جنجال یک سکوت

پیوندها
چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۳۵ ب.ظ

از همه جا (1)

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

* یکی از آشناها با کلی ژست روشنفکری ناشی ازینکه فریب تبلیغات حکومتی (!) رو نخورده و نرفته زیارت شش گوشه جدید که شهر به شهر می رود ، رو به من می گوید : قبول نداری با این کارا دارن با احساسات مردم که همه شون باطن پاکی دارن بازی می کنن؟ این ضریح که هنوز نصب نشده که تبرک باشه! ... نگاهش می کنم و با دلم می بینم رد پای ماهواره رو که چندی ست پا به خونه شون وا کرده (لطفا آدم عجیب و غریبی رو تو ذهنتون مجسم نکنید!شخص مدنظر یه خانوم چادری هست که رو گرفته و هیئت رفتنش هم ترک نمیشه!) ... در عوض این آدم ، مانتویی های زیادی رو دیدم در حرم امام که به پهنای صورت با دیدن ضریح اشک می ریختند ... آنجا آدم می فهمید عاشقی هم عالمی دارد! (+) (+) (+)

* منتظرند گوشه ای اتفاقی ، حادثه ای بیفتد تا دایه ی مهربان تر از مادر بشوند برای قشر ضعیف جامعه هوار بزنند ، همان پشت میزنشینان نسکافه به دست ابریشم پوش را می گویم ... دیشب که باران آمده بود و ماشین نبود ، جمعی از مردم زیر باران در به در دنبال یک وسیله بودند که به مقصد برسند در تاریکی شب ، اما تا دلتان بخواهد ازین ماکسیما نشین ها و پرادو نشین های تک سرنشین رد میشد و تک ترمزی نمیزد که محض رضای خدا آدمی را که هم مسیرش هم بود برساند ... مبادا در ماشینی باز شود و هوای سرد به اندازه ی تک ثانیه ای از لای در رخنه کند و هوای گرم داخل را عوض کند ... 

* سوار اتوبوس شهرک غرب است ، 25 تومن گران تر شدن اتوبوس و تاخیر راننده اتوبوس را بهانه می کند برای ناسزا گفتن به دولت! ، تیپش را ببینی فک می کنی ته آدم های فهمیده دنیاست اما هنوز در این حد نمی فهمد که شهرداری مجزا از دولت ست از نظر بودجه و تصمیمات اینچنینی! ... همیشه بیشترین غرها را نسبت به تغییر کرایه اتوبوس از 200 تومن به 225 تومن در خط اتوبوس شهرک غرب می شنوم ... نیس بخش فقیر نشین هستند (!) 25 تومان روی زندگی شان خیلی تاثیر گذار است!

* خانوم سهیلا آرین بود که چند سال پیش مهمان برنامه تلویزیونی کوله پشتی شد که زندگی اش تغییر کرده بود ، یادمه می گفت : اون لحظه ای که زندگیم زیر و رو شد با یک آیه چنین حسی داشتم که انگار وجودم مثل یک سفره بود که مزین بود به کلی وسائل شیشه ای ، در اون لحظه انگار کسی این سفره رو تکون داد و تمام وسائل شیشه ای که در سفره بود خرد شد ... من هم چند روز پیش یک اتفاقی افتاد که دقیقا همین حس رو دارم البته در راستای مثبت و منفی بودنش نمیتونم نظر بدم ... اما هر چی بود از درون ویران شدم ... مثل یک آپارتمان چند طبقه فروریخته شده ام ... اصلا مثل همین آپارتمان سه طبقه ای که بخاطر اشتباه گودبرداری دیروز در تهران فرو ریخت! ... این روضه ها برای این بود که بگم برای ترمیم این ساختمون دعا احتیاجه ... دعا ...

