جنجال یک سکوت

پیوندها
شنبه, ۱۸ دی ۱۳۸۹، ۱۱:۱۴ ق.ظ

بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست

شخصی از پای همان منبر برایم کامنت گذاشته:

بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست

سلام

کلا زیادی داری حرف میزنی حالا کی این خبرو بهت داده که کف و هلهله و سوت زدن خدا به دادش برسه و تو هم که نبودی که نقل قول میکنی بهتر که چیزی رو که میخای بنویسی یه ذره یا یه ابسیلون تعقل کنی و بعد وارد این دنیای مجازی کنی اگه اون هیئت* زوار الحسین * منظورت باشه من خودم اونجا بودم و این چرت و پرتایی که نوشتی نبوده شما صدای امام حسینو شنیدی خبرمون کن ... اره ما داشتیم اونجا شادی میکردیم
تو داشتی گریه میکردی چه تهتمایی چه قضاوتایی خدا به دادت برسه ....

محمد حسین 

پس نوشت:

الان مطمئن شدم کسانی که پای این منبر نشسته بودند از چه جنس آدمهایی بودند!


+غیر از من که این فایل صوتی رو شنیدم(و تنها از روی حرف دیگران قضاوت نکردم) دوتا از دوستان دیگه هم این فایل صوتی و البته تصویریش رو شنیدند و دیدند...دو نفری که قبولشون دارم مدیران وبلاگ های صفحه سیصدوسیزده و شش گوشه و هر دو هم حرفشون همینی بود که من گفتم...تحریف دین...

+همین که نویسنده این وبلاگ ترجیح داده خصوصی نظرش رو بگه خیلی چیزا شفاف میشه!اینقدر واضح که تا من گفتم تو یه هیئت سوت وکف زدند ایشون فهمید هیئت زوار الحسین رو گفتم و...ادب وتربیت نویسنده هم که...

+اگه احساس نمیکردم که پخش این صوت ممکنه یه سری حرمت ها رو از بین ببره حتما لینکش رو میذاشتم تا قضاوت با خودتون باشه...در همین حد بدونید که این فایل صوتی با کِل کشیدن مداح آغاز می شه...


کامنتی که من بصورت خصوصی در وبلاگ ایشون گذاشتم:

سلام

قبل از اون یه چیزی بهتون بگم در مورد علنی کردن کامنتتون...شما محترمانه می نوشتید تا من علنی اش نکنم...در ضمن اون مطلبی که من نوشتم رو همه خونده بودن اگر مطمئن بودین که حق با شماست واین گونه که من گفتم نیست چرا خصوصی؟چه چیزی در اون کامنت بود که من باید می دیدم وخواننده هایی که خوانده بودن نباید می دونستن؟و سوال دیگه اینکه من نوشتم بودم تو یه هیئتی هلهله کردن وکف زدن اسم هیئت رو که ننوشته بودم...شما هم که میگین تو اون هیئت ازین خبرا نبوده...پس از کجا فهمیدین که منظور من همون هیئت شما بوده؟

شما تو کامنتتون نوشتین آبرو بردن یه عده آدم خوبه؟در صورتی که من هم اسم هیئت رو میدونستم هم اسم مداح رو به خودم اجازه ندادم که اسمی ازشون ببرم...فقط گفتم یه هیئتی بوده اینجوری بوده...من خودم اون فایل صوتی رو شنیدم اصلا به عزاداری شبیه نبود...اکثر بزرگان ما عروسی حضرت قاسم رو جزو تحریفات دین میدونن...اون وقت توهیئت میان مراسم میگیرن...کل میکشن...بادا بادامبارک میخونن...برای چیزی که از اصل وجود نداشته؟؟
میدونین همین فایل مداح شما ویک مداح دیگه که ترجیح دادم این یکی رو ندونم کیه چند وقته دستاویز سنی ها شده؟میگن اینم از شیعه ها...خب آدم عاقل که دستی دستی آتو دست مخالفاش نمیده...
شما نوشته بودین ما اونشب همش گریه کردیم....بنظر شما نباید نیت فعل(که شما اعتقاد دارین عزاداری بوده)با ظاهر فعل(کل کشیدن وکف حیدری زدن!)تطابق داشته باشه؟
اشتباه دقیقا همین جاست که میگین...روز مولودی گریه میکنن...بابا ...هرسخن جایی وهرنکته مکانی دارد...
تاحالا دیدین تو مجلس جوونی که تازه از دنیا رفته وصاحب عزاها هم نشستن بگن چون طرف در سن ازدواج بوده حالا واسش یه دقیقه کف بزنین وکل بکشن؟اگه این اتفاق بیفته نه تنها صاحب عزا(مثلا پدر ومادر جوون دست نمیزنن)...میان یکی هم میزنن تو گوش مداح که الان طرف داغداره این چرت وپرتا چیه...؟!
خدایی میخوام بدونم اگه به این مداح بگن برو در محضر رهبر مداحی کن همین کارا رو میکنه یانه...؟!

