جمعه, ۲۶ شهریور ۱۳۸۹، ۱۱:۴۹ ب.ظ
من کبوتر بقیع ام...
"هوالواقف علی السرائر والضمائر"
پیش نوشت:
به بهانه روز تخریب بقیع...
آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا / هرکجا پرمیکشی تو حرم امام رضا
من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم / جای گنبد سرمو به روی خاکا میذارم
خونه قشنگ تو کجا و این خونه کجا / گنبد طلا کجا قبرای ویرونه کجا
اونجا هرکی میپره طائر افلاکی میشه / تو بقیع بال وپر کبوترا خاکی میشه
اون جا خادما با زائر آقا مهربونن / اینجا زائرا رو از کنار قبرا میرونن
تو که هرشب میسوزه صدتا چراغ دور وبرت / به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت؟
پس نوشت:
مدینه رفته ها فقط غربت بقیع را می فهمند....
۸۹/۰۶/۲۶
پر شده این دلم ز خون جگر
کسی تنها تر از دلم ندیده
بی کسی بند صبرم و بریده
دیگه جونم خدا به لب رسیده
از غم و غصه شده حال من پریشون
باغ امید من رو زده باد خزون
روضه میخونه برا غریبیم آسمون
غربت و مظلومیت میراث این خاندان است
شیعه باید غریب و مظلوم باشد وگر نه باید در خود شک کند!
اما باز هم میان تمام غمها
فدای تشنگی لبانت ای گل زهرا