های نمایشگاه رو مسخره میکردند و می رفتند...
.
.
موقع خوندن به اینجا که رسیدم..خیلی دلم گرفـت


من به اندازه یک ابر دلم میگیرد...وقتی از پنجره بر پوچی افکار جهان مینگرم
اللّهم صل علی محمدٍ و آل محمدٍ و عجّل فرجهم
یادش بخیر...یادمه همچی نمایشگاهی راه نداخته بودیم دقیقا از اون روزه که به لیست عطرهای مورد علاقم بوی خوش چادر برزنتی هم اضافه شده...
ایشالله امام رضا ببینمت
دلمان تنگ شده بود...
دعاااااااااااااااا یادت نره
یا علی
ماکه نه سعادت ونه لیاقت بازدید از نمایشگاه رو داشتیم . میشه مارو هم دعاکنید؟
سلام به اقا برسونید .بگید اینجا یه جامونده س که بدجور خرااااااااااااابه .بگید آقا به جوادت ...دریاب

یاعلی
می دانی ؟
امسال با اینکه خیلی دلم پر کشید
اما نشد که بروم کوچه های بنی هاشم ... خیلی دلم سوخت شب ِ آخر ...
اما در عوضش ، پیکر مادر را تشییع کردیم تا کوچه ها ... با گل ، با عطر ، با شمع ، با شب ... با ...
گفتی مشهد ... ؟
.
.
.
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدا را، نقاره می زند طوس ...
آخر ای پادشه ِ مُلک و ملاحت! چه شود

که بریزد ز لبت ، نمکی بر دل ِ ریش ؟


اللهم عجل لولیک الفرج
پیمانــے را که در "طوفان" با خدایت بستـــے ، در "آرامش" فراموش مکن ...
۲۳ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۸:۱۹ دختران باباعطا
سلام علیکم
خدا قوت برادرا
انشاءالله این نمایشگاه همه ساله برپا بشه و هرسال پربارتر
پیشاپیش زیارت قبول
من هم تازه از زیارت حرم رضوی برگشتم
با گزارشی از مراسم تشییع شهید برونسی به روزم
یاعلی
سلام...

ما که لیاقت نداریم ... دعامون کنید ...

یاعلی
خوش به سعادتت بانو
خادمی و زائری...

یا علی مدد است...
۲۴ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۵:۵۰ گمنام مثل پدرم
سلام خوش به حالت ...
التماس دعای فراوان ...سلام منو هم به اقا برسونید
محرک حکومت اسلامی همین است دیگر ... حب
شما محبت داری به حضرت ؛ با جان و دل کار می کنی تا اقامه کنی عزا را ، اقامه کنی دین را ، بعد محبتت به ولایت زیاد می شود و بعد می روی برای ولایت کار می کنی ... فهمیدی چی شد ...؟
( حاج اسماعیل دولابی - رضوان الله تعالی علیه -)
۲۵ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۱۲ یه دختر ناشنوا ...
سلام خدمت دوست عزیز ...

راستی وبلاگ جالبی دارین ...

به ما هم سر بزنین ...

سلام علیکم
اجرتان با خانوم فاطمه زهرا س
التماس دعا در مشهد
مأجور باشید
یا الله...
بسم الله

سلام دلم برا نمایشگاه تنگ شده بود سرچ کردم رسیدم به شما خیلی قشنگ نوشته بودی التماس دعا یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">