جمعه, ۲۹ مهر ۱۳۹۰، ۰۲:۵۱ ب.ظ
کویر دست هایم
"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"
اهل معنا رو دیدن که محضر بزرگی میرفت با لباس های مندرس و دست خالی
گفتند : پیش کریم داری میری ،اینجوری نرو ،لباس خوب بپوش ،دست خالی نرو
گفت : اگر اینجوری برم بدنیست ،اینجوری برگردم بده ...
.
.
.
ما را به کسی جُز تو نظر – عیب بود ... کُوبـیم اگر – در دگر – عیب بود
با دست تهی آمدنم عیبی نیست ... با دستِ تُهی روم اگر – عیب بود
+ روزهای عزیز می آید و می گذرد و من همچنان ...
+ التماس دعا در روز زیارتی امام رضا علیه السلام و دحو الارض
۹۰/۰۷/۲۹