لینک پیشنهادی:عروسی حضرت قاسم یک تحریف است!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۰/۱۸

نظرات  (۴۷)

۱۸ دی ۸۹ ، ۱۳:۳۰ فرص الخیر
سلام
جانم به فدای مولایی که حتی در عزایش مظلوم است
سلام

به نظرم یکی از انقلاب هایی که باید صورت بگیره مبارزه با خرافان در مساله عاشوراست..کاش آقایان سخنران به این موضوعات بپردازند و حقایق کربلاو بیان کنند ودقیق به مردم بگن که چی واقعیت داره و چی نداره

ممنون که خبرم کردید

یا حق
۱۸ دی ۸۹ ، ۱۴:۱۲ مُتَرَصِّد
یا الله...
دوست داشتن حسین کافی نیست . . . مسیرو بشناسیم . . .
سلام
آره دوست من، با دیدن و شنیدن این مطالب دل آدم به درد میاد و حس می کنه این نجوا واقعا حقیقت داره:
مهدی ام من که مرا گرمی بازاری نیست
بهتر از یوسفم و هیچ خریداری نیست
همه گویند که در حسرت دیدار منند
لیک در گفته ی این طایفه کرداری نیست

التماس دعا
سلام!وای خدی من باورم نمی شه!خیلی ناراحت کننده است که ارباب حتی تو ماه خودش تو مملکت شیعی بازهم غریبه...
۱۸ دی ۸۹ ، ۱۴:۴۰ فدائی سید خراسانی
سلام...
خب از تحریفات عاشورا هستش این حرکت...شما باید روشنگری کنید در همان هیئت
موفق باشی
پاسخ:
الانم خب دارم روشنگری میکنم دیگه!
حالا هی برویم توی مسجد جمکران هی برویم حرم علی بن موسی الرضا حرم بی بی فاطمه معصومه (حداقل توی ایران خودمان) هی دعای فرج بخوانیم. خودمان را مسخره کرده ایم نه؟...
یادمان که نرفته سخن امام صادق را وقتی از حضرت پرسیدند چرا قیام نمی کنی؟ حضرت فرمودند: اگر به اندازه انگشتان دست یار داشتیم قیام می کردیم.
ما مثلا با این عزاداری هایمان یار ارباب هستیم دیگه نه؟...
شابد بگویی تند رفته ام، اما این قبیل افراد چه فرقی با وهابیون دارند؟...
مار در آستین خودمان پرورش داده ایم...اعن علی عدوک یا علی که می خوانیم فقط به آن سه ملعون اشاره نکنیم. این ها را هم بگوییم. این ها بدترند به خدا.
خدا لعنت شان کند. لعنت شان کند. لعنت شان کند
پاسخ:
اصلا باید تند رفت...از بس در این موارد تند نرفته ایم کارمان به اینجا رسیده دیگر....
سلام
واقعا اتفاق دردناکی هست
چرا دیر اطلاع رسانی کردید؟
نمی دونم باید این کارها رو به حساب خرافه گرایی گذاشت یا ...؟
پاسخ:
فک کنم از خرافه گذشته...
۱۸ دی ۸۹ ، ۱۸:۰۹ فرزانه حبوطی
سلام
لعنت خدا بر آنها که با حسین -ع- و حسینیان دشمنی می کنند
وظیفه همه مان است که از خون حسین -ع- و محرم دفاع کنیم
لبیک یا حسین شهید -ع-
سلام
مجلس رو آدم عاقلا برگزار کردند؟!یعنی آدمایی که این مجلس رو برگزار کردن عاقل بودن؟! من که بعید ... می دونم ...جدا...واقعا ...
می تونم ثابت کنم دیوونه بودند ...ثابت می کنم ...
نه اصلا نیازی به ثابت کردن نداره یا دیوونه اند یا مریض یا بی دین ....
۱۸ دی ۸۹ ، ۱۹:۰۸ دریا لباس خاکی پدرم بود !
محرم که می شود مجالی می شود برای من که به خودم بیایم و یک دل سیر گریه کنم برای خودم ... برای خودمان ...

