جنجال یک سکوت

پیوندها
جمعه, ۱۶ دی ۱۳۹۰، ۰۹:۰۱ ق.ظ

درد ِ دین یا دین ِ درد ؟

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

سخنی با وبلاگنویسان ارزشی نویس ...

مطلب از آنجا شروع می شود که ما وبلاگ نویسان درد ِ دین داشتن را با دین ِ درد داشتن اشتباه گرفتیم ... درد دین داشتن یعنی دغدغه دین و ترویج آن و ممانعت از ترویج انحراف در دین داشته باشیم اما دین ِ درد یعنی دینی داشته باشیم که سراسر درد است و هیچ جای شادی برای آن تعریف نمی کنیم ...

راستی کدام یک صحیح تر است ؟!

وقتی حضرت آقا درجه افسری جنگ نرم را به عنوان یک دانشجو بر دوشمان گذاشت به عنوان یک سرباز برای دفاع از اسلام در این آشفته بازار فرهنگی چه کردیم ؟! 

از همان هایی شدیم که پای پست هایمان ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند را نوشتیم و سخن رهبرمان را درباره افسری جنگ نرم و وظایفی که بر دوشمان نهاده برای انتشار دین فراموش کردیم؟!

کار بعضی هایمان از وبلاگ نویسی شده در حوزه مهدویت متن های ادبی دلتنگی برای آقا و چرا نیامدی و انتظار هایی که نمی دانم حتی آوردن کلمه اش برای خودمان خنده دار نیست؟! ... وقتی امام می فرمایند اگر شیعیانمان به اندازه آب خوردنی ما را می خواستند ظهور وقوع پیدا می کرد بدانیم خیلی کارمان لنگ است ... اما در حوزه حماسه حسینی و عاشورا هم کار وبلاگنویسان شده روضه خوانی ... آخر برادر من ! خواهر من ! چقدر روضه ؟!! در این شکی نیست که حماسه عاشورا به واسطه همین روضه ها صدها سال است که دست به دست شده و به ما رسیده ... اما باور کنید روضه زیاد خواندن هم برای خواننده قساوت قلب می آورد وقتی در هفته ده ها بار روضه علی اصغر را برایت خوانند بار یازدهم گریه ات نمی آید ... منتظری یک چیز جدیدی به روضه اضافه کنند تا دلت بسوزد و اشکی روان شود ... مگر یک نوزاد را به چند نحوه و چند گویش می توان شهید کرد تا هر بار چیز جدیدی بدهد؟!!

شور و شعور دو بال یک پرنده اند که به اندازه مساوی از هر دو باید بهره جست ... !

این پست را نوشتم چون دلم می سوزد ، برای خودم ، برای تو ، برای حضرت آقا که یک تنه در مقابل دشمنان ایستاده به تنهایی و برای حضرت صاحب زمانمان -عج- که انتهای جاده ی انتظار نشسته منتظر سیصدو سیزده نفر که به پایان راه برسند ...

ما کجای این راهی که انتهایش آقایی منتظرمان است هستیم ؟ از همان هایی هستیم که نه تنها خودمان اول جاده نشستیم و هیچ تلاشی برای حرکت نمیکنیم و فقط کارمان شده پست هایی که جمعه ها در وبلاگمان ثبت میکنیم که آقا جمعه هم گذشت و تو نیامدی و نه تنها خود را مشغول به این حرف ها کرده ایم که جمعی دیگر را هم درگیر جملات زیبایی که تاثیر زودگذر دارد کرده ایم؟ ( و وقتشان را که میشد در نقل یک حدیث و انتقال یک مفهوم دینی گرفت به حرف های احساسی ادبی که محتوایی ندارد گرفته ایم؟!)

یا از آنهایی که خودمان بسم الله حرکت را گفته ایم و راهی جاده انتظار شده ایم اما قصد نداریم با تلنگر ها دیگران را هم همراه خود کنیم؟

یا گروه سومی که نه تنها در جاده خودشان در حرکتند با بصیرت دهی هایشان جمعی را به سمت انتهای جاده با خود می برند تا انشاءالله 313 نفری که باید به خط پایان برسند را زودتر برسانند ...


+ یک افسر جنگ نرم باید از تک تک وقایع روزانه پیرامونش باخبر باشد ... باید دغدغه داشته باشد ... باید مطالبه گر باشد ... دیروز مطلبی میخواندم در مورد اینکه پس از دویست روز هنوز برای طلبه  آمر به معروف که چندی پیش توسط جاهلان مضروب شده بود پرونده ای در دادگستری تشکیل نشده است( باتوجه به این که همان روزها در عیادت از ایشان توسط مقامات سیاسی و قضایی قول داده بودند که هرچه زودتر خاطیان به سزای اعمالشان میرسند تا درس عبرتی شود برای متجاوزان به امر واجب امر به معروف !) ... خب افسر جنگ نرم ما نباید من باب این قضیه قوه قضائیه را تحت فشار بگذارد؟ مطالبه گری کند ؟ ... در مملکت اسلامی ای که این گونه به امر به معروف بی توجهی شود باید فاتحه اسلامی بودنش را خواند!!

+ در همین راستا دوستانی هم هستند که واقعا دغدغه دین دارند دوستانی که وقتی وارد وبلاگشان میشوی مطمئنی دست خالی بیرون نمی آیی ... جا دارد تشکر کنم از آقا امیر حسین مدیر کانون تفسیر قرآن (+) و نویسنده وبلاگ تفسیر قرآن (+) که حسرت خادم القرآن بودنشان را می خورم و همین طور آقای بذر افشان که نویسنده وبلاگ مهتد (+) هستند و در راستای ترویج امر به معروف قلم می زنند ... به راستی خوب حق افسری جنگ نرم را ادا می کنند ...

+ در کل حواستان باشد خواننده از وبلاگتان که میرود بیرون یک مفهوم با ارزش را گرفته باشد که در مقابل ثانیه های حضور خواننده در وبتان مسئولید ! ( امام خمینی ره را خواب میبینند و ازشان می پرسند از سوال و جواب های شب اول قبر و ... چه خبر ؟ امام می فرمایند فقط همین قدر بگویم که برای هر باری که من در حسینیه جماران دستم را برای مردم تکان می دادم  - برای هر بارش جدا - از من سوال و جواب شد ... پس مگر می شود از نوشته های وبلاگی ما سوال و جواب نشود؟!)

+ ببخشید اگر لحن مطلب تند بود بعضی خوابند باید بیدارشان کرد ... اگر شما جزو بیدارهای عرصه ی جنگ نرمید خوشا به سعادتتان دست ما را هم بگیرید ...

+ حضرت آقا : شما افسران جوانِ جبهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى مقابله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى با جنگ نرمید.اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان، فکرى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى است در مقابله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى با یک حرکت همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جانبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى متکى به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى علمىِ رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى. باید با این جریان شیطانىِ خطرناک مقابله شود.

