جنجال یک سکوت

پیوندها

۱۹ مطلب در آذر ۱۳۸۹ ثبت شده است

جمعه, ۱۹ آذر ۱۳۸۹، ۰۸:۰۰ ق.ظ

روز چهارم

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

صبور/معجر به سر/قد خمیده/موهای سپید/عاشق برادر/بوسه بر رگ بریده/اسیر/بسوی شام/خطبه غرا/کاخ ابن زیاد/قامت شکسته/آتش به چادر/تل زینبیه

پرده اول: ام سلمه فردای عروسی زینب وارد خانه او شد.زینب درحال گریه ... چه شده زینب ... چرا گریه میکنی؟زینب:دلم برای حسینم تنگ شده ...

پرده دوم: عصر عاشورا ... گودال قتلگاه ... زینب در حال بوسه زدن بر جایی که هیچ کس نبوسید ...

پرده سوم : چند روز بعد...زینب در کاخ ابن زیاد: ما رایت الا جمیلا....

مقام سقایت در کربلا از آن عباس است ماه بنی هاشم.در این تردید نیست,اما آنچه شاید تو ندانی این است که شب عاشورا,آب را ما آوردیم.من و سوارم علی اکبر با سی سوار و بیست پیاده ی دیگر.بانی ماجرا هم علیِ کوچک شد,علی اصغر,علی دردانه.از پدر رخصت خواست برای آوردن آب و اشاره کرد به دردانه، که من بیش از این تضرع این کودک را تاب نمی آورم.امام رخصت فرمود ، اما سفارش کرد که تنها، نه. لااقل بیست پیاده و سی سوار باید راه را بگشایند و شمشیرها را مشغول کنند تا دسترسی به شریعه میسر باشد.سوارم دو مشک را بردو سوی من آویخت و ما به راه افتادیم.شب,پوششی بود و مستی و غفلت دشمنان,پوششی دیگراما حصار شریعه هیچ روزنی برای نفوذ نداشت.ناگهان برق شمشیرها در فضا درخشیدن گرفت و صدای چکاچک آن سکوت شب را در هم شکست.من و سوارم در میانه ی این قافله راه می سپردیم و اولین برخورد شمشیرها در پیش روی قافله بود
علی پیاده شد ومشکها پرشد بی آنکه او لبی به خواهش آب تر کند.وقتی که بر من نشست و خنکای دو مشک را به پهلوهای غرق کرده ام سپرد,دوباره صدای چکاچک شمشیرها درگوشم پیچید.و من مبهوت از اینکه چگونه در این مدت کوتاه,در نگاه او گم شده بودم که هیچ صدایی را نمی شنیدم و هیچ حضور دیگری را احساس نمی کردم
آب به سلامت رسید,بی آنکه کمترین خاری برپای این قافله بخلد.علی دو مشک را پیش پای امام بر زمین نهاد و در زیر نگاه سرشار از تحسین امام,چیزی گفت که جگر مرا کباب کرد آنچنان که تمام آبهای وجودم بخار شد
-پدر جان!این آب برای هر که تشنه است.بخصوص این برادر کوچک و...واگر چیزی باقی ماند من نیز تشنه ام
آرام بگیر لیلا!من خود از تجدید این خاطره آتش گرفته ام...

*این نوشته از زبان "عقاب" (اسب علی اکبر-ع-که سابقا متعلق به پیامبر-ص-بوده است)خطاب به لیلا مادر علی اکبر-ع-است .(منتخبی از کتاب پدر عشق پسر سیدمهدی شجاعی)

 چهار نوع آبی که خدا به امام حسین-ع-بخشید: الف.آب کوثر:خداوند آن را حق عطش او و شهدایش قرار داده  وآنها را از این آب در روز عاشورا هنگامی که بر زمین می افتادند وقبل از خروج روح از بدنشان سیراب نمود.البته پاداش بسیاری از اعمال نیک سیراب شدن از آب کوثر است،اما ویژگی های امام حسین-ع- اینست که کوثر ،آنگاه که گریه کنندگان بر حسین-ع- از آن می نوشند خوشحال می شود.ب.آنطور که در روایات معتبر آمده است،آب حیات در بهشت با اشک هایی که برای آن حضرت ریختهش ده است،در هم می آمیزدوبر گوارایی آن می افزاید.ج.خداوند اشک دیده ها را به آن حضرت اختصاص داده استچرا که آن حضرت کشته اشک چشم است و در اثر بردن نام آن حضرت  وهرآنچه به نام اوست و در اثر ذکر مصیبت امام  وبوییدن تربت پاک او اشک از دیده ها جاری می شود.د.شیعیان آنحضرت هر آب سرد وگوارایی که بنوشند باید امام حسین-ع- را یاد کنند چرا که ایشان فرمودند:ای شیعیان من!هرگاه آب سرد وگوارایی نوشیدید مرا یاد کنید.امام صادق-ع- نیز فرمودند:من هرگز آب سرد وگوارایی ننوشیدم مگر اینکه حسین-ع- را یاد کردم.