برای امامی که با عزت به دیدار یار شتافت گریه واجب نیست !

گریه برای من واجب است بر خودمان ...

که هر روز یک گام به سوی گمراهی پیش می رویم !

و چه زیبا می گوید شهید آوینی :

که حسین بیش از آب تشنه ی لبیک بود ...!

هنوز صدای امام از ورطه ی زمان می آید :

کیست که مرا یاری کند !؟؟


چه پست دردناکی بود ! اینجاست که یاید سوخت ...

یا حق
۱۸ دی ۸۹ ، ۱۹:۱۸ الهام (Light Knight )
سلام
ممنون که خبر دادی
واقعا باور نکردنیه . . .
به امید ظهورش ....
یاعلی
نشنیده بودم
اینه که گفتید به خاطر بی حرمتی نبوده به خاطر قرب الی الله بوده!!!!!!!!!!!!!!! همانطور که لشکریان به قرب الهی به حسین سنگ میزدند
چرا ؟برای اینکه این داستان من دراوردی حضرت قاسم شده باورشان.
به پیروی از هماااااان روز انها هم عروسی گرفته اند
اما کسی بیاد و بگوید این داستااااااااااان در کدام کتابی آورده شده که اینگونه باور شده !!!!!!!!!!!!!!!
آخر کدام عقل و منطق میگوید ان زمان میتوانسته چنین اتفاقی بیافتد در بهبوه ی بی ابی و حصار لشکریان
نه دلیل و منطق نه تاریخ جلودار ما نیست باور میکنیم هرچه را به خوردمان دهند
و کم کم عرف و حرمت هم زیر این باورهای کجمان شکسته میشود
این دوستمان همین صحنه را در جایی دیگر دیده
حتما بخوانید:
http://rave7.blogfa.com/post-51.aspx
۱۸ دی ۸۹ ، ۲۱:۲۷ هانی (ارمیا)
سلام
خیلی مسخره اس
به نظرم بدتر از مردان خد جوی موسوی اینا بودن
یادمه سال 84 هم یه مداح به نام کشور مشابه این کار رو کرد و روضه عروس و داماد خوندو نقل پاشید رو سر مردم
ولی کف و سوت کسی نزد
اون مداح هم رعایت همه چی رو کرد

متاسفم برا این اسلام و امام حسینی که این آقایون ازش پیروی میکنن
ممنون از اطلاع رسانیت