+ اگر امکانش بود برایتان ، این مطلب را دست به دست بدهید برسد دست همه ...

+ قرار بود موضوع این پست حماسه عاشورا و بیداری اسلامی باشد که قسمت این شد ... انشاءالله پست بعدی !

+ و من الله التوفیق ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۱۶

نظرات  (۷۶)

۱۶ دی ۹۰ ، ۰۹:۲۳ خانم معلم
سلام

مطلبتان را خواندم ، درست میفرمایید ... منتها من به نوبه ی خود خسته ام ، از دورویی ها ، کج روی ها ، دورنگی ها . ترجیح میدهم نگاهم به حرکت رهبرم باشد تا راه را گم نکنم ، حس میکنم اگر نگاهم را بر دارم و اطرافم را بنگرم شاید سرگرم بازی های بازیگرانی شوم که مترصد اینند که مرا به دکان خویش بخوانند و دو زاری گیرشان بیاید ، این است که پشت رهبرم فقط حرکت میکنم تا با اشاره ی او حرکتی بکنم ، دیگر نمیدانم که ، راست می گوید که دروغ ، میزانم شده حرف های رهبرم ، از سر ِ خود نمیتوانم نظر بدهم ، حرفی بزنم ، تصمیم بگیرم ، بگویم احمدی نزاد چرا این کار را کرد ؟ میترسم مورد نظر امامم نباشد ، بگویم چرا مطهری چنان گفت ، روشنفکر چنین گفت ... میترسم و همین ترس باعث شده از همه چیز دور شوم ...
خیلی ها مثل من شدند ... منی که از دهه ی چهل می آیم و دهه ی شصت بهترین دهه از زندگی ام بوده ، و این ترسم نه از جهت ترس ِ بر خود است که چیزی برای از دست دادن ندارم ، بلکه میترسم با حرکتی ناشایست ، آنچه برای داشتنش تلاش کرده ام را نیز از دست بدهم ...
اما این تذکرتان بسیار بجاست ... شیعه ی واقعی منتظر بودنش فرق میکند ، روضه خواندنش عبرت گرفتن است نه فقط گریه کردن ، راه رفتنش درس است ، حرف زدنش تعیین راه است ، شیعه ی واقعی فقط حرف نمیزند ، عمل می کند ، به هر انچه برایش گفته اند ، دستگیری میکند ، مشکلی از مشکلات انسانها بر میدارد ، انسان دوستی میکند ، دستگیری میکند ، یتیم نوازی میکند . شیعه ی واقعی یک انسان واقعی است ، اول انسان بودنمان را ثابت کنیم ، شیعه بودنمان را یاد خواهیم گرفت ...

باز هم ممنون
پاسخ:
درس پس دادیم خانوم معلم البته!
سلام
یا علی مدد...
پاسخ:
یا علی مدد
لبیک...
راستش را بگم روی من که تاثیر گذاشت..
از همین حالا به فکر انتخابات آینده رفتم...
لبیک...
متحد شویم!!!
یاعلی
لبیک یا امام خامنه ای
پاسخ:
یا ایها المسلمون اتحدوا ...
«در مملکت اسلامی ای که این گونه به امر به معروف بی توجهی شود باید فاتحه اسلامی بودنش را خواند!!»
با این جمله کاملاً مخالفم
افراط در هر چیزی اشتباهه. از جمله در انتقاد.
همه می‌دونیم خودتونم می‌دونین که نباید به خاطر عدم تشکیل یک پرونده (که راست و دروغش هم معلوم نیست.) فاتحهٔ جمهوری اسلامی‌ای رو بخونیم که آخر همین پست نوشتین تنها وظیفهٔ افسران جنگ نرم دفاع از اونه.
پاسخ:
اگر هنوز خود اتفاق برای جای شبهه دارد باید بگم که در بیمارستان از آیت الله صدیقی از مسئولان عالی قضایی گرفته تا وزیر بهداشت و سردار حجازی معاون ستاد کل نیروهای مسلح، علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و... ده ها نفر دیگر که معتقد به وقوع این اتفاق بودن !در بیمارستان حاضر شدن وهمون جا قول پیگیری دادن ... از اون طرف اگه معتقد نیستین هنوز پرونده تشکیل شده یا نه باید بگم این خبر از زبان مادر فرد مضروب و اگر اشتباه نکنم توسط خبرگزاری فارس و تریبون مستضعفین هم منتشر شده ...
احتراماً لینک شدین
یا الله...
۱۶ دی ۹۰ ، ۱۳:۲۹ من از دیار حبیب
ممنونم از تذکرتان
ان‌شاءالله لینک این مطلب را در وبلاگم میذارم...
پاسخ:
لطف می کنید
۱۶ دی ۹۰ ، ۱۴:۳۴ - ز ه ر ا -
درست است
انشاالله که درست به وظیفمون عمل کنیم
من که هنوز اونی نیستم که باید
وظیم رو درست انجام نمیدم

آنقدر باید بدویم تا وقتی امام زمان(عج)آمد
سرمان را بالا بگیریم و بگوییم:آقا بیشتر از این جان نداشتیم...
(حاج عبدالله ضابط)
پاسخ:
داریم کم می گذاریم ...
۱۶ دی ۹۰ ، ۱۵:۲۸ مه رویان بستان خـــــــــــدا
احسنتم !
به دوستان و برادران عزیزم وصیت می کنم

کاری نکنند که صدای غربت فرزند فاطمه (س) مقام معظم رهبری(ره) را که

همان ناله غریبانه فاطمه (س) خواهد بود به گوش برسد همان طوری که زمان

امام خمینی(ره) گوش به فرمان بودید و در صحنه های انقلاب حاضر و آماده

ایثار جان و مال و زندگی [باشید]...

سید مجتبی علمدار
" اما باور کنید روضه زیاد خواندن هم برای خواننده قساوت قلب می آورد وقتی در هفته ده ها بار روضه علی اصغر را برایت خوانند بار یازدهم گریه ات نمی آید ... منتظری یک چیز جدیدی به روضه اضافه کنند تا دلت بسوزد و اشکی روان شود ... مگر یک نوزاد را به چند نحوه و چند گویش می توان شهید کرد تا هر بار چیز جدیدی بدهد؟!!"
.
110مین بارش هم اشک می آورد
اگر
شعورش را
به شوری اشک نباخته باشیم ...
پاسخ:
هرجا برویم حتی بیت رهبری که پاتوق خیلی از بچه مذهبی هاست ... اول یک سخنران شعور مردم را بالا می برد بعد تریبون را می دهند یک مداح شورآفرینی کند ... !
۱۶ دی ۹۰ ، ۱۷:۱۹ خلوت نشین
بسم الله
من خودم به کل الان شبیه کسایی شدم که در حالات متفکرانه فرو رفته اند.
دستت درد نکنه بیدار شدم
تو بیداری پس دست مارو هم بگیر.
ایشالا هممون ازون گروه سومی باشیم که فرمودی.

