جنجال یک سکوت

پیوندها

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۰ ثبت شده است

جمعه, ۲۷ آبان ۱۳۹۰، ۰۶:۳۵ ب.ظ

اجلم را به تاخیر انداز

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

با روضه ی ح س ی ن نفس تازه می کنم

وقـتی هـوای شهـر نـفـس گـیر می شود

.

.

.

زائــر هــمــیــشـه بــعـد نجف، کربــلا رود 

یــعنی غـــدیر اذن دخـول محرم است ...

پس نوشت:

بیرق عزا در جنجال یک سکوت برافراشتیم ... بوی محرم خیلی وقت است می آید ...

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۰ ، ۱۸:۳۵
چهارشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۰، ۱۱:۵۰ ب.ظ

ازدواج به سبک اسلامی

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

خبر در سایت ها منتشر شده : عقد دو دانشجو در کنار مزار شهدای گمنام دانشگاه تهران ... سایت ها این خبر رو منعکس کردند و من جالب دیدم حاشیه نویسی های خودم از این اتفاق دوست داشتنی رو به عنوان یادگاری ضمیمه وبلاگم کنم ...

زمان : 25 آبان ماه 1390

* امروز قرار بود بعد از نماز ظهر شهدای گمنام دانشگاه تهران میزبان پیوند آسمانی دو تا از بچه حزب اللهی های این مملکت باشه ...

* ساعت حوالی 10 : قرارمون با دوستان کنار مزار شهدا برای چیدن سفره عقد ... 

* یک ربع ، نیم ساعتی از ده گذشته که کار رو با بسم الله شروع می کنیم ... بچه ها یه شور و اشتیاق خاصی دارن ... سه چهار نفری بیشتر نیستیم ... کارها تقسیم میشه انسیه و نازنین کارشون رو از سفره شروع میکنند ... من و فاطمه هم میریم سراغ تزئین قبور متبرک شهدا با رزهای قرمز ... مهین هم مثل همیشه مدیریت و هماهنگی رو بر عهده داره ...

* کم کم بچه ها جمع میشن ... یگانه و زهراسادات و فاطمه و مینا و طاهره و زینب و معصومه و حسنیه  ... وقت کمه و کارها زیاد ... ازونجایی که مهناز (عروس خانوم) خواهر نداره همه بچه ها یه جورایی دوست دارن بعنوان خواهر براش کاری کرده باشن ... پس هیچکدوم کم نمیذارن

* دانشجوهای رهگذر هم وقتی بساط عقد رو می بینین به سمت مزار میان تا هم عکسی از سفره گرفته باشند و هم از چند و چون برگزاری مراسم باخبر شده باشند ...

* این سومین مراسم عقد در کنار مزار شهدای دانشگاه تهرانه ... و نکته جالب توجه اینه که دو عروس قبلی هم اومدن تا ما رو در چیدن سفره همراهی کنن ...

* کم کم سر و کله ی عروس و داماد هم پیدا میشه عروس 20 ساله و داماد 25 ساله ... مهناز خانوم و آقا مرتضی!

* صدای اذان که در محوطه دانشگاه طنین انداز میشه یعنی کم کم باید کارها جمع و جور بشه ... سفره زیبا شده ... انصافا با هزینه کم و خوش سلیقگی این سفره چیده شده ... مسئولین برگزاری از ابتدا سعی هر چه تمام تر در ساده برگزار شدن این مراسم داشتند ...

* نمازمون رو میخونیم و برای هماهنگی های نهایی دور هم جمع میشیم ! باید مراسم به بهترین نحو برگزار بشه ... تقسیم کار در این فاز هم انجام میشه! (ادامه مطلب)

* ساعت نزدیک یک شده که عروس و داماد به سمت مزار میان ... البته باید در راه پاسخگوی سوالات گزارشگر واحد مرکزی خبر هم باشند و در ادامه کنار مزار حضور پیدا می کنند و شاخه گلی رو نثار عزیزان شهید میکنند ...