(منتخبی از کتاب خصائص الحسین نوشته شیخ جعفر شوشتری)

امام حسین علیه السلام:بپرهیز از انجام‌ کاری‌ که‌ موجب‌ پوزش‌ و عذرخواهی‌ تو گردد؛ مؤمن‌ کسی‌ است‌ که‌ بدی‌ نمی‌کند و عذرخواهی‌ نیز نمی‌نماید، و امّا منافق‌ کسی‌ است‌ که‌ هر روز بدی‌ می‌کند و سپس‌ پوزش‌ می‌طلبد.» (لمعات حسین-ع-)

فضیلت زیارت امام حسین(علیه‎السلام) در شب جمعه / عکسی از داخل ضریح امام حسین(ع) /گریه حضرت زکریا بر امام حسین علیه السلام

 

پس نوشت:

اولین جمعه ی محرم...جمعه...محرم...! یاد چیزی نیفتادید احیانا؟


+آیا می دانید:در کربلا، یک زن بنام اُمّ وهب نمریه قاسطیه همسر عبدالله بن عمیر کلبی در دفاع و حمایت از امام به شهادت رسید.

+آیا می دانید:در کربلا دو زن بنامهای اُمّ عبدالله بن عمیر و اُمّ عمر بن جناده در یاری امام حسین جنگیدند.

+دیروز که اخبار تلویزیون رانگاه می کردم داشت می گفت که آمریکا پیمان شکنی کرده وروی حرف سه ماه قبل خود که گفته بودشهرک سازی صهیونیست ها باید متوقف شود نمانده ودوباره نشان میداد کشتار فلسطینیان و....و من داشتم فکر میکردم که فلسطین هم مثل کربلا گویا نفرین شده...گویا قرار است مردمان این سرزمین ها بخاطر کارهای آبا واجدادشان هیچ وقت رنگ خوشی را نبینند...فلسطین بخاطر قوم بنی اسرائیل که با آن همه معجزه آخرعاقبتشان شد گوساله پرستی و... وکربلا هم که...!

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۸۹ ، ۰۸:۰۰
پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۸۹، ۰۸:۰۰ ق.ظ

روز سوم

هوالواقف علی السرائر والضمائر"

 سه ساله/شیرین زبان/کنج خرابه/گل نیلوفر/معجر به سر/قد هلال/ارغوانی/شبیه مادر/طشت طلا/سفر/ خار/سنگ ریزه/دختر/معصوم/عمر کوتاه/یاس نیلی/سیلی/تازیانه/گوشواره/پرآبله/

نجوایی گوشه خرابه پیچیده:باباجون...کجایی بابا...بابای مهربونم...بی من کجا رفتی آخه... 

این صدای کیه؟چی میخواد؟چی میگه؟...قربان!رقیه بنت الحسینه...باباش رو میخواد...خب بدین بهش...ساکتش کنین...زینب:نکنید اینکار رو...خودم قول میدم ساکتش کنم...(و تازیانه ...!)...این چیه برام آوردین...من که غذا نمی خواستم...پارچه رو از روی ظرف برداشت....

تصور کن دختری ساله که یک سر به بغل گرفته و نجوا میکنه...(۱)

..... میل پریدن هست اما بال و پر نه . هرآنچه می خواهی بگو اما بپر نه . حالا که بعد از چند روزی پیش مایی . دیگر به جان عمه ام حرف سفر نه . یانه اگر میل سفر داری دوباره . باشد برو اما بدون همسفر نه . با این کبودی های زیر چشم هایم . خیلی شبیه مادرت هستم مگرنه؟ . از گیسوان خاکی ام تا که ببافی . یک چیزهایی مانده اما آنقدر نه (۲) . دیشب که گیسویم به دست باد افتاد . گفتم بکش باشد ولی از پشت سر نه .....

۱- دخترها چشمانشان را ببندند ببینند اصلا توان دارند تصور کنند یک دختر سه ساله سر پدرش به بغلش باشد وبا دستان کوچکش رگ های بریده را نوازش کند؟یا نه اصلا سر را گذاشته رو به رویش زل زده در چشمان بابابعد دارد هق هق میکند و زیر لب زمزمه میکند: مهمون بابا...چه مهربون بابا...به رنگ خون بابا...بدون جون بابا...پیشم بمون بابا...مرو دوباره...

نه...نمی شود!یا حداقل تصورش در توان من نیست...!اصلا بخاطر همین است که این روضه را اینقدر راحت نوشتم دیگر...چون نفهمیدم چه شد!

۲-لازم است با دقت بخوانی: از گیسوان خاکی ام تا که ببافی . یک چیزهایی مانده اما آنقدر نه !

