جنجال یک سکوت

پیوندها
سه شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۰۹ ق.ظ

گم نام و نام آور

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

افسران پیروز جنگ این گونه اند ...

حتی اگر از راهیان نور تنها همین یک یادگاری را برای خودم تا آخر عمر نگاه دارم خودش کلی سودست ... این یادگاری که راوی های راهیان وقتی می رفتند سراغ سید مرتضی آوینی این بخش از زندگینامه  ی او را در خاطرمان خاطره می کردند که سید مرتضای روایت فتح مسلکش گمنامی بود... سیدمرتضایی که تا وقت شهادتش کسی نمی دانست آن صدای نافذ روایتگری روایت فتح از آن کیست ... سیدمرتضایی که نامش هیچ گاه در تیتراژ روایت فتح نبود ... 

سیدمرتضایی که فضیلت گمنامی را دریافته بود و می گفت :  گمنامی برای شهرت پرستها دردآور است اگرنه، همه اجرها در گمنامی است... 

و ما که چقدر با این سلوک بیگانه ایم ... مایی که اگر مطلبی در وبلاگمان می گذاریم زیرش می نویسم نقل مطلب فقط با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز است! 

مایی که اگر طرح گرافیکی یا عکسی را در این عرصه جنگ نرم منتشر میکنیم ناممان را در زیر آن حک میکنیم ... مایی که پلاک افسریمان را به رسم عاشقی از گردن بر نمی افکنیم و آن را پنهان نمی کنیم ... چون هنوز نفهمیده ایم تمامی نام ونشان ها در گمنامی ست ...

پس نوشت:

خوشا بحال آنانکه که به یاد فاطمه.س گمنام رفتند ...


+ اولین پست سال 91 با طعم گمنامی ... گاهی به سرم میزند این چاردیواری جنجال را ول کنم بروم جایی خط خطی کنم که کسی نشناسدم ... خدا را چه دیدید شاید این اتفاق افتاد ...

+ تمرین گمنامی باید کرد رفقا ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۰۸

نظرات  (۲۰)

سلام رفیق

خب برای یکی مثل من که گمنامی...
پس همه اجرها با تست

التماس نور
سلام
مردان خدا در زمین گمنام
و در آسمان مشهورند.
خوشا خواب زیرکان./.
مجنون ز آستانه ِ لیلی کجا رود
.
.

یا زهرا سلام الله علیها
پاراگراف سوم خیلی به فکر فرو برد منو . . .
عجب . . ..
سلام
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
همه اجرها در گمنامی ست

اینو با تمام وجود درک کردم
من پایه ام برای این تمرین ... هرکی هست یه یا علی ع بگه

یا علی ع
سلام
عکسی که به کار بردید بین نوشته هاتون
چفیه و گلدون . ...قاب...
از عکسهای آقای مهدی شجاعیان هست درسته؟
معروف به مهاجر
ایشون عکاس قابل و لایق و ماهری اند.
آهنگ ِ

" یـا حــ ســ یـــن "