اما یه نکته: شنیدم میگن : خودسازی، خودی سازی، دگر سازی.
من نوعی باید از خودم شروع کنم بعد دنبال این باشم که دست کسی رو بگیرم.
متاسفانه چیزی که بارهاو باارها دیدم و دلم پره ازش اینه که خیلیا به نیت همین افسری و تبلیغ دین میان فعالیت کنند اما چون خودشون بنیه قوی ندارند ضربه که میخورند هیچ ، مایه فساد جماعتی هم میشن.
دل ما هم پر است... گرچه خودمو بری از خطایی نمیدونم .
اما بازم متشکر. صداتو به گوش بقیه میرسونیم به یاری الله. ان شاالله
اجرت مضاعف

پاسخ:
خلاصه همه مون محتاج تلنگریم ... هر روز و هر ساعت ... اینجوری باید وظیفه خواهر برادریمون رو به هم ثابت کنیم
۱۶ دی ۹۰ ، ۱۸:۲۲ مصباح الهدی
سلام وممنون از بابت دعوتتون. مطلبتون خیلی سازنده بود.خدا خیرتون بده.
واقعا همینطوره!
متاسفانه راه رو گم کردیم اونم از نوع شدید!
دشمن یا هر کسی که توی لباسِِ دوست، داره به اسلام و ایران خیانت میکنه و... داره شبانه روز تلاش میکنه!!! ولی ما چی ؟؟! ما که ادعای شیعه بودن داریم و هیهات منا الذله رو بخوبی از مکتب اهل بیت یاد گرفتیم پای عمل که میرسه میکشیم کنار میگیم به ما چه مربوط! ...دیگران هستن جبران مافات میکنن! ما بریم به زندگی شخصی مون برسیم! به درسمون! به تفریحاتمون! همه ی اینا باید سرجاش باشه اما هدفدار باشه و در جهت کمک به نزدیکتر شدن ظهور آقا و خشنودی دل رهبر عزیزمون... وقتی منِ نوعی نتونم توی محیط دانشگاه توی جمع خانوادگی توی خیابون توی جمع دوستان یا هر جای دیگه امر به معروف و نهی از منکر کنم، دیگه چرا باید دم از افسر جنگ نرم بودن بزنم!!! یعنی فقط زورم به فضای مجازی میرسه؟!! توی دنیای حقیقی هیچی ازم برنمیاد!! حتی حاضر نیستم یه فحش بخاطر دینم بخاطر امام حسینم بشنوم؟! خدا خودش همه رو هدایت کنه تا عامل باشن به چیزایی که میگن و میشنون و علی الخصوص بنده که خیلی عقبم از قافله!

التماس دعا
ببخشید طولانی شد
پاسخ:
وقتی نمیتونیم یه امر به معروف بکنیم حالا چه داخل نت چه در فضای بواقعی ... چه جایی برای ذکر واقعه عاشورا میمونه که هدفش امر به معروف بود؟!
سلام
ممنون از اینکه خبر دادید پست جدیدتان را، مفید بود.
کاملا با شما موافقم،
کم گذاشته ایم، خیلی ...
پاسخ:
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
لینک این مطلبتون را در وبلاگم قرار دادم!
موفق باشید
پاسخ:
لطف کردین
سلام!
ممنون تکان خوردم، چشم!
سعی میکنم بیشتر در وبلاگم به حرف آقام گوش بدم!
پاسخ:
دعامون کنید ما هم عامل باشیم
۱۶ دی ۹۰ ، ۲۰:۳۴ حنیفاسادات
حرفاتون درست...اما هرکس یکجور توانایی داره و مهم اینه که تواناییش رو تو کار درست بکار ببنده...
به شخصه قلمم فقط ادبی می نویسه اگه تو یه حوزه ای به فرض تحلیلی یا مثلا سیاسی و عقیدتی مستقیما وارد بشم حتی همون تاثیر لحظه ای رو هم که ممکنه با متن ادبیم بتونم روی خواننده بذارم,نمی ذارم!...
اما بله چه خوبه که آنچه در توان دارم رو بکار ببندم!
قلمتون استوار...
پاسخ:
مطمئن باشین قلم زیبا اگر محتوا پشتش نباشه جز اثر آنی چیزی به دنبال نخواهد داشت ...
۱۶ دی ۹۰ ، ۲۱:۲۰ بی نام و نشان
سلام

در مقابل حرف های بحقتون چیزی ندارم بگم

وبلاگ برای بیشتر ماها شده تفریح که چهارتا خط بنویسیم بعد بیان بگن به به چه چه
خیلیا هم اگه مطلب زیاد باشه نمی خونن....از ماست که برماست.....متاسفم همه کارامون همین جوریه
پاسخ:
باید برسیم به جایی که بفهمیم داریم اشتباه میریم...مفهوم جنگ نرم رو بفهمیم ... درک کنیم که دشمن آروم آروم بدون هیچ عجله ای داره مفاهیم اصیلمون رو اعتقاداتمون رو خواسته مون رو در راستای اهداف خودش سوق میده ... صبرشم زیاده در این راه ...
حرفت رو کاملا قبول دارم !

در حد توان و زمان ، به روی دو دیده !

امر دیگری ؟
پاسخ:
جز التماس دعا
راستی !

لینک این مطلب در دریچه چشمم ثبت شد !
پاسخ:
لطف کردی
اسلام همه جا با افراط و تفریط مخالفت کرده
من حتی با زیاد هیئت رفتن هم مخالفم به خیلی از دوستان هم گفتم
اینکه یک چیزی برایت عادی شود خوب نیست
به قول شما بعد از مدتی دنبال روضه ی جدید میگردی تا شاید قطره ی اشکی ...
بالاخره لازم بود که این حرف ها زده شود خیلی خوب و بجا بود
اینکه تکلیف خودمان را مشخص کنیم
ببینیم واقعا با هدف می نویسیم یا از سر بیکار بودن و ... چیزی می نویسیم!

واقعا اینکه من هر روز از دلتنگی برای امام زمانم بنویسم و در عمل هیچ نداشته باشم
جز ضرر چیزی ندارد ... فقط وقتم را تلف کرده ام!
شهدا نشان دادند که هدف دارند و اهل عملند ...
به هر حال خدا خیرتون بده استفاده کردم ...

