"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"
پیش نوشت:
خبر در سایت ها منتشر شده : عقد دو دانشجو در کنار مزار شهدای گمنام دانشگاه تهران ... سایت ها این خبر رو منعکس کردند و من جالب دیدم حاشیه نویسی های خودم از این اتفاق دوست داشتنی رو به عنوان یادگاری ضمیمه وبلاگم کنم ...
زمان : 25 آبان ماه 1390
* امروز قرار بود بعد از نماز ظهر شهدای گمنام دانشگاه تهران میزبان پیوند آسمانی دو تا از بچه حزب اللهی های این مملکت باشه ...
* ساعت حوالی 10 : قرارمون با دوستان کنار مزار شهدا برای چیدن سفره عقد ...
* یک ربع ، نیم ساعتی از ده گذشته که کار رو با بسم الله شروع می کنیم ... بچه ها یه شور و اشتیاق خاصی دارن ... سه چهار نفری بیشتر نیستیم ... کارها تقسیم میشه انسیه و نازنین کارشون رو از سفره شروع میکنند ... من و فاطمه هم میریم سراغ تزئین قبور متبرک شهدا با رزهای قرمز ... مهین هم مثل همیشه مدیریت و هماهنگی رو بر عهده داره ...

* کم کم بچه ها جمع میشن ... یگانه و زهراسادات و فاطمه و مینا و طاهره و زینب و معصومه و حسنیه ... وقت کمه و کارها زیاد ... ازونجایی که مهناز (عروس خانوم) خواهر نداره همه بچه ها یه جورایی دوست دارن بعنوان خواهر براش کاری کرده باشن ... پس هیچکدوم کم نمیذارن
* دانشجوهای رهگذر هم وقتی بساط عقد رو می بینین به سمت مزار میان تا هم عکسی از سفره گرفته باشند و هم از چند و چون برگزاری مراسم باخبر شده باشند ...
* این سومین مراسم عقد در کنار مزار شهدای دانشگاه تهرانه ... و نکته جالب توجه اینه که دو عروس قبلی هم اومدن تا ما رو در چیدن سفره همراهی کنن ...

* کم کم سر و کله ی عروس و داماد هم پیدا میشه عروس 20 ساله و داماد 25 ساله ... مهناز خانوم و آقا مرتضی!
* صدای اذان که در محوطه دانشگاه طنین انداز میشه یعنی کم کم باید کارها جمع و جور بشه ... سفره زیبا شده ... انصافا با هزینه کم و خوش سلیقگی این سفره چیده شده ... مسئولین برگزاری از ابتدا سعی هر چه تمام تر در ساده برگزار شدن این مراسم داشتند ...

* نمازمون رو میخونیم و برای هماهنگی های نهایی دور هم جمع میشیم ! باید مراسم به بهترین نحو برگزار بشه ... تقسیم کار در این فاز هم انجام میشه! (ادامه مطلب)
* ساعت نزدیک یک شده که عروس و داماد به سمت مزار میان ... البته باید در راه پاسخگوی سوالات گزارشگر واحد مرکزی خبر هم باشند و در ادامه کنار مزار حضور پیدا می کنند و شاخه گلی رو نثار عزیزان شهید میکنند ...

* عروس و داماد که مستقر میشن آقای نصیری معاونت نهاد رهبری راجع به این مراسم - که به نوعی ترویج ازدواج آسان هم هست - صحبت میکنند ... دکتر فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران ، حاج آقا کلانتری رئیس نهاد رهبری در دانشگاه تهران ، رئیس دانشکده علوم اجتماعی(چون عروس خانوم دانشجوی علوم اجتماعی بودن) و همین طور حاج آقا قاضوی از مسئولین نهاد ( و به عنوان عاقد) هم کنار سفره ایستاده اند ...
* عقد توسط عاقد زمزمه میشه ... آقای نصیری عجله دارند که عروس خانوم همون بار اول بله رو بگه ... اما دکتر رهبر با خنده میگن : باید سه بار عاقد بخونه ...

* بار سوم هم عقد خونده میشه و عروس خانوم "با توکل بر خدا و استعانت از امام زمان (عج) و امام وشهدا و امام خامنه ای " بله رو به آقا دوماد میدن ... بعد هم بله آقای داماد و بعد هم هدیه هایی از طرف ریاست دانشگاه و ریاست نهاد و ریاست دانشکده علوم اجتماعی و ...
* پس از اتمام مراسم عقد این زوج کنار قبور حاضر میشن و نماز شکری به جا میارن ...

* و صدای امام خمینی در گوش ها می پیچه که به زوج ها توصیه می فرمودند : بروید با هم بسازید ... و انصافا این دو عزیز با چنین شروع خوبی برای زندگیشون آماده ساختن این زندگی و ساختن با اخلاقیات و رفتارهای همدیگه هستن ...
* با آرزوی خوشبختی برای دوست عزیزم مهناز مقدم و همسر محترمشون آقای شرقی
پس نوشت:
باشد که بماند در دفتر خاطراتم ...
+ ادامه مطلب رمز دار است برای برخی دوستان که کامنت خصوصی گذاشته شده!
+ صداو سیما هم این اتفاق خجسته را منعکس کرد فقط لطف کرد بخش واژه امام خامنه ای را در زمان بله گفتن عروس خانوم حذف کرد و فقط به استعانت از امام زمان(عج) بسنده کرد ... انشاءالله (!) که بدون غرض بوده باشد!!!
+ لینک پیشنهادی : گزارش تصویری تریبون مستضعفین از عقد دو دانشجو کنار مزار شهدای گمنام دانشگاه تهران (+) / گزارش تصویری خبرگزاری دانشجو از این مراسم (+) / خبر این مراسم در ایسنا(+) / خبر مراسم در خبرگزاری دانشجو (+) / گزارش تصویری خبرگزاری فارس از مراسم(+)