میشه نظرت رو درباره مطلبم (فتوای شبه زا به جای شبه زدا) بگی
نظرت برام مهمه
مرسی
امان از دل مهدی...................
عجب فصل غربالی است
قراره فقط دونه درشتا بمونن همونی که اهل بیت پیش بینی کردند
آه
پاسخ:
عجب فصل غربالی ست...
۱۹ دی ۸۹ ، ۰۰:۲۴ بنده خدا
سلام و عرض خسته نباشید . . .
کج فهمی ها تا جایی می رفت که در یک مراسم هم مراسم عقد و قند به هم مالیدن و همین هلهله ها بود در آزادی در شهرک ....
راستش چی بگیم ؟
این قدر بی سواد هستند عده ای که نمیرند پای منبر بشینند یا دو تا کتاب بخونند...
سنی عمری از این کار ها نمی کنه که اینها می کنند .. ...
واقعا اینها عقل ندارند ؟
فکر می کنند با این کارها می تونند عرض ادب کنند ؟
نیمه شعبان که ارکست ها و ضبط های صوت توی کوچه خیابونا برای رقاصی های همه برپاست به بهونه ی ولادت حضرت و انتظار فرجش . . .
به نام حضرت به کام اونها ...
اونجا حضرت باید کلی غصه بخوره از این مردمی که از مردم کوفه هم بدترند...
توی محرم هم باید باز از کج فهمی های عده ای باز خون گریه کنه و باز آخر شب برای رفع عذابشون دعا کنه ...
واقعا حیف ما که چنین آقایی داریم و قدرش رو نمیدونیم . . .
التماس دعا ...
۱۹ دی ۸۹ ، ۰۹:۱۲ کوچه های باران
از اول تاریخ که نگاه میکنی میبینی اسلام هر چی ضربه خورده از خود مسلمونا بوده.یا بهتره بگم مسلمونای ساده لوح.این بدبختی از خانه نشینی علی ع شروع و تا ظهور ادامه داره .
دعا کنیم برای ظهورش.
الله اکبر ...
غیر قابل باور است ...
۱۹ دی ۸۹ ، ۱۱:۲۵ یک کلاس خوب
سلام. خسته نباشید.
به روزیم با خاطره ای دیگر از ...

شاد باشید.
خدانگهدار.
باز ماندگان مغزخشک های نافهم خوارج
.....
اللهم عجل لولیک الفرج
یکی از دوستان که اتفاقا طلبه ی تهران نیز هست به من گفت یک فیلمی را پخش می کنند با همین تصویری که شما تذکر دادید واقعا تعجب کرده بودم مگر می شود هیئتی اینقدر احمق باشد ...

لعنت خدا بر هر چه نفهم و احمق است ...

چقدر حضرت آقا (حفظه الله) در مقابل این خرافه پرست ها و فرصت طلب ها ایستاد از روحانی بگیر تا مداحش و ...
هر چقدر هم نصیحت می کنی فایده ندارد ... باید برخورد انقلابی بشه تا حساب کار دستشان بیاید
داماد بودن قاسم از اسرائیلیات است و دروغی بیش نیست .
سلام.تلنگر خوبی بود.
تازه دارم می فهمم معنای روایتی که میگه:
سختی ای که پیامبر(ص)از امت خود کشید بیشتر از سختی ای بود که حضرت نوح کشید و دردناک تر از آناینکه ناراحتی ای که امام زمان(عج)از مردمان آخرالزمان میکشد خیلی بیشتر از این هاست...
این کم عقلی ها از کم ایمانی ها سرچشمه میگیره.
علی(ع)یارتون
غربت نگر، تنهاست و گرم عزاداری شده
صوت حزین فاطمه (س) بر قلب او کاری شده
از ناله های عمه ی مظلومه اش در کربلا
از دیدگانش اشک نه، خون جگر جاری شده
بین هزاران زائر کرب و بلا آیا کسی _
بهر تسلای دلش مشغول دلداری شده؟
عجل الله تعالی فرجه...
۱۹ دی ۸۹ ، ۱۹:۵۲ گمنام مثل پدرم
چقدر اقامون مظلومه ....کجاست کسی که ندای هل ناصر من ینصرنی اقا را پاسخ دهد؟؟؟
این پستت اتشی به دلم زد که هنوز در باورم نیست که همچین اتفاقی بیوفته اونم در کشو اسلامی ....
وای . تمام وجودم لرزید.
نمیدونم چی بگم...
خدایا یعنی بعضی ها تا این حد بی صفت و پست شدند؟!!
اصن یادم رفت سلام کنم.
سلام!
باورم نمیشه!!! واقعا عجیبه!!! ... ما به کجا داریم میریم!!!! خدایا از مثل همیشه با فضلت با ما رفتار کن ... خدایا ما رو ببخش از این همه نفاق و دورویی ... خدایا حالا میفهمم چرا دعاها اثری نداره چون داریم با این کارها همین ور غیبت آقا رو به عقب میندازیم...ای خدا به دادمون برس
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود به قلم ، معرفت و بصیرتتان

فقط حاشیه را دیدم
می خواستم تشکر کنم از مطلبی که از حاج حسین گذاشتید
این پست را هم خواندم