بیراهه رفته پشت به مقصد همی روم
عمری دراز صرف در این کوره راه شد

از نور, رو به ظلمتم ای دوست, دست گیر
آنرا که رو سیه به سراشیب چاه شد ...
.
.
.
خدایا ما را به حال خودمان وا مگذار ...
پاسخ:
انشاءالله نویسنده مطلب هم بتونه عامل باشه
۱۶ دی ۹۰ ، ۲۳:۵۷ لبیک یااماما
کاملا حرفهایتان صحیح است
انشالله سعی کنیم وظیفه افسری را درست به جا آوریم
اجرکم عندالله
پاسخ:
انشاءالله
۱۷ دی ۹۰ ، ۰۹:۱۰ ناموس خدا
سلام
حرفهایتان جای بسی تلنگر داشت.
نمی دانم تا به اکنون در چه جایگاهی بوده اما برای بعد از این وبم برنامه هایی دارم که فکر می کنم بهتر از پیش باشد.
انشاالله مفید واقع گردد.
پاسخ:
منتظریم
السلام علی المهدی
بیخیال حرفتان نمیتوان شد...
خیلی دغدغه مهمی هست..اینکه منتظر انگشت اشاره ولایت باشی تا به سر بدوی..اصلا دیگر اینطوری عمار میشوی..خیلی فاصله دارم ...داریم.باید نگاه تیز داشت واینکه بخواهی باشی عمار...
توفیقش را ازخدا میخاهم ومیخاهم ومیخاهم.
پاسخ:
همین که بفهمیم از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن نباید در حد حرف باشد و باید عملی شود ... مقدمه و شروع خیلی چیزهاست...
ما در خدمتیم
مطلب سازنده و مفیدی بود
پاسخ:
انشاءالله این طوری که میگین باشه و مفید واقع شده باشه
۱۷ دی ۹۰ ، ۱۱:۵۳ غریبــــــــــــــ تر از اویس
البته دغدغه مندی، مطالبه گری و عمل به این وظیفه یک سری پیش فرض ها و مقدماتی دارد از جمله: دغدغه عدالت داشتن، صاحب بصیرت و تحلیل بودن و شناخت وظیفه و..
سعی مان را برای رسیدن به پیش فرض های بالا بیشتر کنیم تا حرفی برای گفتن داشته باشیم...

بی اجازه، لینکتون کردم

یا علی
پاسخ:
لطف کردید
۱۷ دی ۹۰ ، ۱۲:۳۰ انا عمار
سلام
بدون دعوت اومدم و بی سروصدا خوندم و رفتم. حالا که دعوت کردید دوباره اومدم!
پاسخ:
لطف کردید
۱۷ دی ۹۰ ، ۱۲:۵۶ حمیدرضا نوری
سلام برادر
با ان قسمت حرفتان که میگویید خواندن زیاد روضه قساوت قلب می اورد موفق نیستم ، اگر کسی واقعا حادثه کربلا را درک بکند باید در دم جان بدهد و بمیرد حالا ما انتظار نداریم همه به این درجه برسند ولی حد اقل کمی از آن را متوجه شویم هم کافی است اگر برویم و کتابهای خوبی مثل دکتر محمدرضا سنگری را مطالعه کنیم و ببینیم چه مصیبت هایی بر سر اهل بیت امام بعد از عاشورا امده و چه جسارت هایی به ایشان شده اگر کمی غیرت داشته باشیم باید بسوزیم . امام رضا میفرمایند خدا بنی امیه را لعنت کند که با این مصیبتی که بر ما وارد کردند از شدت اشک پلک هایم زخم شده است .
با بقیه حرف هایتان در مورد تنهایی اقا موافقم و قبول دارم باید بیش از این در راستای کمک به ایشان به عنوان سرباز کار کنیم اما به نظرم باید ابتدا به صورت کامل وقایع عاشورا را واکاوی کنیم و درس های ان را یاد بگیریم بعد ان شا الله میتوانیم هدف دار
کار کنیم
ان شا الله
پاسخ:
لازم نیست همه سیاستمدار باشن اما حداقل هایی رو باید از دنیای سیاست بدونن تا بتونن در شرایطی مثل انتخابات که مجبورن در اون سهیم باشن اقدام درست رو انجام بدن
۱۷ دی ۹۰ ، ۱۳:۰۱ حنیفاسادات
منظور بنده هم صرف توجه به زیبایی صورت و فراموش کردن زیبایی سیرت نوشته ها نبود...
بله چه خوبه که درونمایه ی قوی هم به پشتیبانی زیبایی مطلب بیاد اما حرف من اینه اگر درونمایه هم قوی نباشه و - سطحی - باشه باز بهتر از اینه که کلا نباشه!
باز هم خدا را شکر که هنوز هستند کسانی که دلشان برای مظلومیت آقایشان بسوزد...
انشاالله همیشه دلسوز باشید.........
پاسخ:
بحث اصلا سر بودن و نبودن نیست که اگه شرعا احساس خطر از سوی دشمن در زمینه فرهنگی بکنه اصلا جایز نیست بی تفاوت بگذره اگه مسلمونه ...
سلام

صحیح میفرمایید
یعنی دقیقا حرف دل منو زدید!
اتففاقا من هم یک پستی با همین مضمون با عنوان (گفتند...) در وبلاگم گذاشته بودم و البته انتقاد هایی به ان روا داشتند!! اگر افتخار بدید بنده هم شما رو دعوت میکنم اون مطلب رو بخونید حتما حتما و نظرتون یا نقد تون روبگید...
اماده همکاری هم هستم با حضرتعالی
حتما بیاین ...مطلبش کوتاهه.... زیاد وقتتونو نمیگیره...
منتظرتون هستم
پاسخ:
http://talayenab313.persianblog.ir/post/14/
من فکر میکنم مشکل ازینجاست که اکثریت قریب به اتفاق ما جماعت مثلا(!) ارزشی قبول داریم که کم کاری می کنیم ... اما هیچ کدوممون پامون رو فراتر نمیگذاریم تا بخوایم این مشکل رو ریشه یابی کنیم و برای علت های اون چاره اندیشی کنیم. که این یکی از دلایلش میتونه این باشه که خیلی دلسوز دینمون نیستیم!
خودم به شخصه بارها به این قضیه فکر کردم، اما واقعا نتونستم راهکاری براش پیدا کنم. اینکه از چه روش هایی و با چه نوع کارهایی باید دغدغه هامون رو به عمل تبدیل کنیم رو اکثرا نمی دونیم. اینی که حضرت آقا گفتن:
"اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان، فکرى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛"
هیچ کجایی بهش عمل نمیشه و برای همینه که همه سرگردونن و فقط میتونن این کم کاری خودشون رو تایید کنن، و درنهایت دغدغه هاشون رو به شکل چندتا جمله ادبی نمایش بدن، شما اگر پیشنهادی برای حل این قضیه داری بگو که منم حسابی باهاش درگیرم!!!!
پاسخ:
فقط مطالعه
۱۷ دی ۹۰ ، ۱۳:۲۸ ساقی رضوان
خب حالا میگی چیکار کنیم؟!
پاسخ:
شما خودشو ناراحت نکن!
۱۷ دی ۹۰ ، ۱۳:۵۶ سید یوسف
سلام علیکم
مطلبتان خوانده شد
به روی چشم ...
۱۷ دی ۹۰ ، ۱۴:۰۱ سید یوسف
لینک شده اید ...
پاسخ:
ممنون
۱۷ دی ۹۰ ، ۱۴:۱۷ عاشق خدا
سلام همسنگر هم درد
استفاده فراوان بردیم

ان شاالله خدا توفیق نیت خالص و عمل مفید عنایت بفرماید
ضمنا لینک این مطلب شما به عنوان مطلب مرتبط با پست اخیرم در وبلاگ عاشق خدا درج شد.

