بیرق الحسین.ع
"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"
بسم الله الرحمن الرحیم
الرّحمن * علّم القُرآن * خَلَقَ الانسان * عَلّمه البیان * الشّمسُ و القمرُ بحُسبان * و النّجمُ و الشّجرُ یسجُدان * و السماء رَفَعها و وضَع المیزان * الا تطغوا فِی المیزان * و اقیموا الوزن بالقسط و لاتُخسروا المیزان *صدق الله العلی العظیم
انّا انزلنا علیک العشق را که در گوشم زمزمه کردند
رسالت عاشقی بر دوشم نهاده شد ... سنگین بود این رسالت ...
وقتی برایم نوشتند : عشق و گفتند :اقرا ...
خواندم حسین (ع) ... به نام خدای حسین(ع) ...
بوی سیب که پیچید نشان دلدادگی بر پیراهن سیاهم زدند و کعبه ام شد شش گوشه ...
از آن روز بود که ضربان قلبم همنوا شد با سینه زنی های محرمش که :
صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین(ع)
ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...
امام حسین علیه السلام:
آگاه باشید که یکى از نعمتهاى الهى بر شما حاجات و نیازهاى مردم به شما است،
پس از این نعمتها بیزار نشوید که برمىگردند و به جاى دیگر مىروند.
(بحار الانوار، ج 78، ص 121)
یک روز آقایمان در خانه بودند. فردی به درب خانه آمد.سائل بود ... درخواستی داشت ... آقایمان درب خانه را باز کردند و از پشت درب دست بیرون کردند و خواسته سائل را دادند ...
سائل گفت : آقاجان چرا رویتان را نشان نمی دهید ؟ فرمودند : می ترسم از من خجالت بکشی ...
اما امان از کربلا ...
این آقایی که نمی توانستند خجالت سائل را ببینند در کربلا یک جا خیلی خجالت کشیدند ... آنجائی که چند قدم می رفتند سمت خیمه ها ... چند قدم باز می گشتند ... چند قدم می رفتند ... چند قدم باز می گشتند ... آخر مادری منتظر ... زیر عبا یک قنداقه ی خونی ...
از شرم چشم های پر از حسرت رباب ... قنداقه را امام به زیر عبا گرفت
تا عرش رفت مرثیه ی سرخ حنجرش ... جبریل روضه خواند و خدا هم عزا گرفت
مزد سینه زنی شما آخر هیئت ، دست پر چین و چروک آبدارچی هیئت است...
(با کلیک رو استکان چای دانلود کنید...دعا یادتان نرود)
و به اذن مادرشان حضرت زهرا سلام الله علیها که الان باید کربلا باشد...
خاک قدم های عشاق الحسین سرمه چشممان
خوش آمدید
ذکر توسل امشب
آقا علی اصغر علیه السلام
بسم الله...