* عروس و داماد که مستقر میشن آقای نصیری معاونت نهاد رهبری راجع به این مراسم - که به نوعی ترویج ازدواج آسان هم هست - صحبت میکنند ... دکتر فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران ، حاج آقا کلانتری رئیس نهاد رهبری در دانشگاه تهران ، رئیس دانشکده علوم اجتماعی(چون عروس خانوم دانشجوی علوم اجتماعی بودن) و همین طور حاج آقا قاضوی از مسئولین نهاد ( و به عنوان عاقد) هم کنار سفره ایستاده اند ...

* عقد توسط عاقد زمزمه میشه ... آقای نصیری عجله دارند که عروس خانوم همون بار اول بله رو بگه ... اما دکتر رهبر با خنده میگن : باید سه بار عاقد بخونه ...

* بار سوم هم عقد خونده میشه و عروس خانوم "با توکل بر خدا و استعانت از امام زمان (عج) و امام وشهدا و امام خامنه ای " بله رو به آقا دوماد میدن ... بعد هم بله آقای داماد و بعد هم هدیه هایی از طرف ریاست دانشگاه و ریاست نهاد و ریاست دانشکده علوم اجتماعی و ...

* پس از اتمام مراسم عقد این زوج کنار قبور حاضر میشن و نماز شکری به جا میارن ...

* و صدای امام خمینی در گوش ها می پیچه که به زوج ها توصیه می فرمودند : بروید با هم بسازید ... و انصافا این دو عزیز با چنین شروع خوبی برای زندگیشون آماده ساختن این زندگی و ساختن با اخلاقیات و رفتارهای همدیگه هستن ...

* با آرزوی خوشبختی برای دوست عزیزم مهناز مقدم و همسر محترمشون آقای شرقی

پس نوشت:

باشد که بماند در دفتر خاطراتم ...


+ ادامه مطلب رمز دار است برای برخی دوستان که کامنت خصوصی گذاشته شده!

+ صداو سیما هم این اتفاق خجسته را منعکس کرد فقط لطف کرد بخش واژه امام خامنه ای را در زمان بله گفتن عروس خانوم حذف کرد و فقط به استعانت از امام زمان(عج) بسنده کرد ... انشاءالله (!) که بدون غرض بوده باشد!!!

+ لینک پیشنهادی : گزارش تصویری تریبون مستضعفین از عقد دو دانشجو کنار مزار شهدای گمنام دانشگاه تهران (+) / گزارش تصویری خبرگزاری دانشجو از این مراسم (+) / خبر این مراسم در ایسنا(+) / خبر مراسم در خبرگزاری دانشجو (+) / گزارش تصویری خبرگزاری فارس از مراسم(+)

۳۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۰ ، ۲۳:۵۰
يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۰، ۰۵:۰۲ ب.ظ

از غدیر تا ظهور

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرامومنین و الائمه علیهم السلام

اعمال حج تمام شد ... تنها دو رکعت نماز ولایت مانده بود که باید عمری به علی بن ابی طالب (ع) اقتدا می شد تا حجشان بشود مصداق حجکم مقبول و سعیکم مشکور ...

آمدند  ، شنیدند ، بالا رفتن دست علی (ع) را دیدند ، به پیشوایشان تبریک هم گفتند ، پیمان اخوت هم ...

هنوز پیکر رسول الله (ص) بر زمین بود که واژه مولاه در "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" را تفسیر محبت کردند و بر معنای ولایت و سرپرستی و پیشوایی اش چشم بستند ... و ندیدند جملات متعدد خطبه غدیر را که پیامبر (ص) در ان فرموده بود : 

انّ علی بن ابیطالب اخی و وصیی و خلیفتی و الامام من بعدی ... 

و فراموش کردند که پیامبر در حجة الوداع و در کنار برکه غدیر برایشان نجوا کرد : 

فاعلموا معاشر الناس ، ان الله قد نصبه لکم ولیا و اماما 

فرض طاعته علی المهاجرین و الانصار و علی التابعین لهم باحسان ...

تنها یک چیز باعث شد که همه این شنیده ها و دیده ها تبدیل شود به ناشنیده ها و نادیده ها ... آن هم حب مقام و حب جاه ، که باعث شد از حب الله دور شوند ... 

و این حب ها تا امروز یکی از طلایی ترین آلات دست شیطان است تا بر چشم ها و گوش ها مهر محکم زند که نه حقیقتی را ببینند و نه واقعیتی را بشنوند ...