یا علی
پاسخ:
لطف کردین
۱۷ دی ۹۰ ، ۱۴:۲۷ از خدا بی خبر
تشکر بابت این تلنگر
پاسخ:
کاری نکردیم
۱۷ دی ۹۰ ، ۱۴:۵۰ عروس مادر شوهر
سلام در این راستا دوستانی هستند که واقعا دغدغه ی دین را دارند کسانی که وقتی به وبلاگشان سر میزنی دست خالی برنمیگردی جا دارد از خانم هدایتی تشکر کرد به راستی که خوب حق افسری جنگ نرم را ادا کرده(انشاالله)
پاسخ:
ما هم از خانوم هدایتی تشکر میکنیم حتا :دی
سلام بر شما
به نظرم حرف هاتون درسته اما
در بعض موارد
واقعا وسع کلام و قلم کسی ممکنه بیش از این نباشه
اینکه حداقل مراقب خودمون باشیم و سعی کنیم افکار و اعمال مون مطلوب خدا وند و در راه تقویت دین و ولایت باشه ، کم کم در کلام ما هر چند روضه هم باشه تاثیر خواهد گذاشت.

لا یکلف الله نفسا الا وسعها برا همین است لابد.
هر کسی با توجه به توان و کلام و قلمش : بسم الله
.
.
خدا رو شکر بابت این دغدغه .
یاعلی.ع.
پاسخ:
باید برسیم به جایی که چه کار باید بکنیم که خدا نیاره اون روز رو که ما هم با امام زمانمون اینکارا رو بکنیم ...
سلام وبلاگ خوبی داریم
مطالبش زیبا بود
یا علی مدد
پاسخ:
لطف دارین
سلام

تذکر بجایی بود .

ممنونم . مایه ی مباهات خواهد بود حضور سبزتان در سرخ تر .

و با احترام لینک شدید .
پاسخ:
ممنون
۱۷ دی ۹۰ ، ۲۰:۴۲ یک بنده خدا
مأجور باشید.
پاسخ:
ممنون
حق با شماست...چشم ...در ضمن ممنون که به وبلاگ سوت و کور ما سر می زنید...این قدر درگیر درسا هستم که اصلا فرصت نمی شه به روز بکنم اونم با مطالب مفید...دعا بفرمایید.
پاسخ:
انشاءالله که خیره
۱۸ دی ۹۰ ، ۰۹:۰۳ در بیابان طلب ..
سلام
دقیق و دل سوزانه ،ان شاءالله خدا کمکمان کند کمی بیشتر افسر باشیم برای آقا ..
پاسخ:
انشاءالله
سلام
حرفت کاملا درسته ولی یه مشکلی که من دارم اینه که تو بلاگم فقط میخوام حرف دلمو بنویسم از اول برا همین این وبلاگو درست کردم
به نظر من شبکه های اجتماعی فضای مناسبتری برای فعالیت تو زمینه های جنگ نرم داره چون هم مخاطبهای زیادی داره هم پویاتره واینکه سرعت انتقال اطلاعات بالاست مثلا تو یه روز میتونیم چندین پست به اشتراک بذاریم و اخبار و اطلاعات زیادی هم تو چند دقیقه بدست بیاریم (که البته شما این جبهه رو تو پلاس رها کردیا )
اینم بگم که فعالیتهای انتخاباتی تو پلاس شروع شده و الان صفحه ای درست شده تو پلاس به نام ما رای میدهیم که پی گیر مطالبشون هستیم
پاسخ:
و ریا نباشه بگم ما مشغول فعالیت در شبکه اجتماعی کلوب هستیم ... جبهه پلاس بچه های قوی زیاد داره که کلوب رو رها کردن
۱۸ دی ۹۰ ، ۱۲:۳۰ بیدی خشک که دوست داشت مجنون باشد...
سلام.
خوب و به جا بود. استفاده کردم.
آدم وقتی بی دعوت بیاد جایی،نگاه های سنگین دور و بریاش خیلی اذیتش میکنه.میدونی دلیل اینکه خیلی از آدما دیگه اندر خم یک کوچه موندن خود مقامات بالا دستی هستن.خود اونایی که میگن فداییان رهبرن.ولی فقط شعارشو میدن.
غصه ی اینو میخورم که الان دنیامون شده سیاست.شده اینکه بگیم فلانی خوبه یا بده.
دلم واقعا واسه مظلومیت رهبرم میسوزه.
چی بگم؟حرف خیلی زیاده.خیلی بیشتر از اینهایی که بغض میشه.کینه میشه از آدمهایی که خوب نما هستن فقط...
+تا حالا زخم خوردی از آدمی که شعار خوب بودنش رو همه باور کردن؟
پاسخ:
ممنون که اومدی
۱۸ دی ۹۰ ، ۱۳:۱۲ حسین مداحی
هر چیزی سرجای خودش .
این یعنی بر اساس فرمایشات حضرت آقا پیش رفتن.
اول سلام
دوم حرف زیاد دارم . امیدوارم همه اش در ذهنم بماند و بتوانم بگویمشان
در کل حرف هایت قابل تامل بود. حرف حسابی داشت. اما بعضی جاها ناحسابی حرف زدی. این که گفتی باید خواننده دست پر از وبلاگ بیرون بیاید بهترین حرف است. احسنت. این که تذکر دادی یک وبلاگ نویس دغدغه مند باشیم عالیست اما کمی مسائل رو باهم خلط کرده ای.

اولین انتقادم به اعتراضت به روضه نویسی هاست. اگر روضه و اشک بر حضرت به عنوان عادت نباشد خودش یک نوع دغدغه مندی است خواهر جان. روضه امام حسین حفظ شعائر اسلام است. اصلا کم نیستند کسانی که با یک قطره اشک بر حضرت یا شنیدن مصائب ایشان متحول شدند. اثرات اشک و روضه را حتما خودتان می دانید. شاید ان وبلاگ نویس برای تحول خودش بنویسد. "گریه کننده و گریاننده و حتی کسی که خودش را به گریه بزند بهشت را بر خودش واجب می کند"
اصلا گریه کردن توفیقیست. اگر اشکتان نیامد اشکال از جای دیگر است نه تکراری بودن روضه. از شما توقع نداشتم بگویید بار یازدهم دلتان روضه جدید می خواهد. خود امام زمان می فرمایند: شبانه روز برای حضرت درحال گریه اند و خون می گریند. الگوی ما این آقاست.