 

دشمن به علی اکبرت,به پاره ی جگرت,طمع بسیار داشت.یک سوی ماجرا,خود علی اکبر بود که فی نفسه طمع برانگیز بود.جلال و جبروتش ,جمال و وجاهتش ,استواری و صلابتش,خلق و خوی محمدی اش و همه ی صفات بی نظیرش.و سوی دیگر ماجرا که راه را برای این طمع باز می کرد و جرات و بهانه ی بیان این طمع می شد.همین نسب مادری بود,اتصال خونی تو به بنی امیه و قبیله ی ثقیف
پیشینه ی این قصه را تو می دانی,آنچه نمی دانی روایت کربلای این قصه است.معاویه را یادت هست به هنگام خلافت و آن پرس و جویش از اطرافیان که شایسته ترین فرد برای خلافت کیست؟
اطرافیان همه گفتند:((تو ای معاویه!))اما کلام معاویه را به یاد داری که همان زمان میان افواه افتاد؟
گفته بود:سزاوارتر برای خلافت,علی اکبر حسین است که جدش رسول خداست,شجاعت از بنی هاشم دارد و سخاوت از بنی امیه و جمال و فخر و فخامت از ثقیف
من که این قصه یادم بود,وقتی دشمن در کربلا برای علی اکبر امان آورد,زیاد تعجب نکردم.دشمن گمان می برد که دو نفر را اگر از سپاه امام جدا کند,کمر امام می شکند,یکی عباس بن علی و دیگر علی بن الحسین
سپاه امام,همه گوهر بودند,همه عزیز بودند,همه نور چشم خداوند بودند,اما گمان دشمن این بود که امام با این دو هر دو بال,پیشنهاد امان نامه کرد.خواست این دو بال را پیش از وقوع جنگ از امام جدا کند و امام را بی بال در زمین کربلا...و چه گمان باطلی!

*این نوشته از زبان "عقاب" (اسب علی اکبر-ع-که سابقا متعلق به پیامبر-ص-بوده است)خطاب به لیلا مادر علی اکبر-ع-است .(منتخبی از کتاب پدر عشق پسر سیدمهدی شجاعی)

چرا امام حسین-ع-باوجود آگاهی از کشته شدن خود وبخشی از اهل بیت و به اسارت رفتن زنان باز هم عازم کوفه شدند؟ توجیه واقعی که امام را دعوت به اقدام به مرگ وکشته شدن وبه اسارت رفتن اهل وعیال وکشته شدن کودکان با علم وآگاهی به این مسئله ها می کرد اینست که طاغوتیان بنی امیه به ویژه معاویه توانسته بودند بامکر وخدعه محبت مردم را بسوی خود جلب نمایند به گونه ای که مردم گمان میکردند که حق با آنهاست وعلی وفرزندان آن حضرت وشیعیان آنها باطلند حتی ناسزا ودشنام به علی-ع- را از اجزای نماز جمعه می دانستند.بنابراین اگر امام حسین-ع-از روی تقیه با آنها بیعت میکرد وتسلیم آنها میشد اثری از حق باقی نمی ماند چرا که مردم اعتقاد پیدا می کردند که در میان تمامی امت کسی مخالف آنها نیست وآنها به راستی جانشینان پیامبر-ص-هستند.مردم بعد از واقعه عاشورا بود که بیدار شدند...

(منتخبی از کتاب خصائص الحسین نوشته شیخ جعفر شوشتری)

امام حسین علیه السلام: آگاه‌ باشید که‌ یکى‌ از نعمتهاى‌ الهى‌ بر شما حاجات‌ و نیازهاى‌ مردم‌ به‌ شما است‌، پس‌ از این‌ نعمتها بیزار نشوید که‌ برمى‌گردند و به‌ جاى‌ دیگر مى‌روند. (بحار الانوار، ج‌ 78، ص‌ 121)

ارزش گریستن بر امام حسین علیه السلام/کتاب موبایل خصائص الحسین برای دانلود/نوحه منسوب به سیدالشهدا در روز عاشورا/کسیکه امام حسین-ع- را زیارت نکند ناقص الایمان است/مداحی پیرامون حضرت رقیه با صدای سید مهدی میرداماد برای دانلود(نوای همین بلاگ)

پس نوشت:

کجای دنیا دیدین بچه یتیم رو با سر بریده آروم کنن؟


+توی هیئت ما رسم بر اینه مداح همیشه آخر مراسم رو با این نجوا تموم میکنه:"یامهدی...یامهدی...تو کشتی نجاتی...حلال مشکلاتی...بقیة الله..."ومن به این فکر میکنم راه نجات ما...راه آروم گرفتن این سوز دل...همه وهمه به ظهور مهدی موعود -عج-ختم میشه...این الطالب بدم المقتول بکربلا؟العجل غزیز زهرا...