وای اگر بصیرت و معرفت نباشد
و
امان از روزی که ارزش ها ضد ارزش شود و
روضه نشستن ها
مُسکّن ِ وجدان درد
...
امان از گریه های بی درد
از عزاداری بی حضور
از گریستن های ِ نا ثواب


اللهم عجل لولیک الفرج
موفق باشید و
آسمانی
۲۰ دی ۸۹ ، ۱۱:۳۲ دیده بان
سلام
راستش سی دی مراسم محرم این هیئت رو که 2 هفته قبل از مهستان گرفته بودم هفته ی قبلی ریختم تو گوشیم تا ببینم امسال چه کرده(من خوشم میاد بعضا از سبک خوندنش! هرچند که دیسکو حسین راه میندازه!!!) شب 6 رو هم گوش کردم اولش نفهمیدم چه خبره اما برای بار n ام که گوش کردم دیدم به به !! بزن اون کف قشنگه رو!
سال قبل هم شب ششم تو همین هیئت یه بنده خدایی رو لباس تعزیه تنش کرده بودن هلهله می کردن و رو سرش گل میریختن فیلمش رو دارم!
خلاصه اینکه این بنده خدا(مداحه) کیه؟ شوهر خواهر سید جواد زاکر! (ما خودمون مثلا مداحیم آمار اینارو داریم عین کف دست) سید جواد رو که یادتون هست؟ اون خدا بیامرز تو مراسم جشن سینه زنی راه مینداخت این یکی تو مراسم روضه کف و سوت میزنه!
جونم بگه که
از ماست که بر ماست!
درست میشه ایشالله
یه بابایی داریم بیاد باباشونو در میاره
یا علی
عجب صبری خدا دارد
۲۰ دی ۸۹ ، ۱۸:۴۵ سعید صدرائیان
هو العزیز

سلام برادر
با مطلب "مرا عهدیست با جانان . . . " در سنگر خود پذیرای شما هستم

http://313nafar.mihanblog.com

یا علی
سلام
آخرزمون که میگن همینه ها
۲۰ دی ۸۹ ، ۱۹:۴۲ گل بارون زده
سلام عجب وبلاگ خوبی دارید مطلبتون هم عجیب بود
خوشحال می شم تشریف بیارید به خونه جدید ما
سلام غرض از مزاحمت می خواستم بگم این وبلاگ دختر ترشیده هم دیگه شورش رو درآورده وشده محفل هرچی ضد انقلابه گفتم اگه میشه یه سر بزنید
۲۰ دی ۸۹ ، ۲۱:۵۸ ساقی رضوان