دومین انتقاد اینکه هر چیزی به جای خودش قبول. اما نوشتن وبلاگ سلیقه ای است. به نظر من باید برای نوشتن استعداد داشت. این استعداد برای هر کس در یک حوزه است. من خودم خیییییییییلی وبلاگ هایی رو دیدم که حدیث و مطالب بلندی را قرار می دهند اما خواننده ندارند چون سبک نوشتنشان جذاب نبوده. پس الزامی نیست همه در یک راستا حرکت کنند. هدف نوشتن موثر است.

سومین انتقاد گفتی "جملات زیبایی که تاثیر زودگذر" دارند!!! باور کن به یاد حضرت بگذار بیافتند اثرش لحظه ای هم بود غنیمت است. دوست عزیز! خواننده ها همه اهل حدیث و روایت نیستند. خیلی ها را از لحاظ عاطفی باید تحت تاثیر قرار داد.

البته این نکته را باید بگویم که نوشتن همیشه باید همراه مطالعه باشه. اگر نویسنده های وبلاگ در هر حوزه ای و به هر سبکی "با مطالعه" بنویسند نوشته شان قابل استفاده خواهد بود

باز هم ممنون از نکات مهمی که بیان کردید.
یاعلی
پاسخ:
شرمنده
۱۸ دی ۹۰ ، ۱۴:۵۱ مرغ باغ ملکوت
سلام.
خدا قوت
مثل همیشه تلنگرهایتان به جا بود.
باشد که آدم!!! شویم...
مطلبتان را در وب نقل کردم...
یا علی
پاسخ:
ای بابا! شما دعا کنید ما آدم بشیم ...
۱۸ دی ۹۰ ، ۱۷:۱۲ غریبـــــــــــ تر از اویس
در راستای همین دغدغه با "رایحه خوش خدمت" به روزم
بفرمایید...
پاسخ:
خدا قوت
سلام زیبا بود
من که ....
همون اندر خم یک کوچه . . .
التماس دعا
یا زهرا سلام الله علیها
پاسخ:
محتاج دعا ...
ئه کامنت من کو ؟!!!!!

پاسخ:
کامنتا رو چند تا چند تا پاسخ میدم و تایید میکنم


کاش عمل کنیم
پاسخ:
کاش ...
ای کاش یا وقت بیشتری داشتم
یا کار کمتری
یا لااقل درس مرتبط تری به دغدغه ها
که مجبور نشم
برای رسیدن به جلسه ی کانون قران و عترت
کلاس رو بپیچونم
و برای جشن بسیج برای جدید الورودی ها
درمانگاه نرم
و برای نوشتن برای حرم بانو
بیمارستان رو دودر کنم

ای کاش...


بدبختی در این است که با همین ها هم
نمیدانم
راه به جایی میبرم یا نه
پاسخ:
یه روزی کار دستمون بده رفیق!
۱۸ دی ۹۰ ، ۲۲:۴۶ دانش آموز
بعضی ها خوابند در بیداری، بعضی هم بیدارند در خواب .
۱۸ دی ۹۰ ، ۲۲:۵۴ دانش آموز
سعی می کنم بچسبم به درس! انشاالله دانشگاه تهران .
باید فراتر رود یک مسلمان، ماندگار شوی،
کاش نبودم مسلمان که حداقل نلرزم بر سر ایمانم که راه درست است یا نه،

هیچ!
تمام/
یا کاشِفَ الکَرب عَن وجه الحـُـسـَین (ع) اِکشِف کَربی بِحَقِ اَخیکَ الحـُـسـَین (ع)
۱۸ دی ۹۰ ، ۲۳:۲۳ جام نیوز
با سلام.مطلب شما در سرویس جام بلاگ سایت جام نیوز منتشر گردید.
کد لینک خبر :
http://www.jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=48232&Serv=37
فردا... بیت رهبری... به یادت خواهم بود..
۱۹ دی ۹۰ ، ۰۷:۲۵ یار مهربان
سلام
در مورد عنوان : به قول دوستی خلاصه رساله اینه هر چی که انسان ازش لذت می بره حرامه و هر چی که سخته انجامش واجب(البته این طرز تفکر به خاطر رفتارامثال ما مذهبی هاست)
متاسفانه خیلی از ماها راه رو گم کردیم و فقط داریم حرکتی می کنیم ولی به چه جهت و سویی الله اعلم.
در مورد تبعیت از رهبری هم بایست بگم که شاید بشه گفت نود درصد از همین ماها مدعی حزب اللهی فقط ولایت پذیری رو یدک می کشیم.
مثلا امسال سال جهاد اقتصادی بود داره 10 ماه از سال می گذره چه کردیم؟
حالا هی بگیم وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد ....
اما اینکه گفتین آقا در انتهای راه ایستادند به نظر من فکر نمی کنم صحیح باشه امام بایست دست ما رو بگیره و به راه بیاره نه اینکه در مقصد منتظر ما باشه
راهکاری که به نظرم می رسه اینه که در این عرصه بایست چند تا تیم قوی تشکیل بشه در مورد خبر رسانی ، پی گیری و مطالبات رهبری ، برنامه ریزی راهبردی و تیم های اجرایی و ...
یا حق
پاسخ:
تو قرآنم اومده که خدا هر کسی رو که بخواد هدایت میکنه ...
پر می زنیم و باز به بالا نمی رسیم
پابند شب شدیم و به فردا نمی رسیم
در پهنه کویر فقط دور می زنیم
هر قدر می رویم به دریا نمی رسیم
تا دل ز عشق های مجازی نکنده ایم
مجنون نمی شویم و به لیلا نمی رسیم

سرگرم چندتا غزل پوچ و ساده ایم

به این دروغ ها که به آقا نمی رسیم



خوندم ... خودم هم سعی میکنم بیشتر بهش عمل کنم . تذکر زیاد دادم به دوستانم ولی اشکالات و بدبختی ها رو باید ریشه یابی کرد

به نظر حقیر همه این اشکالات مربوط به بینش افراده که ضعف نظام تربیتی باعث اون شده

نظام تربیتی منسجم و فعال و با برنامه باید از گهواره تا گور بچه شیعه رو ساپورت کنه .