+زائر در وبلاگ ای که مرا خوانده ای یک پ.ن گذاشته که عجیب به دلم نشست:ظهر عاشورا که حسین هل من ناصر ینصرنی را فریاد می زند نمی شنویم ... چون داریم قیمه میخوریم!

+رفقا!دعای ندبه فردا صبح فراموش نشود...بخوانید دعا را...التماس کنید به حضرت صاحب-عج-که خودش تعجیل ظهورش را از خدایمان بخواهد...التماسش کنید...ضجه یزنید...شاید زودتر بیاید آنکه باید بیاید...!

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۸۹ ، ۰۸:۰۰
چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۸۹، ۰۹:۰۰ ق.ظ

روز دوم

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیر میدان دار عشق/من الغریب/الی الحبیب/باوفا/لبیک/غلام/به سوی نینوا/ناتوان/غیرت/این حبیب؟/هل من ناصر ینصرنی؟/شجاعت/زهد/ابن مظاهر/به درک واصل کردن ۶۲ نفر/یکه سوار میدان جنگ/محاسن سپید/خونین/ابن عوسجه/

پرده اول:سر سفره نشسته بود.نامه رسید.در نامه را که باز کرد:بسم الله الرحمن الرحیم...من الغریب الی الحبیب...لقمه از دستش افتاد وبسوی بازار کوفه شتافت...مسلم بن عوسجه را پیدا کرد... مسلم:حبیب چه شده؟...نامه را نشان داد...حسین برایم نوشته غریب شده...راهی شدند سه تایی(باغلامشان)...

پرده دوم:صدای دمام از لشکر دشمن به گوش می رسد...کودکان قافله:عمه در لشکر دشمن چه خبراست؟عمه:چیزی نیست،برای دشمن دارد لشکر کمکی میاید...کودکان:عمه پس چرا برای ما لشکر کمکی نمیاید؟عمه:میاید عمه جان...سه نفر در راهند....!

در کربلا هم همین شد...اول,تا مدتی هیچ کس او را نمی شناخت.نقاب به صورت انداخته,عمامه ی سحاب بر سر پیچیده و تحت الحنک به گردن بسته بود.گیسوان سیاهش را به دو نیم کرده ,نیمی از دو سوی گردن بر شانه آویخته و نیم دیگر بر پشت ریخته ,بی هیچ کلام شروع به گشت زدن در میدان کرد.پاهایش را بر دو پهلوی من می فشرد و با جلال و جبروت,میدان را در زیر پایش به لرزه در می آورد و دلهای دشمنان را میان زمین و آسمان معلق نگاه می داشت. نفس در سینه ها حبس شده بود و همه ی چشمها نگران این سوار بود.اما ناگهان کنار رفت نقاب وقرص ماه تماما نمایان شد.فغان از سپاه دشمن برخاست که:والله این رسول الله است!این پیامبر خاتم است!هول در دل ابن سعد افتاد.او سوار را خوب می شناخت,اما با گمان مردم چه باید می کرد!؟این انفعال و اضمحلال که در سپاه او افتاده بود عنان را از دستش می ربود و کار به فرجام نمی رسید
فریاد زد که:اینجا کجا و پیامبر؟!عقلتان کجا رفته مردم!؟
یکی با صدای لرزان و ملتهب گفت:پس کیست آنکه در میدان ظهور کرده است؟!من پیامبر را به چشم دیده ام. هم اوست برقله ی شباب و جوانی
و دیگری قاطعانه فریاد زد:کور شوم اگر این همان محمد نباشد که من با همین دو چشم دیده ام
و سومی شمشیر از نیام کشی:کشانده ای ما را به جنگ با پیامیر!؟
و ما همچنان چرخ می زدیم و من سمهایم را محکمتر از همیشه برخاک می کوفتم و انگار می کردم که دلهای دشمن را در زیر پا گرفته ام.

*این نوشته از زبان "عقاب" (اسب علی اکبر-ع-که سابقا متعلق به پیامبر-ص-بوده است)خطاب به لیلا مادر علی اکبر-ع-است .(منتخبی از کتاب پدر عشق پسر سیدمهدی شجاعی)

حسین-ع-کسی که دشمنش نیز او را ستود:حسین-ع-خصوصیت ویژه ای دارد که مورد ستایش دوست ودشمن قرار گرفته:معاویه در وصیت خود به یزید امام را مدح کرده، پسر سعد در ابیاتی امام را ستوده،قاتلان امام وقتی در مقابل حضرت ایستاده اند،مدح او را گفتند.شمر نیز از امام تعریف وتمجید کرد،آنگاه که گفت:"تو را می کشم و علم ویقین دارم که پدرت بهترین کسان بوده است".کسی که سر امام حسین-ع-را بر نیزه کرد وپیش پسر زیاد آورد نیز از امام حسین-ع-تعریف کرد.او گفت:"رکاب مرا پر از طلا کن که من سید بزرگی را کشته ام.من کسی را کشته ام که پدر ومادرش بهترین است".یزید نیز در مجلس خودش آنگاه که همسرش هند با سربرهنه وحالی غمگین بر او وارد شد حسین را ستود وخطاب به هند گفت:"برو بر حسین گریه وزاری کن که حسین فریاد رس قریش است،پسر زیاد در کشتن او شتاب کرد"

