چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۰:۳۰ ب.ظ
بستر بیمار علی جمع شد
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
پیش نوشت:
ای وای مادرم ...
1. حوراء
حوراء یعنی انسانی از جنس فرشته
یعنی به لطافت ملائک آسمان ...
یعنی اگر برگ گل بیفتد روی دستش جایش می ماند
این رد انگشت کیست روی صورتت مادر؟
2. کوچه
گویا
زمین خوردن در این خانواده ارثی ست ...
مادر در کوچه ، پدر تا برسد به خانه ی بی فاطمه ، و روزی فرزند از بلندی ...
3. تسلیت
آدم داغدیده باید تسلی یابد ... باید تسلیت بشنود
حالا که کسی زیاد دور و برشان نیست
حسین.علیه السلام به حسن.علیه السلام تسلیت می گوید ... زینب را بابا تسلی می دهد ... امان از غریبی پدر
4. ارثیه
مادر برای زینب ارث گذاشته چادرش را
از تشییع که بر می گردند 4ساله دختر به نماز شب ایستاده با چادر نماز مادر ...
پس نوشت:
به درد های به حیدر نگفته زهرا ... به ناله های سحرگاه بوتراب بیا ... مولایم ... صاحبم ... تسلیت ...
+ التماس دعا
۹۱/۰۲/۰۶
دعای شما و دست نیاز من...