کجایند نیروهای تربیت اسلامی؟ سربازان امام زمان (عج)؟ متاسفانه جو حوزه های علمیه خیلی کم به مسئله تربیت و افزایش بصیرت دینی در کشور کمک میکنه

البته انصافا آدم هایی میشناسم که گمنام اند و دارن کار میکنن
۱۹ دی ۹۰ ، ۱۶:۴۲ ساقی رضوان
از اولشم من ناراحت نبودم

رنگینک راس میگه! اصلا منم انتقاد دارم بهت
پاسخ:
وظیفه من گفتن بود تو خواه پند گیر و خواه مگیر رفیق!
سلام
خیلی گل گفتید لینک مطلب رو توی بلاگم میزارم
دعا بفرمایید شاید بتونیم راه درست رو پیدا کرده و توش طی طریق کنیم
پاسخ:
انشاءالله
۱۹ دی ۹۰ ، ۲۰:۴۸ جنجال یک سکوت به رنگینک
قبل از هر چیز ممنون که این همه وقت گذاشتین برای تایپ کردن!
بگذار قضیه را از طرف دیگه ای مطرح کنم که دوستان بد برداشت نکنند ...
رفیق ... شما خودت هر وبلاگی میری و روضه اش رو میخونی اشکت روان میشه؟ یا از هر 10 تا روضه نویسی وبلاگی چند تاش روت تاثیر گذار بوده ؟
وقتی روضه نویسی برای نویسنده تبدیل به عادت بشه شک نکن اون روی خواننده هم تاثیر نمیذاره ... وقتی روضه از سوز دل نویسنده برنیاد به دل خواننده اونجوری که مد نظر ماست که محتوا و حتی تحول پشتش باشه نمیشینه ... شک نکن ... این روضه نویسی هایی که عادته هیچ تاثیری روی مخاطب نمیذاره ... ما که نمیخوایم خودمون رو گول بزنیم ... شما شده تا حالا یه مطلب روضه رو هر روز بشنوی و همون قدر که روز اول روت تاثیر گذاشت روز به فرض دهم هم همون تاثیر رو بذاره ؟ مطمئنا نه ... چون خاصیت انسان اینه!
بنده اصلا قصد قیاس با امام زمان عج رو ندارم که میگین شبانه روز در حال گریه ن... همین مقام معظم رهبری وقتی براشون روضه میخونن از اول تا آخر گریه میکنن؟نه ... یعنی اون جاهایی که ایشون گریه نمیکنن به معنای اینه که یه جای کارشون اشکال داره که گریه نمیاد؟
در مورد یک ثانیه یاد حضرت انداختن ! شما فک نمیکنید وقتی قلمتون این توانایی رو داره که مخاطب رو ده دقیقه به فکر فرو ببرید فقط به یک ثانیه بسنده کنید؟ فک نمیکنید کم کاری محسوب بشه و اون دنیا ازمون بپرسن تو که میتونستی این کار رو بکنی چرا کم گذاشتی؟
بنده مخاطبم ازین مطلب کسانی بودن که دغدغه جنگ نرم دارن ،دغدغه دین دارن ، به دلشون گوش نمیدن که الان من دلم میخواد اینو بنویسم یا دلم میخواد اونو ننویسم ... و کسایی که بنا بر شرایط مورد نیاز جامعه و دین دست به قلم می برن ... اگر شما فکر میکنید جزو این دسته نیستین ببخشید که اشتباها از شما دعوت کردم ...
باید بگم حرفاتون بیشتر از جنس شعار بود ... از جنس باورهایی که با یک قطره اشک آدم بهشتی میشه و حب امام حسین از جهنم دورش میکنه (که البته این طور هست اگر فهم پشتش باشه وگرنه این گریه ها گریه نمیشه ) ... یه کم واقعی فک کنید ببینید مخاطبتون تو فضای سایبر امثال آیت الله بهجت ها هستن یا مخاطب عامی که از امام حسین ع فقط گریه یاد گرفته ...
ببینید جوون امروز چی نیاز داره ؟درک گریه برای امام حسین ع یا خود گریه یا "تعادل" (که حرف من تو این پست بود)
سلام عزیز یا عزیزان بین الحرمینی ما
احسنت از حضور زیبایتان
ممنون از بنده نوازیتان
شما سیمتون وصله لطف کنید به عمه سادات بفرمایید یکی بدجور دلش میخواست اربعین بین الحرمین باشه ولی...........
۲۰ دی ۹۰ ، ۱۶:۰۳ ساقی رضوان
اصن کی وظیفه تعیین کرده برا تو؟! هان؟! من برم ب اون انتقاد کنم
آخه دیگه وقتی نمی مونه که بخوام یه وبلاگ دیگه راه بندازم
همینم به زور آپ میکنم
ولی شما خیلی فعالیا
چشمت بزنم یه خورده از فعالیتت کم شه؟
راستی برادر هم خودتی
فکر کردم کامنتم پریده ترسیدم خب
انشاالله حالتم زود خوب شه
حرفایی که دوست داشتم یه روز بنویسم رو شما نوشتین
انشالله خودمون هم بتونیم درست گام بر داریم در صراط مستقیم

در پناه خدا
۲۱ دی ۹۰ ، ۱۱:۱۴ مهمان خدا
سلام
حرفهایتان را قبول دارم

اما وبلاگ ارزشی داشتن
و به تکرار نرسیدن
و هل دادن بقیه به سمت جلو...

کار آن کسی است
یا بهتر بگویم
از آن کسی بر می آید..
که حداقل
تلاش بر خود سازی خود دارد....

و اینکه افسر جنگ نرم آقا بشیم
و یا از آن 313 نفر...