و به موازات آن ولی ها و ولایت پذیری ها هم همچنان ادامه دارد ... و همین طور ولایت ناپذیری ها! 

و کسانی که امروز تمرین ولایت پذیری از ولایت فقیه را تاب نمی آورند ... بی شک در آستانه ظهور مولایمان صاحب العصر و الزمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه نخواهند توانست امرو نهی ایشان را تحمل کنند و شمشیر به دست در مقابل ایشان صف آرایی خواهند کرد ...

پس نوشت:

قال الله عز و جل : ولایة علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی (بحارالانوار / ج 39)


+ عید ولایت بزرگترین عید شیعیان بر ولایت پذیران مبارکباد

+ سادات عزیز ضمن تبریک مخصوص عید ، عیدی ما فراموش نشود!

+ انشاءالله چهارشنبه در جوار مزار شهدای دانشگاهمان شاهد مراسم عقد یکی از دوستان خواهیم بود ... دوستان دانشگاه تهرانی تشریف بیارن خوشحال میشیم ... غیر دانشگاه تهرانی ها هم برای خوشبختی این دوستمون دعا کنند .

+ خبر : مرگ مشکوک پسر محسن رضایی و این یعنی کلاس فردایمان تشکیل نمی شود! ... خدایش بیامرزاد ...

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۰ ، ۱۷:۰۲
جمعه, ۱۳ آبان ۱۳۹۰، ۰۶:۰۸ ب.ظ

عمار سید علی

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

به وجودش می بالیم ...

خبر از تریبون صدا و سیمای جمهوری اسلامی در گوشم می پیچد : "روئل مارک گرچت" کارشناس سابق بخش خاورمیانه در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و عضو بنیاد «دفاع از دموکراسی‌ها» گفت: سپاه پاسداران ایران را نمی‌توان مرعوب کرد مگر اینکه اعضای آن را بکشیم.این مقام آمریکایی به صراحت به نام "سردار قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس ایران اشاره و تصریح کرد:"وی را باید بکشیم".

سردار که نه ... سرلشکر قاسم سلیمانی که در بهمن ماه سال 89 درجه سرلشکری اش را از طرف فرمانده کل قوا امام خامنه ای دریافت کرد از اواخر دهه 70 به عنوان فرمانده سپاه قدس مشغول خدمت به نظام جمهوری اسلامی ایران است.

سرلشکر سلیمانی این روزها سند افتخار و غرور ملی ایرانیان شده است وقتی که دشمن را مجبور میکند لب به اعتراف بگشاید و از او بگوید و پرده از چنین نعمتی که ما داریم و از وجودش بی خبریم برکشد.

چند ماه قبل روزنامه انگلیسی گاردین درباره ژنرال می نویسد: حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش می دانند. بسیاری از مقامات آمریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کرده‌اند، می‌گویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شده‌اند. یکی از مقامات بلندپایه ارتش آمریکا دراین باره می‌گوید: من خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه می‌خواهد؟

ژنرال این روزها آرام دل امام خامنه ای نیز هست ... آقا این روزها تنها نیست ، عماری چون حاج قاسم دارد که تمام افکار دشمن را به خود مشغول کرده و خاری شده برای چشم هایشان ...

پس نوشت:

دشمن بداند که فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین


+ آدم ناخود آگاه هوس می کند وان یکادی بدرقه راه حاج قاسم بکند ... به امید کوری چشم دشمنانش

+ خدا برای رهبرمان چنین عمارهایی را نگه دارد

+ نمی دانم چه حکمتی بود که این مطلب را سه بار نوشتم و هر بار مابین مطلب سیستم restart کرد و من مجبور شدم دوباره از نو بنویسم و هربار با عشق بیشتری مطلب را نگاشتم!

۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۰ ، ۱۸:۰۸
جمعه, ۶ آبان ۱۳۹۰، ۰۸:۰۵ ب.ظ

مهر آب و آیینه

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

نمی دانم

کدام مستجاب الدعوه ای 

پای سفره عقد بانو و مولا دعا کرده بود

"انشاءالله به پای هم پیر بشید"

که نه سال بعد بانو به پای مولا پیر شد و ...