(منتخبی از کتاب خصائص الحسین نوشته شیخ جعفر شوشتری)

امام حسین علیه السلام: هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.(محجه البیصاء ج 4،ص 228)

 

پیر میاندار عشق/ همه چیز درباره حبیب بن مظاهر/استخاره امام حسین(ع)/حکایت شهادت مسلم بن عوسجه در روز عاشورا/تصاویری از ضریح جدید امام حسین(ع)

پس نوشت:

مهدی جان(عج)!بوی غربتت حتی به مشام من حقیر هم رسیده،حبیب تو کجاست آقا که برایش بنویسی من الغریب الی الحبیب؟ 


+یادتان باشد لباس مشکی‌ام را تا کنید/گوشه‌ای از قبر من این جامه را هم جا کنید/کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما/خرجی‌ام را خرج نذر ظهر عاشورا کنید 

+سه شنبه روز اول محرم:سوار ماشینی میشوم تا مرا برساند دانشگاه.ضبطش روشن است وخواننده ای دارد می خواند:گاهی وقتا مهربون باش...!!پیش خودم فکر میکنم برخلاف من که یک ماهی میشود به پیشواز محرم رفته ام گویا برای بعضی ها هنوز محرم نشده!ترانه که تمام میشود صدای گوینده به گوشم میخورد که می گوید:صبحتون به خیر صدای ما را میشنوید از رادیو جوان!!!چشمانم از تعجب گرد میشود!پیش خودم فکر میکنم:اگر صداوسیما اجازه دهد ان شاالله محرم برای مردم شروع خواهد شد... البته اگر صداوسیما اجازه دهد!!

۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۸۹ ، ۰۹:۰۰
سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۸۹، ۰۹:۰۰ ق.ظ

روز اول

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

مظلوم/سفیر/بیعت شکنان/کوفه/خالی از مرد/پسرعم/جوانمرد/کوچه پس کوچه/تک وتنها/نیرنگ/غریب/ منزل طوعه/جفای کوفی/هجده هزارنفر/هیچ/محاصره/ریسمان بگردن/کاخ ابن زیاد/بالای دارالعماره/شهید

اگه عمویم علی نتوانست کاری بکند در کوچه بنی هاشم... محکوم به صبر بود من که محکوم به صبر نیستم...

زن ها از بالای پشت بوم نیزه می انداختند روی سرش...چه کنیم چه نکنیم که تسلیم شود؟...آخرش با نیرنگ به دام انداختنش...چاله ای درست کردند...روی چاله را پر از نی کردند...کشاندنش سمت چاله...و انداختنش در آن...دست هایش را بستند...بعد کشاندنش در کوچه ها.... :

دل این شهر برای نفسم تنگ شده / جان من کوفه میا ...کوفه دلش سنگ شده...

یه نشونی بدم؟اول افتاد تو گودال بعد سرش رو بریدن...

 لیلا! از گریه ی شبانه تو به یاد گریه های شبانه حسین افتادم در فراق پیامبر.و یاد ولادت آن عزیز-علی اکبر-دلم را لرزاند.حسین در مرگ پیامبر شاید از همه بی تاب تر بود . او اگر چه آن زمان کودک بود ،اما این جراحت قلبش تا بزرگی التیام نیافت .آن قدر بغض کرد ، آن قدر لب بر چید ، آن قدر گریه کرد که آتش به جان فرشتگان آسمان زد و اگر کفر نبود می گفتم که خدا هم بی تاب شد از این همه بی تابی .آن قدر که محمدی کهتر ، پیامبری دیگر ، شبیهی از پیامبر را بعد ها در دامان حسین گذاشت تا جگر سوخته اش بدان التیام بیابد .یادت هست وقتی علی اکبر به دنیا آمد ، چند نفر با دیدنش بی اختیار تو را آمنه صدا زدند و علی را محمد ؟! عجیب بود این همه شباهت. آن قدر که من به محض تولد او ، بوی پیامبر را در فضای حیاط استشمام کردم. یادت هست آن بی قراری های مرا ؟ آن شیهه های بی وقتم را، آن سم زمین کوبیدنهایم را ؟ آن قدر که اهل خانه را به عجز آوردم و تا نوزاد را نشانم ندادند، آرام نگرفتم ؟