الان که الانه بدم میاد یکی تولد یکی دیگه رو تبریک میگه! اون وقت.....وااااااااااااااااااااای امان از دل آقا...
پاسخ:
این حس تا آخر ماه صفر باهامه...
۲۰ دی ۸۹ ، ۲۳:۰۷ مسیر عشق
سلام
زبان حال حضرت رقیه علیها السّلام هنگامی که در بیابان گم شده بود.
دشت تاریک و من از درد به خود پیچیدم
ناگه از دور سیاهی کسی را دیدم
به سوی طفلِ ز ره مانده قدم برمی داشت
ناله ای زیر لب و دست به پهلو می داشت
قامتش بود خم و چهره او نیلی بود
حتم دارم که همان هم اثر سیلی بود
گفت بنشین به برم دخترک خسته ی من
تا نوازش کنم از بازوی بشکسته من
وای آن لحظه عجب لحظه غمناکی بود
من ندانم که چرا چادر او خاکی بود
با من کمی حرف زد، با هم درد و دل کردیم، به من گفت دخترم ...
گفت ای آیینه رخسار من
هر دو چشمت همچو چشم تار من
گر چه آرام دل طاها منم
خود بگو زهرا تو هستی یا منم
۲۰ دی ۸۹ ، ۲۳:۰۸ مسیر عشق
در بر مادرم بودم، راحت با او حرف زدم، تا آمدم در آغوش او بخوابم دیدم یکی به پهلویم زد اگر بچّه ها را بخواهند زود ببرندش، بغلش می کنند امّا امّا امّا....
دشمنت رسید بابا بابا بابا...
موهام و کشید بابا بابا بابا ...
زجر بی حیاست ...
پس عمو کجاست ....
دیدند نیزه از خاک بیرون نمی آید سر ابی عبدالله بالای نیزه برگشته است، عقب کاروان را نگاه می کند، به زین العابدین گفتند آقا جان چی شده، فرمود پدرم بچّه هایش را خیلی دوست می دارد، حتماّ یکی از آن ها بین راه افتاده، لشگر برای گرفتن جایزه عجله داشت سه نفر را مأمور کردند بروند دنبال این بچّه بگردند، یکی از این ها شمر بود، بچّه ها دعا می کردند خدا نکند شمر رقیه را پیدا کند. دیگری زجر بود. (معالی السبطین میرزا مهدی مازندرانی )
بود در جمع اسیران دختری
کوثر ختم رسل را گوهری
روی گرد آلوده ماهی دلگشا
دست های بسته اش مشکل گشا
کودکی نه باب حاجات همه
دختری نه یک مدینه فاطمه
گیسوی او آسمان را تار و پود
صورت او زرد و گلگون و کبود
از خم گیسوی در هم ریخته
گرد غم بر فرق عالم ریخته
در مدینه صورتی چون یاس داشت
جا به روی شانه عبّاس داشت
شکر از لب های شیرینش خجل
شانه از گیسوی خونینش خجل
در فراق باب هر شب سوخته
اله اله مثل زینب سوخته
شامیان سنگ دل، سنگش زدند
بر دل از زخم زبان چنگش زدند
خفت یک شب گوشه شام خراب
بلکه ماه خویش را بیند به خواب
دید خوابش بخت بیدار آمده
گوشه ویرانه دلدار آمده
بر روی خونین بابا، رو گذاشت
لب به لب های کبود او گذاشت
۲۰ دی ۸۹ ، ۲۳:۰۸ مسیر عشق
ریخت دُر از دیده گوهر از دهن
با پدر گردید سرگرم سخن
کی پدر امشب به ویران سر زدی
جان بابا بر یتیمان سر زدی
آنچه را در خواب شیرین خواست دید درد و دل ها گفت و پاسخ ها شنید
ای پدر دانی چه آمد بر سرم!
من سر نی با تو بودم دخترم
تو ز هجر خویش آبم کرده ای
تو زاشک خود کبابم کرده ای
تو، ز، نی بر من نگاه انداختی
تو مرا دیدی ولی نشناختی
بابا حق داری نشناسی، آن قدر با سنگ به پیشانی ام زده بودند...
تو کجا بودی که بی ما بوده ای؟
تو چرا این گونه خاک آلوده ای؟
تو چرا بی اکبرت برگشته ای
تو چرا چون لاله پرپر گشته ای؟
تو برایم از علی اصغر بگو
و به من از عمه و خواهر بگو
من تو را گم کرده بودم کربلا
من تو را می دیدم از طشت طلا
من تو را چون روح گیرم در برم
من تو را امشب به همره می برم
کاش طفل خردسالت مرده بود
کاش بابایت به همره برده بود
من چهل منزل صدایت کرده ام
من به نوک نی دعایت کرده ام
حالا یکی یکی درد و دل دختر را با سر بریده بشنویم
پدر آخر چرا دنیا به ما آسان نمی گیرد
غروب غربت غم های ما پایان نمی گیرد
دیده اید دختری که کم سن و سال باشد می گویند پدرت به آسمان رفته ...
پدر حالا که تو در آسمان هستی بپرس از ابر
که من از تشنگی مردم چرا باران نمی گیرد
دیده اید وقتی به روی صورت بچّه کوچک دست می کشید تا به لب هایش می رسید چه می کند ...
علی اکبر پس از این شانه بر مویم نخواهد زد
علی اصغر سرانگشت من دندان نمی گیرد
نگاه عمه طعم اشک دارد چه شب تلخی است
دل دریایی او بی دلیل اینسان نمی گیرد
به بازی باز هم خود را، به خفتن زد عمو جانم
سر عمو را بالای نیزه دید، دید چشمانش بسته است!
به بازی باز هم خود را، به خفتن زد عمو جانم
چرا با بوسه هایم چون همیشه جان نمی گیرم؟
۲۱ دی ۸۹ ، ۰۰:۱۰ باز باران
برادر جان سلیمان زمانی...
چرا انگشت وانگشتر نداری...؟

خاتم سلیمان ربوده شد ...
و انگشتش بریده ...
یا حسین! به راستی تو سلیمان زمان بودی!