به این راحتی ها نیست...
در پست بعدی شما را دست به دست میدهیم

علی علی
شَکم در مورد خود اتفاق نبود
ضمناً نکتهٔ اصلی همون جمله بود که باهاش مشکل داشتم. فاتحهٔ مملکت اسلامی رو خوندم کاریه که کاملاً تناقض داره با جمله‌ای که خودتون توی همین پست از زبان امام خامنه‌ای نوشتین. این‌که وظیفهٔ اصلی ماها حفظ همین مملکت اسلامیه.
این لحن حرف زدن تخریب نظامه نه حفظ نظام.
ما بی حسین ره به قیامت نمی بریم
جانهای ما تا ابد عزادار خیمه هاست
...
روضه برای آدم قساوت قلب میاره؟!!
روضه زیاد!! یعنی مثلا حضرت ولی عصر عج که صبح و مسا خون گریه میکنند زیاد گریه میکنند و زیاد یاد روضه می افته؟!
بخاطر دل آقا هم که شده باید زیاد! روضه خوند و گریه کرد
البته باید بهت اجازه گریه کردن بدن
...
و اینکه
کدوم روضه خونی رو هوا و بدون اینکه مفهومش رو منتقل کنه روضه میخونه اصن مگه مادر سادات بهش اجازه میده که بخونه..
فراموش نکنیم که این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته..یعنی همین روضه های زیادی! که تو این دوماه برگذار میشه!
حتی اگه مفهومش رو درست منقل نکرده باشه و بجای آرمانهای حسین زخم هاشو بیشتر نشون بدن باز تا الان همین مجالس روضه زیاد بوده که اسلام رو نگه داشته!
...
و باز باید ببینی با چه دیدی به عمق فاجعه های کربلا نگاه میکنی که گریه ات نمیاد و تکراری میشه برات..
اگه بادید شاهنامه خوانی بهش نگاه کنی آره بعد یه مدت دلت دیگه به درد نمیاد..
..
میگی خب سهرابو رستم کشتش میتونست سهراب به رستم بگه که پسرشه!
وفقط یکی دوبار ناراحت میشی از مرگ سهراب
..
اما علی اکبرخوانی چطور از پا درت نمیاره !
وقتی تجسم میکنی حسین با اون همه عظمت رو زانوهاش راه بره تا به علی اکبر برسه..بیچاره ات نمیکنه همین یه تیکه از کربلا...
یک بار خودتو بزار جای ارباب و تجسم کن
بخدا بمیریم جا داره
..
۲۶ دی ۹۰ ، ۱۹:۵۷ جنجال یک سکوت به مصباح
اگه متن رو بخونید میبینید که منم نوشتم اسلام با این روضه خونی هاش دست به دست منتقل شده ... کسی منکر این نیست ...
اما
شما یه نگاه به روند وبلاگا بندازین می بینین ... عادت به روضه نویسی کردن یعنی چی ... وبلاگنویسی که روضه هاش بیدارش نکنه ... درس نگرفته باشه از روضه هاش ... اصولا نباید دنبال اشکال تو کارش گشت؟
شک نکنید که این مطلب مخاطبان خاص خودش رو داشت و اگه شما با هر روضه ای متحول میشین و واقعا از ته دل اثرات عاشورا رو تو دل خودتون می بینید پس مخاطب این نوشته نبودین ...
بحث امام زمان عج جداست ... من نمیدونم چرا تو این موارد که میشه یاد امام زمان عج میفتیم تو بقیه توصیه و رفتارا از ایشون الگو نمیگیریم ...
از نظر نویسنده وظیفه مهم تر از روضه نوشتن تو فضای سایبر وجود داره به اندازه کافی مداحا و فایلای صوتی تصویری برای روضه خونی وجود داره و کتاب و ...
این مفاهیمه که تو فضای سایبر گم شده باید دنبال احیای گم شده ها گشت ...
باید اهم و فی الاهم کرد و دید الان روضه نویسی ها بیشتر دل امام زمانمون رو شاد میکنه یا بیرون کشیدن دو خط از مفاهیم فراموش شده اسلام ...
هیچ کجای متن ننوشتم هر کی روضه مینویسه کار بیهوده ای میکنه اما تبدیل روضه نویسی به عادت ضررهای خاص خودشو داره ...
شما (بطور نوعی) چه مفهومی رو به مخاطب القا کردین که توقع دارین روضه علی اکبر باید از پا درش بیاره؟
اول وجدان مخاطب رو باید بیدار کرد ... بعد دنبال این بود که درک کنه که اربا اربا یعنی چی ... بعد توقع داشت که ازین اربا اربا دق کنه ... هزار بار جون بده ...
همین جور که تو کامنتا گفتم ... هر هیئتی هم که برین اولش تریبون رو میدن دست یه سخنران یه ساعت فلسفه عاشورا رو توضیح بده بعد مداح رو میفرستن که بخش احساسی قضیه رو روایت کنه ...
توجه تنها به بخش احساسی کربلا کار دستمون خواهد داد ... شک نکنید
من و یا ما روضه خوانی نمیکنیم اصن روضه رو بنویسیم که میشه مقتل نویسی!
که متخصص خودش رو میخواد..کار من یکی نیست مقتل نویسی
اگه تو وبلاگها از حسین دم میزنیم بخاطر این نیست که هر کی میاد تو وبلاگمون اشکی بریزه و بره!من کم وبلاگی دیدم مقتل نویسی کنه بیشتر از حسی که به ارباب داره میگه از غمی که تو دلشه بخاطر مصائب کربلا میگه..اینم یه جور همدردی با امام زمان...از همون بخاطر آقا یه کاری کنیم هاست..که تو مطلبتون نوشتید..
یه جور بی تفوت نبودن از غم آقاست..که این کم چیزی نیست..بخدا همینقد که بیاد آقا باشیم و همدرد خیلیه ولی منم معتقدم که گناه کنار این همدردی ها باشه بی فایده است..با معرفت باید گریه کرد و همدردی کرد
...شما شک نکنید و یقین داشته باشد هیچ کس تاکید میکنم هیچ احدو ناسی تا بهش اجازه ندن نمیتونه از ارباب دم بزنه و براش بنویسه و یادش کنه...دستگاهی به نام حسین آفریده شده تا کسایی مثه من روسیاه و کسانی مثه شما حتما روسفید از این خوان کرم بهره ای ببریم تا دستاویز شفاعت بشه برامون ...
نمیدونم خواهر هستید یا برادر بتون میگم مومن
دغدغه هاتون بسیار متین و ارزشمند بود من بیشتر نظرات رو خوندم و جواب هاتون رو ولی اصلاحش کنید بخشی که بار یازدهم دیگه گریه ات نمیاد چون روضه خوان چیزی به قضیه اضافه نمیکنه...!!!
من تو وبلاگم از حسین دم میزنم بعنوان یه عاشق نه به عنوان به نوکر یه خادم
...همین از تمام دنیا برام کافیه که تو این دنیای مجازی با این همه سایت و وبلاگ ضد دین که وجود داره بتونم نوکری کنم ولو به نوشتن شعری از یه شاعر یا کشیدن طرحی برای اربابم کربلا رو باید از همه جهات بهش نگاه کرد و بقول اون دوستی که نظر گذاشته بود باید استعداد نوشتن داشته باشم تا کسی رو تحت تاثیر قرار بدم وچون این استعداد رو ندارم میخوام باشم ولوبه کشیدن طرحی یا گذاشتن شعری از ارباب از یه شاعر دیگه ای.اما باشم.سریاز ها هم تو میدان جنگ همهشونو نمیفرستادن خط مقدم جسور ها و باشهامتها و قوی هاش میرفتن رو مین.با این مجالس روضه و هیئتهای مجازی شاید مام قوی شدیم و جسور و با استعداد و رفتیم روی مین و شهید شدیم
..ممنون که وقت میزاری و نظراتمونو جواب میدی من عادت به کانمت گذاشتنن ندارم خیلی.ولی نوشته ات لایق فک کردن بودو وقت گذاشتن .ما همه مون سرباز ولایتیم..
...
راستی لینک کنم تا بیشتر بیام اینجا؟
.. اگه ناراحتید بگین که دیگه نیام
پاسخ:
شما هم لینک شدید
سلام
طاعاتتون قبول
البته باز نوشته شما هم نوعی روضه خوانی شد و بس
فقط بیان درد
البته تلنگرم محسوب میشه ازین جهت خوبه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">