*این نوشته از زبان "عقاب" (اسب علی اکبر-ع-که سابقا متعلق به پیامبر-ص-بوده است)خطاب به لیلا مادر علی اکبر-ع-است .(منتخبی از کتاب پدر عشق پسر سیدمهدی شجاعی)

امام حسین-ع- در برزخ:حسین در یمین عرش قرار دارد وبه قتلگاه ،لشکرگاه وزائران خود می نگرد.آن حضرت آنها را بهتر از هرکسی می شناسد وبه مقام ومنزلت زائران خود در نزد خداوند آگاه است.حسین گریه کنندگان بر خود را می بیند وبرای آنان طلب آمرزش می کند ومی فرماید:ای گریه کننده برمن،اگر بدانی که خداوند چه چیزی را برای تو فراهم کرده،خوشحالی ات بیش از غم وغصه ات می شود.

امام حسین-ع-در روز حشر:امام حسین-ع- در روز حشر جایگاه مخصوصی دارد که به موجب آن اهل محشرمضطرب میشوند وآن زمانی ست که حسین-ع-بی سر و در حالی که از رگ های گردنش خون می ریزد،ایستاده محشور می شود  وحضرت فاطمه-س-وقتی به آن صحنه می نگرد فریاد می زند.

(منتخبی از کتاب خصائص الحسین نوشته شیخ جعفر شوشتری)

امام حسین علیه السلام: کسى‌ که‌ بخواهد از راه‌ گناه‌ به‌ مقصدى‌ برسد ، دیرتر به‌ آروزیش‌ مى‌رسد و زودتر به‌ آنچه‌ مى‌ترسد گرفتار مى‌شود . (بحار الانوار، ج‌ 78، ص‌ 120)

گریه جنیان بر امام حسین(ع)/فرشته گناهکار ی که بخشیده شد/سنگی که از آن خون تازه می جوشد.../

پس نوشت:

عربت سخته....مخصوصا برای یک مرد!


+قدر خودتان را بدانید...هرکسی را که به محرم دعوت نمی کنند!

+دوستان عزیز!ازمن می شنوید تا تاسوعا و عاشورا نرسیده "خصائص الحسین"را تهیه کنید وبخوانید...کتاب خاصی ست...دست که به کتاب می برم از خواندنش دل نمیکنم...آنها هم که قبلا خوانده اند...دوباره بخوانند...این روزها خواندنش صفای دیگری دارد!

+هرکسی هرجا رفت در خیمه امام حسین-ع- ما را هم فراموش نکند....(التماس دعای مخصوص به دوستان قمی که شبهای محرم شان را در مجتمع امام خمینی -ره- می گذرانند.)

۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۸۹ ، ۰۹:۰۰
پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۸۹، ۰۶:۰۵ ب.ظ

می دونی یعنی چی؟1

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

می دونی وقتی جوون مسلمون بصیرت سیاسی نداشته باشه... یعنی چی؟

می دونی وقتی رئیس صدا وسیمای یک کشور اسلامی! از خواننده ی زن تیتراژ آخر یه سریال مذهبی تجلیل کنه یعنی چی؟(+)

می دونی وقتی دشمنان نظام لب به تحسین امام خامنه ای (حفظه الله) باز کنند یعنی چی؟(+)

می دونی وقتی حفاظت از مهدی هاشمی در خارج از کشور بیش از حفاظت از متخصصان هسته ای در داخل کشور باشه یعنی چی؟

می دونی وقتی حجاب بشه آلت دست سیاسیون اصلاح طلب برای اعتراض یعنی چی؟(+)

می دونی وقتی حاضر باشی ماهی ۱۰ تومن بدی تا وقتت رو با دیدن فیلمی چون قهوه تلخ که توش از نمادهای ماسونی واسرائیلی استفاده شده پرکنی یعنی چی؟(+)(+)

می دونی وقتی مهاجرانی هم با اون سطح آی کیوش بفهمه که موسوی ۵۷ هیچ ربطی به موسوی ۸۸ نداره یعنی چی؟(+)

می دونی وقتی پارلمان اروپا از سرکرده منافقین بخاطر ترورهای اخیر تقدیر کنه یعنی چی؟(+)

می دونی وقتی یه کشور شیعه بتونه تنهایی با وجود این همه دشمن های دوست نما!بیش از سی سال در مقابل کل دنیا بایسته یعنی چی؟

پس نوشت:

می دونی وقتی بعد یه مدت هوس کنی یه پست سیاسی بذاری یعنی چی؟


+می دونی وقتی ساعت سه نصف شب برات اس ام اس بیاد:سلام پاشو بیا بالا...حضرت ماه دارن کوه پیمایی می کنن! یعنی چی؟

+می دونی وقتی دو ماه ونیم از آغاز ترم گذشته و فقط سه بار کلاس یه استاد تشکیل شده باشه از صدقه سر تعطیلات ۴شنبه های ایران! یعنی چی؟

+مصاحبه شرق با دبیر جامعه اسلامی دانشگاه تهران(شش گوشه) به مناسبت روز دانشجو (+) (+)


+ازهمه اینها که بگذریم بقول حسین قدیانی:ما نسبت به رهبرمان فقط معرفت و محبت نداریم؛ تعصب داریم. ما نسبت به خامنه ای تعصب حیدری داریم. غیرتی از جنس عباس...!