ان شاالله کربلا
یاحسین
۲۱ دی ۸۹ ، ۱۱:۰۹ دیوونه غربتی!
از یه طرف ...

لرزش دست
لرزش دل
درد موی سر
تاری چشم
گوشه پاره شد
دل خونیِ آل الله
یه جسم کبود، روی دست زینب سلام الله علیها
یه امانت!
امانت داداش حسینش )علیه السلام)
ووووووووووووووای حسین
از طرفی ...
یه سری اح.... منافق ... که عشق و شهوت ِ شهرت به هر طرفی که می خواد، اون ها رو می کشونه
از گرفتن عروسی تو محرم گرفته تا تک زدن به امام حسین علیه السلام و پیامک زدن به حضرت پیش می رن!
میگه هر شب به شما من تک می زنم.. تو جواب ندی پیامک می زنم!
بله! شما ها به امام حسین علیه السلام تک زدید! منتظر پاتک حضرت باشید!
۲۱ دی ۸۹ ، ۱۱:۲۱ قلم دانش آموز
و سلام نام خداست ...

فضیلت خواندن و قرائت قرآن

از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمود: قرآن، طعام و مهمانی خدای تعالی است، پس از مهمانی او یاد بگیرید به هر مقدار که می توانید.

به درستی که این قرآن، ریسمان خدا است و آن، نورِ آشکار و شفا بخشِ سودمند است. حافظ و نگهبانِ کسی است که به آن تمسک کند. هرکه از آن پیروی کند، وی را نجات می دهد و منحرف نمی شود، کج نمی شود تا راست گردد و شگفتی های آن به سر نمی آید و تمام نمی شود و هرچه از آن بهره یابی، کهنه نمی گردد. پس آن را بخوانید که خدا به خواندن هر حرف، ده نیکی به شما پاداش می دهد.

به روزم با دومین ختم قرآن ...
اگه مایل بودید شرکت کنید با دقت مضاعف ختم قرآن و جز’ انتخابیتون رو مشخص کنید.
مثلا ختم 2 و جز 5
این بار برای استقبال بیش از حد دوستان دو ختم قرآن برگزار می کنیم تا همه بتونند شریک بشوند.

التماس دعا. یاعلی.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر ...
۲۱ دی ۸۹ ، ۱۶:۱۷ فطرس ملک
سلام
باور کردنی نیست
واقعا شرم آوره
سلام..
هیچی نمیتونم بگم فقط متحیرانه چندین بار پستتون رو خوندم..
واقعا عده ای در دوران جاهلیت به سر میبرند؟یا نه..
بیشتر دوست دارند جاهل نما باشند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۲۳ دی ۸۹ ، ۱۹:۴۷ کاش مےشد خدا را بوسید...
امان از این کور دلےها...
اے خدا
این ها دگر چـ موجودے هستند؟!
۲۴ دی ۸۹ ، ۱۳:۴۶ یک آشنا(خطاب به نویسنده ی این نظر)
اگر در مراسمی که شما حضور داشته اید سوت و کفی نبوده یا شما آنرا ندیده اید خوب باشد اما برادر مساله چیز دیگریست تحریف تاریخ بسی زشتر از سوت کف است این ظلم بزرگ در حق آیندگان است چه پاسخشان را خواهیم داد
چرا با تایید چنین مجالسی دامن در تحریف تاریخ میزنیم در کدام مقتل معتبری جریان عروسی حضرت قاسم درج شده و کدام عقل و منقطی بدان حکم میدهد
لااقل بیاید به ناحق از ناحقیها دفاع نکنیم
ما با اخلاق خود مکتبامان را ترویج و تبلیغ میکنیم مراقب رفتار خود باشیم(با هرکس)
پاسخ:
کامنت ارسالی رو گذاشتم در بخش ادامه مطلب پست بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست...دوست داشتین از اونجا پیگیری کنید...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">