جنجال یک سکوت

پیوندها

۸۱ مطلب با موضوع «آسـمان نوشت ها» ثبت شده است

جمعه, ۶ آبان ۱۳۹۰، ۰۸:۰۵ ب.ظ

مهر آب و آیینه

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

نمی دانم

کدام مستجاب الدعوه ای 

پای سفره عقد بانو و مولا دعا کرده بود

"انشاءالله به پای هم پیر بشید"

که نه سال بعد بانو به پای مولا پیر شد و ...


+ اول ذی الحجه سالروز ازدواج بانو فاطمه .س. و مولا امیرالمومنین.ع. مبارک ... 

+ ببخشید اگر پست ازدواج ، طعم تلخی داشت...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۰ ، ۲۰:۰۵
شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۰، ۱۲:۴۶ ب.ظ

شکوه رضوان

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

امام رضا علیه السلام : باید هر یک از شماها امر به معروف و نهى از منکر نمائید، وگرنه شرورترین افراد بر شما تسلّط یافته و آنچه که خوبانِ شما، دعا و نفرین کنند مستجاب نخواهد شد.

هـرجا دلـی شکست بــه اینجا بیاوریـد

اینجا بهشت خدا،‏مشهد الرضا ست..!

پس نوشت:

میلاد عالم آل محمد (ص) ، سلطان علی بن موسی الرضا علیه السلام هزاران بار فرخنده


+ حقیقتا نمی دانستم برای پست میلاد چه بنویسم ...!

+ این یکی دو سال اخیر حکمت زیاد مشهد رفتن هایم را نفهمیدم ... و امسال که هم میلاد کریم اهل بیت دعوت شدم هم میلاد کریمه اهل بیت و رابطه کرامت و حرم امام رضا(ع) و دست خالی من و ...

+ توصیه می شود بخوانید : آندارنیک تیموریان ارمنی و حرم امام رضا علیه السلام (+) / زائر یونانی حرم امام رضا(ع) : مشهد،شهر رویاهای همه مسلمانان(+) / داستان های کوتاه از امام رضا علیه السلام(+)

+ منبع حدیث ابتدای پست : بحار: ج 75، ص 354، ح 10

۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۰ ، ۱۲:۴۶
پنجشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۰، ۰۷:۳۹ ب.ظ

و ما ادراک؟

"هو الواقف علی السرائر و الضمائر"

گویا از همان اول 

مُهر تقدیر بر درک نکردنمان خورده 

از همان زمان که بر رسول (ص) نازل شد :

و ما ادراک ما لیلة القدر ؟!

پس نوشت:

دریای عظیم لیلة القدر جلوی رویمان است ، لیوانی که دستمان است چقدر جا دارد که ازین دریا برداریم؟


+ این دو هفته ای که گذشت در کنار حریم رضوی غرق رحمت بودیم شکرلله ... قدر ندونستیم استغفرالله

+ التماس دعای فرج

۳۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۰ ، ۱۹:۳۹
جمعه, ۷ مرداد ۱۳۹۰، ۰۹:۵۷ ب.ظ

کارت دعوت

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

یا من یسمّی بالغفور الرحیم...

کارت دعوت میهمانی برایم آمده:

دعوتید به بزم رحمت غیاث المستغیثین

زمان : یکم الی سی ام رمضان المبارک

به صرف بخشش و رافت و مهربانی

لطفا از آوردن هرگونه گناه خودداری کنید

رجب و شعبان را گذراندم غافلانه...بوی ضیافت الله پیچیده

اگر علی (ع) و اعتکافش ، شعبان و حسین(ع) و عباس (ع) و سجادش (ع) ، نیمه شعبان و صاحبش (عج) تاکنون بهانه ی پاک شدن مرا به وجود نیاورده باشند با چه رویی مهمان صاحب خانه اصلی شوم؟

بروم پیش خدا چه بگویم؟

بگویم آنقدر نقطه های سیاه روی صفحه دلم زیاد بود که حتی ضامن آهو هم حاضر نشد ضمانت آدم شدنم را بکند؟

بگویم تا مهدی (عج) پرونده ام را دید چشمانش به سرخی گرایید؟

بگویم عباس ِ باب الحوائج (ع) را تا صدا کردم روی برگردانید؟

روی کدام سجاده به استغفار بایستم که صدای استغرالله مرا شنیده باشد و در پی آن گناهم را ندیده باشد؟

خدایا...اگر بخشیده نشده باشم ... نه ... فکرش هم جان آدم را...

در این چند روز باقی مانده به حرمت قطره های خونی که از سرِ روی نیزه بر روی زمین می ریخت بگذر از من...از همانکه باید می بود و نبود...

اللّهم ان لَم تکُن قَد غَفَرت لَنا فی ما مَضی مِن شَعبان فاغفِر لَنا فی ما بَقیَ مِنه...