۱۰۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۸۹ ، ۱۸:۰۵
چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۸۹، ۰۸:۲۰ ب.ظ

کوفی وفا ندارد

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

مهدی فاطمه غریبه

همون جوری که حسین (ع)تو کوفه غریب بود

12000نامه و آخرش هیچ....

می ترسم این اللهم عجل لولیک الفرج هامون

بشه حکم همون نامه های کوفیا...

میترسم...

پس نوشت:

اینجا یک مرد پیدا نمی شود جواب نیامدن  او را بدهد؟


+آقای جمعه های غریبی ظهور کن/دهلیزهای شب زده را غرق نور کن/آقا چقدر ناله زنیم و دعا کنیم/یا بازگرد یا دلمان را صبور کن...

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۸۹ ، ۲۰:۲۰
چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۸۹، ۰۵:۵۲ ب.ظ

اهل عمل!

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

وقتی یه بشکه دویست لیتری آب رو برداری وخالی کنی روی یه سنگ

هیچ اتفاقی نمیفته

اما یه بشکه صد لیتری بردار و توش رو پر از آب کن

بعد براش یه شیر بذار و بذار قطره قطره این آب بریزه رو سنگ

بعد یه مدتی می بینی سنگ سوراخ شد!

پس نوشت:

میشه نتیجه گرفت که عمل اگه یه دفعه باشه با اینکه زیاده هیچ تاثیری نداره و اونچه که تاثیر گذار خواهد بود استمرار در عمله...مثلا اگه در عرض یه هفته یه ختم قرآن کنی هیچ وفت اون تاثیری که روزی یه صفحه قرآن خوندن اما مستمر داره رو نخواهدداشت!یعنی بطور خلاصه...عمل مومن تا مستمر نباشه هیچ تاثیری روش نمیذاره!


+اگه ناغافل از این پست خوشتون اومد حتما توصیه میکنم سلسله سخنرانی های اهل عمل استاد پناهیان رو گوش بدین...حرفای زیادی برای گفتن هست در این مورد!

+لازم نیس نیت کنین ۴۰روز زیارت عاشورا بخونین با خودتون قرار بذارین تا یه سال بعد از نمازهاتون بخونین: السلام علیک یا اباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک......السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین واصحاب الحسین علیهم السلام

+توصیه بالا رو خودم دو سه روزه شروع کردم...شمام شروع کنین...

+ازین جور تجارب دارین به ما هم بگین استفاده کنیم!

+سفربرمدارعشق(+)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۸۹ ، ۱۷:۵۲
سه شنبه, ۹ آذر ۱۳۸۹، ۰۹:۴۱ ق.ظ

بگو دعا نکنند...!

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

به بهانه بیست وچهارم ذی الحجه روز مباهله...

گفتی ما بچه هایمان را صدا می کنیم، شما بچه هایتان را صدا کنید...ما زنهایمان را می آوریم، شما هم زنهایتان را بیاورید...ما می آئیم شما هم بیائید....ما می ایستیم اینطرف، شما آنطرف.

ما می گوییم خدا، شما بگویید خدا....ما می گوییم هرکی راسته، بماند....شما می گویید هرکی ناراسته، عذاب او را بگیرد.

یادت هست این حرفها را؟ خب اگر یادت هست پس کجایند؟ کجایند بچه هایتان؟کجایند زنهایتان؟ شما همین قدر هستید؟ ملتتان پنج نفره است؟

طرف ما رانگاه کن! تا چشم کار می کند آدم ایستاده. هرچه نصرانی بوده آوردیم. فقط چند تا صف پیرمرد داریم، دیگر چه رسد به زن و بچه.

حالا بگو این مردمت بیایند جلوتر! بگو بیایند زیر آن درخت روبرویی تا همدیگر را ببینیم.

اسقف ما می گوید: ترا به روح عیسی مسیح، بگو آن دوتا بچه دستهایشان را بیاورند پایین. بگو آن خانم از زمین بلند شود. بگو آن بلند بالا که شانه به شانه ات ایستاده، نگاهش را از آسمان بگیرد.

اسقف ما می گوید: این هایی که من صورتهایشان را می بینم، اگر نفرین کنند، نسل ما از زمین بر می افتد.

می گوید: «بگو ما تسلیمیم».