ز انفاس ِ زیــنــب است

آن را برای نوحه و دم آفریده اند
آخیییییییییییی

بالاخره رفتی راهیان؟
مث من که بالاخره رفتم جهادی...
سلام :
دلم هوایی کربلای ایران است . تا به حال توفیق دست نداده ...
دعا کنید
سلام:)
ممنون از حضورت .سر فرصت مطالبتون رو میخونم:)
خوشا به حال بنده ای گمنام که خدا او را بشناسد ومردم اورا نشناسند. اینها چراغ های هدایت وچشمه های دانش اند که هر فتنه تاریک ازبرکت آنها بر طرف می شود.
رسول مهربانی ها ص
میرمؤمنان علی (ع) هم در صفات مؤمنان می‏فرمایند: :المؤمن خَمول. مومن کمنام است.
چاره اش ذره ای اخلاص است.
برای هرکاری که میخواهی انجام بدهی اخلاص!
حتی آب خوردن...
اما مگر به خودی خود میشود؟
هیهات!
به قول شما حتی نمیتونی از چهار تا خط بی ارزشی که جایی ثبت کردی بگذری. مبادا اینکه کس دیگه ای ازش استفاده کنه!
خیلی حرف داره این اخلاص...باید طی طریق کنی تا اونم برسی یا نرسی!
لا حول ولا قوه الا بالله
یا حی
راستی
زیارتتان قبول...کربلایی!
مواظب باش رنگ و بویت شهدایی بماند...
هی فرات ..!
.
.
کافر همه را به کیش خودپندارد...
حرفم را پس میگیرم..
خاکها ی شلمچه یادتان بخیر. نمیدانم هنوز مواظب قلبم هستید؟
سلام. میلاد بانوی قهرمان کربلا حضرت زینب کبری (س) بر شما و خانواده تون مبارک باد
فکر می کنم شما هم در دنیای مجازی گمنامی.وقتی پروفایل فعال نیست،یعنی گمنامی!
با پ"عشق" به روزم.

سلام
ممنون از این یادآوری به موقع و زیبای شما
البته این نام وبلاگ و . . . که اشاره داشتی اقتضائات زمانه است و آن شهید اهل قلم هم در شناسه مجله سوره و هم در درج مقاله هایش ، از آوردن نامش به همان دلایل مقتضی زمانی - مکانی خودداری نمیکرد !!
البته منظور شما را کامل متوجه شدم و بسیار بسیار نیاز جامعه تکلیف مداران می دانم ، اما برای توضیح بیشتر و عرض ارادت اینها را بیان نمودم

یا علی مدد است

طالب حیرانی خلقان شدی
دست طمع اند الوهیت زدی
در هوای آنکه گویندت زهی
رشته ای بر گردن جانت زدی
یادمان می رود که کل من علیها فان است و
یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام
فکر می کردم دیگه تو فضای مجازی نیستید
نگو من سر نزدم!
خوب تذکری بود

ولی شامل من نمی شود
چیزی برای عرضه نیس
بی تعارف بی شکسته بندی
بسمــ ربـــ الزهــــــــرا سلام اللهـ علیها...
.
.
.

گمنامیـــ...
گمنامیـــ...
واژه زیبایی یستــــ....
ولی با او غریبه امــ...
این را وقتی فهمیدم که؛

در سجده ی اول نمازم،کلید اتاقم را که چندروزی بود نمی یافتمش....!!! پیدایش کردم

در سجده دوم هم؛ یاد یک تماس تلفنی مهم و ضروری افتادم؛که باید انجام میشد...

در قنوت هم؛ یادم آمد دیروز از بازار واکس برای کفش هایم نخریدم...

سلام نمازم را که میدادم...بیاد پ ن پ های مهمانی دیشب خنده ای مهمان چهره ام شد....

ده دقیقه از وقت استراحتم گذشت!!!! با اجازه خدا....

البته!!!
گمنامیـــ را جور دیگری هم میشناسمـــ بانو....

گمنامیـــ یعنی؛ عزیز...
که هنوز هر شب جمعه نذری میدهد برای آمدنـــ تنها پسرش....

گمنامیـــ یعنی؛مادر...
که هنوز هم که هنوزه ساعت ها می نشیند لبـــ حوض و به آبـــــ خیره میشود...

گمنامیــــ یعنی؛ سارا...
که میخواهد عروسکش را بدهد اروند...
در عوض اروند هم " بابا " را به او بدهد....

گمنامیـــ یعنی؛....
بگذریم بانو....

پریشان گو شده ایمـــ این روزها...
.
.

قابل بودیمــ اگر...!!!
دعایمانـــ گنید...
سلام. مصاحبه را گوش کردم. واقعا عالی بود
این هم برای آقای طالبی :

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">