پس نوشت:

باز هم قسمت بدهم به حرمتِ ... بگذرم بهتر است ... از کنار این صفحه مجنون الحسین رد می شود ... فقط اغفرلی و ارحمنی یا من یسمی بالغفور الرحیم...


+ این یک سال و نیم حضورم را مرور کنید اگر از من کوتاهی یا حرفی به دل دارید بگذرید که بیش ازین بار سنگین گناه بر دوش نتوان کشید...حلال کنید...شاید نگاهم کنند...

+ در مناجات آسمانی شدنتان در سحرگاهان هنگامی که سر بر سجده می سایید و هنگامی که زمان افطار زیر لب زمزمه می کنید : اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت ... مرا از یاد نبرید...

+ در پناه خدای فاطمه سلام الله علیها...

+ نظرات این پست استثنائا مال خودم...(تایید نمی شوند!!)

۶۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۰ ، ۲۱:۵۷
پنجشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۰، ۰۷:۳۳ ب.ظ

اسب بی سوار (ثبت موقت)

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

شافی نوشته بود:

بگو ذوالجناح تنها که برنگشت؟؟...بگو

.

.

.

.

ای فَرَس از چه تو خود باخته ای

مگر اینگونه که ماتی تو شه انداخته ای؟!

پس نوشت:

همه از خیمه ها بیرون دویدند...ولی سالار زینب را ندیدند


+ رائح میخواهد شب جمعه ارباب را بکشاند ایران...گفتیم سهیم باشیم!التماس دعا...

+ روضه خوانی اینجا(+)...امشب ساعت صفر عاشقی

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۰ ، ۱۹:۳۳
جمعه, ۲۴ تیر ۱۳۹۰، ۰۶:۰۲ ب.ظ

آسمان منتظر است

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

یا رب الحسین(ع)،بحق الحسین(ع)،اشف صدر الحسین(ع)،بظهور الحجة(عج) ...

میم ، هاء ، دال ، یاء

    دریایی می تراود از جنس عدالت

    با طعم رهایی زمین از پلیدی

    وقتی از الفبا

    میم ، هاء ، دال ، یاء به هم پیوند می خورد ...

ارثیه مستضعفین

    نامت

    ارثیه مستضعفین است

    وقتی زیر لب زمزمه می کنند:

    و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض 

    و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین

اللهم انی اسئلک

    قامت قافیه ها خمید

    از بس به قنوت ایستاد که :

    یارب اسئلک ظهورش

پس نوشت:

پرده بردار ز رخ ، چهره گشا ، ناز بس است ...


+ آقا جان!آخه من جز گناه چی دارم که بخوام هدیه بدم...هدیه تولدت!...فقط با سری به پایین افتاده می گویم ... میلادت مبارک ...

+ این شکوه کردن ها از خودم هم تکراری شده...اینکه انتظارم به درد خودم هم نمیخورد و .... به این نتیجه رسیده ام این ها هم الکی ست...اگر الکی نبود باید تا بحال با این حرف ها آدم میشدم!

+ دلم را خوش کرده ام : یک نفر فردا زمین را نور باران می کند / مهدی.عج ما تا ابد پنهان نمی ماند عزیز...

+ احیای شب نیمه شعبان فراموش نشه...دوستان ما رو از دعای خیرشون بی بهره نذارن...اگرم خواستین مسجد دانشگاه تهران فردا شب مراسم احیا داره راس ساعت 10 با حضور حاج آقا پناهیان و سعید حدادیان


+انس عجیبی گرفته دلم با پنجره فولادش ... همان جا که خیلی ها را کربلایی کرده ... بار دیگر مهمان خوان کرمش کرده مرا این امام رئوف ... سه شنبه زائر حریم رضوی ام ... حلال کردن از شما ... انشاءالله نائب الزیاره بودن از ما...

۵۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۰ ، ۱۸:۰۲
دوشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۰، ۱۱:۰۲ ق.ظ

سه گانه دلدادگی

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

روایت اول: ابک للحسین ...

قنداقه نوزاد را گذاشتند در اغوش پدر بزرگش ، نگاهش کرد ، پیشانی و میان دو دیده اش را بوسید ، نوزاد را به قابله برگرداند ، صدای گریه حضرت بلند شد ، سه بار فرمود  : خدا لعنت کند گروهی را که شهیدت می کنند...

بس که جانسوز بود واقعه ی کرببلات / آب ، آتش شد و آتش به هوای تو گریست

روایت دوم : زندانی ام ، رهایم کن ...

جبرئیل در حال نزول بود... فطرس دیدش ، کجا میروی یا جبرئیل؟ ... میروم تهنیت باریتعالی را برسانم به رسولش به بهانه ی میلاد نازدانه اش... جبرئیل مرا هم با خود ببر، شاید به بهانه حضورش خدا عفوم نماید ... کنار بالین حسین علیه السلام ... رسول الله : فطرس!خودت را بالین این مولود مبارک بمال انشاالله خوب شوی ... فطرس می گریست  و خودش را به قنداقه اباعبدالله (ع) می مالید ... پر شکسته اش خوب شد ... خدا توبه اش را قبول کرد...