+ اول ذی الحجه سالروز ازدواج بانو فاطمه .س. و مولا امیرالمومنین.ع. مبارک ... 

+ ببخشید اگر پست ازدواج ، طعم تلخی داشت...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۰ ، ۲۰:۰۵
سه شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۰، ۱۰:۱۳ ب.ظ

محبت مولا

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

چون نامه جرم ما به هم پیچیدند / بردند و به میزان عمل سنجیدند / بیش از همه کس گناه ما بود ولی / ما را به محبت علی (ع) بخشیدند

توی اتوبوس نشسته بودم ، خانم جوانی که حجاب خوبی هم نداشت بغلم نشسته بود . دو دختر دبیرستانی هم تقریبا روبروی ما نشسته بودند ... نزدیک پیاده شدن دو دختر که رسید کرایه شان را آماده کردند ... خانمی که بغل دستم نشسته بود به یکی از دخترها گفت : میشه چند لحظه اون صد تومنی تون رو ببینم ؟ دختر صد تومنی را داد! خانم بغل دستی وقتی به صدتومنی نگاه کرد آن را با صد تومنی خودش عوض کرد و صدتومنی خودش را به دختر ها داد ... دخترها متعجب شدند و پرسیدند چرا عوض کردین؟ 

خانم بغل دستی روی صدتومنی را به دخترها نشان داد ... یک مهر خورده بود ... مهری که سیدها عید غدیر روی بعضی اسکناس ها میزنند و به عنوان تبرکی به اطرافیان عیدی می دهند ... خانم مانتویی و به زعم من بدحجاب آن اسکناس متبرک را از دخترها گرفت و توی کیف پولش گذاشت ... جایی که با بقیه پول ها قاطی نشود!

این صحنه را که دیدم ترسیدم از سرنوشت خودم ... یاد این حدیث افتادم که هر کس حب علی و اولادش را داشته باشد آتش جهنم را درک نمیکند ... بر خلاف ظاهرش که نشان نمی داد ، آدم معتقدی بود ... ترسیدم نکند همین آدم هایی که به راحتی درباره شان قضاوت می کنم که ظاهرشان فلان است در قیامت از من جلوتر باشند ... 

ترسیدم نکند من غیبت کرده باشم و او فقط حجابش را رعایت نکرده باشد ، من دروغ گفته باشم و او فقط حجابش را رعایت نکرده باشد ، من تهمت زده باشم و او فقط حجابش را رعایت نکرده باشد ، من در نماز کاهلی کرده باشم و او فقط حجابش را رعایت نکرده باشد ، من حق پدر و مادر را به جای نیاورده باشم و او فقط حجابش را رعایت نکرده باشد ... و من هزاران گناه کرده باشم و او فقط حجابش را رعایت نکرده باشد ...

پس نوشت:

نکند من هزاران گناه کرده باشم و او تنها گناهش این باشد که حجابش را رعایت نکرده است


+ لطفا برای اینجانب بالای منبر نروید که رعایت نکردن حجاب گناه اجتماعی ست و بزرگتر از مثلا گناهی مثل دروغ گفتن است ! خودم همه اینها را می دانم ... اما این را هم باید بدانم که فقط خداست که می داند من با تقواترم یا او ...

+ این را هم می دانم که حب علی علیه السلام باید در اعمال افراد تجلی پیدا کند و همین که بگوییم ما شیعیان علی علیه السلامیم برات برائت از جهنم را نمی دهند ... با این حساب ما هم خیلی رفتارهای غیر شرعی که در سیره ی امام علی علیه السلام نیست انجام می دهیم ... پس در محب علی بودن خیلی از ما مدعیان مذهب هم تردید است!(با این تعریف)

+ اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

+ بعدا نوشت و احیانا بی ربط نوشت : همیشه گفتم ما را چه به سیاست! اما بعضی اتفاق ها رخ می دهد که آدم واقعا می ماند چه بگوید ... بعد مجبور می شود یک سری چیزها بگوید که آخرش می شود این! ... مطلب آخرین خبر از وضعیت آب و هوای سیاست را در وبلاگ دیگر بنده (+) بخوانید!

۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۰ ، ۲۲:۱۳