"خدا خانه دارد-فاطمه شهیدی"

پس نوشت:

چقدر دلم می خواست در ایام فتنه کار به مباهله می کشید...مقام معظم رهبری (حفظه الله) یک طرف...سران فتنه سبز هم یک طرف...نتیجه که مشخص است اما این نسخه برای بعضی ها به درد می خورد...!


+حجة الاسلام ماندگاری:مواظب باشین شکی تو ولایت براتون ایجاد نشه ها...اصلا نترسین امروز سابقه دارای پنجاه ساله سر خوردنا...نترسین تو سرخورده ها مرجع تقلیده ها....(دانلود)

+در راستای سخنرانی بالا که لینک دانلودش رو گذاشتیم:چند سال قبل در دوران مدرسه یه گروهی از بچه ها رو انتخاب کردن ببرن بیت رهبری.ازجمله انتخاب شده ها یکی از دوستان ما بود که نه اساس مذهبی قوی ای داشت ونه اعتقاد محکمی به ولایت فقیه واینا واز اون جمله کسایی بود که آدمایی که تا رهبر رو میدیدن اشکشون جاری میشد رو مسخره می کرد...خلاصه این دوستمون اون روز رفت بیت رهبری...چند وقت قبل(بعد از فتنه ۸۸)داشتیم صحبت میکردیم که قضیه کشید به دیدار اون سال با مقام معظم رهبری(دامت برکاته)دوستم تعریف میکرد میگفت منی که ملت رو مسخره میکردم برای اشک ریختنشون با دیدن آقا...اون دفعه وقتی از نزدیک دیدمشون چنان هیجانی وجودم رو گرفت وبخودم لرزیدم واشکم جاری شد که نگو...!اینم از شخصیت کاریزماتیک رهبرمون...

+اونایی که مدعی ان که ولایت فقط در انحصار امام معصوم هستش!باشه ماهم قبول داریم...اگه اونقدر آدم خوبی هستی که میتونی دستورات زندگی وراهنمایی ها رو بطور مستقیم از امام زمان(عج)بگیری بسم الله...حجتی نیس برتو که از ولی فقیه پیروی کنی وقبولش داشته باشی...اما اگه در اون حد خوب نیستی که امام زمانت(عج)رو ببینی تاراهنماییت کنه پس لطفا...!!

+اصولا ما شاید سالی یکی دوبار بیشتر گذرمان به(+)نخورده باشد از قضا به توصیه یکی از دوستان سری به اینجا زدیم دیدیم و خواندیم گوشه وکنایه هایی که گوینده فعلی یا شاید سابق صداوسیما(وحید جلیلوند)به پیروان رهبری زده اند!!که:(خدا کند در این زمانه ی نامرد ، فهم ساحت حقیقت بر گونه ی اساطیر ، علی عالی اعلی ، لااقل ما را از تمثیل و تشابه هر کس!و هر چیز!به او خوددار کند.)...تایید نشدن نظر محترمانه ما در این وبلاگ نشون میده اصلاح طلبان هم مث ما اصولگراها تحمل انتقاد ندارن!!!واهل فیلتریسم(!)هستن...!

+"دل را ز شرار عشق سوزاند علی/یک عمر غریب شهرخود ماند علی/وقتی که شکافت فرق او در محراب/گفتند مگر نماز می خواند علی؟" غربت شاید شباهت این روزهای علی زمانمان با امیرالمومنین(ع)...

+بابت طولانی شدن پست عذرخواهم...بگذارید به حساب یک هفته غیبت وحرف هایی که به مناسبت عید غدیر..عید ولایت و به تعبیر من عید تمرین ولایت پذیری توی دلم مانده بود!التماس دعا(بازهم تشکر بابت اینکه در این مدت جویای احوال ما بودید...)

+طهورا الان کربلاست...مسافر آدینه هم یکشنبه میره...امام حسین علیه السلام بهتر از هرکسی میدونه که ما فقط این وسط زیادی بودیم...!

+شهادت استاد دانشگاه شهیدبهشتی تبریک وتسلیت...ترور دیروز نشان داد این انقلاب همچنان خون می خواهد...

۳۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۸۹ ، ۰۹:۴۱
دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۸۹، ۰۴:۲۵ ب.ظ

....!

"هوالواقف علی السرائر والضمائر "

سلام دوستان عزیز

فردا یه عمل مختصر دارم....دعام کنین

ممکنه ده روزی نتونم بیام نت

یاعلی

+ثبت نام هرخانه یک خیمه...۴۰ روز ۴۰ زیارت عاشورا +

+سقاخونه +


دوستان عزیز ممنون از اجوال پرسی هاتون هم از طریق وب هم از طریق زنگ واس ام اس...شکر خدا بهترم اما فعلا نباید زیاد با کامپیوتر کار کنم...به رودی خدمت میرسم...دعامون کنید همچنان(ششم آذر)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۸۹ ، ۱۶:۲۵