فطرس بال شکسته ام ، آقا شفایم می دهی؟

روایت سوم: مقطوع الایدی...

قنداقه را به دستان پدر دادند...در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت... خطاب به ام البنین فرمودند: چه اسمی بر این طفل گذارده اید؟ بانو پاسخ داد:من در هیچ امری بر شما سبقت نگرفته ام هر چه خودتان میل دارید اسم بگذارید...فرمودند: من او را به اسم عمویم؛ عباس نامیدم.پس دست های او را بوسید و اشک به صورت نازنینش جاری شد و فرمود :گویا می بینم که این دست ها در یوم الطف در کنار شریعه فرات در راه دین خدا قطع خواهد شد...

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین...اکشف کربی بحق اخیک الحسین علیه السلام...

پس نوشت:

دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم / خیلی حسین.ع. زحمت ما را کشیده است... 


+میلاد امام حسین علیه السلام،قمر منیر بنی هاشم علیه السلام و سید الساجدین حضرت زین العابدین علیه السلام مبارک باد...

+ هر چه نوشته های میلاد ثارالله.ع. را بالا و پایین می کنم میبینم میلادشان همراه با یک حزنی بوده...ته دلم غم دارم...راستی چند روز تا عاشورا مانده؟!

۴۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۰ ، ۱۱:۰۲
جمعه, ۳ تیر ۱۳۹۰، ۰۹:۱۱ ب.ظ

اقراء

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

و باز تو مرا مبعوث می خواهی!بر انگیخته!رسول اقلیم کوچک خودم،و باز من می گریزم.از تمام آن چه مرا به نام تو می خواند.من می ترسم.من از لرزش بعد از فرود واژه می ترسم. 

از حرا فرو آمد.به خانه رفت.

گفت:"برد بیاورید تا خود را بپوشانم"

می لرزید،و می لرزید،چنان که بید در باد

باز صدایش کردی:

" ای جامه به خود پیچیده! برخیز! "

یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ... قُمْ فَأنْذِرْ ....

(از کتاب خدا خانه دارد نوشته فاطمه شهیدی)

پس نوشت:

من می ترسم.از لرزش بعد از فرود واژه می ترسم.از این که دیگر نگذاری لای جامه های به خود پیچیده ام بمانم. از این که بخواهی برخیزم.من می خواهم بخوابم.لای لایه هایم.من از برخاستن می ترسم.


+ بعث رسول خوبی ها مبارکتان باد مسلمانان...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۰ ، ۲۱:۱۱
چهارشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۰، ۱۰:۰۸ ب.ظ

اربعین عاشقی

"هو الواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

مرا هزار امیدست و هر هزار تویی ...

قامت قافیه ها خمید

از بس

به قنوت ایستاد که:

          یا ربّ اسئلک ظهورش...

پس نوشت:

اینبار قرار است برای چهلمین بار بیایم روبروی فیروزه ای گنبدت بایستم و آرزو کنم نوازش نگاهی را که بر هر درد بی درمان دواست ... با وجود کوله ی گناهم ... که دل خوش کرده ام به کرمت یا فارس الحجاز!


+ فردا شب ... شب جمعه ... برای چهلمین بار ... مسجد جمکران ... حیف که جرئت آرزو کردن ندارم! جرئت که نه ... آبروی چنین آرزویی را ندارم ... هرچند آرزویم را از صفحه دلم می خوانی ... بی آنکه بگویمت ...

+ عجّل ...

+ هرکسی این پست را میخواند دعایم کند ! دلی اینجا بیمار است و البته محتاج دعا ...

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۰ ، ۲۲:۰۸
جمعه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۰، ۰۹:۳۲ ب.ظ

باقر العلوم

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند:

همان طوری که مرد علاقه دارد همسرش خود را فقط برای او بیاراید ، مرد نیز باید خود را برای همسر بیاراید تا مبادا به نوعی دلباخته دیگری گردد.

منبع:بحارالانوار ج 46 ص 293

پس نوشت:

میلاد امام پنجم شیعیان مبارکباد


+ آمدم پست را وِیژه رحلت امام خمینی رحمة الله به روز کنم...دیدم قضایا را باید اهم فالاهم کرد و میلاد امام معصوم مقدم تر است.

+ روح خدا نیز در این روز به خدا پیوست .(امام خامنه ای حفظه الله: امام خمینی(ره) روح خدا بود در کالبد زمان)... روحش شاد... یادش گرامی... راهش پر رهرو... فاتحه ای پیشکش می کنیم به روح ملکوتی و بلند امام فقید و ولایتمداران شهید راهش...انشاالله که الساعه مهمان باقرالعلوم علیه السلام باشند...

+ آغاز رجب المرجب گرامی باد انشاالله بتونیم بهره کافی رو ببریم از این ماه ...

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۰ ، ۲۱:۳۲