* برنامه های روز دانشجو در دانشگاه با تمام خیر و شری که داشت تمام شد ... یک روز (دوشنبه) انجمن سعی کرد آدم جمع کند از دانشگاه های دیگر و من هنوز برایم سوال است که این حراست که به ظاهر اینقدر قاطعانه ورود و خروج دانشجوها را کنترل می کرد نتوانسته بود از ورود خارجی ها (دانشجویان غیر دانشگاه تهران) را کنترل کند ... به قول نشریه بسیج دانشگاه پول دادن به این حراست دانشگاه عین حیف و میل کردن بیت المال است! ... و البته به قول حنیفا سادات درست سر برنامه های بچه مذهبی ها حراست یادش می افتد باید حقوقش حلال باشد! (+)(+)

انجمن ما هم (که در لفظ اسلامی ست) آنقدر پست شده که شهادت امام معصوم و حرمت نمی فهمد ... به بهانه آزادی در دانشگاه مادر ایران "اسلامی" صدای آهنگشان و دست و سوتشان از تالار فردوسی تا کنار مزار شهدای دانشگاه به گوش می رسید ... و برادران حراست در خواب زمستانی به سر می بردند ... راستی هنوز که پاییزه و تا زمستان چند روزی مانده ، برادران به استقبال رفته اند احیانا؟!(+)

برنامه بسیج هم خوب بود  ... البته می توانست بهتر هم باشد ... ولی در کل خوب بود! تیزر مستند خط امام را هم از اینجا دانلود کنید (+)

* حوصله گیر دادن به صداوسیمای داغون و ارشاد داغون تر رو ندارم ... خدا هر خائن به این نظام (اعم از مدیر و کارگردان و .... ) رو اگر قابل هدایت نیستند نابود کند انشاءالله!


+ دلم برای وبلاگ نوشتن تنگ شده بود! ... چند وقتی ست عادت کردم به کوتاه نوشتن ... شاید این پست برای شروع بد نباشد!

+ قالب وبلاگ رو عوض کردیم که چشمای نازنینتون اذیت نشه ... و گرنه که لباس سیاه حسین علیه السلام همچنان بر تن ما هست ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۲۲

نظرات  (۲۸)

۲۲ آذر ۹۱ ، ۲۰:۲۸ طاها رحمانی
سلام

چقدر قلمتون آشناست..

تو تمام دلتگی های منی..؟؟
۲۲ آذر ۹۱ ، ۲۲:۳۲ خلوت نشین
آفرین آفرین
خیلی خوب نوشتی (تشویق حضار:دی)
خیلی خوب‌تر به نکات ظریف اشاره کردی ...باریک الله
قالبت هم مثل خودت تو دل بُروست ...
پلاسم هم باز نمیشه جبران کنیم تبریکتون رو ...
یه وقت میاییم شیرینی هم میدیم به شما و شیرینی هم میگیریم ازتون (بعله اینجوریاس:دی)
پاسخ:
امروز بچه ها داشتن برا هفته بعد برنامه ریزی می کردن ازم شیرینی بگیرن گفتم اینکه من شیرینی بدم اصن از علائم آخرالزمونه ... حتا سعی کنید از ذهنتون هم عبور نکنه که خطرناکه ... :دی
۲۲ آذر ۹۱ ، ۲۳:۳۰ قشنگ باباییم
سلام وب زیبایی داری وبمنم سربزن و به اسم قشنگ باباییم لینک؟
شمارو با چه اسمی لینک کنم؟؟
۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۱:۰۲ ساقی رضوان
من یه کاری دارم باهاااااااااااات:دی
پاسخ:
خانواده معظم فلان! :دی
۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۳:۲۱ یاسر خرِّم
سلام
اگ نمیگید منم ژست روشنفکری دارم مثل اون اشناتون، میشه برام توضیح بدید دلیل این کار رو؟
من نمیفهمم اخه
شنیدید که یکی از علما در مباحثه با وهابیون که ازش خرده گرفته بودند که چرا شما در و دیوار و فولاد رو میبوسید و ایشون پاسخ داده بودند چون منتصب به ائمه هستن. ولی این ضریح هنوز نصب نشده که مردم میرن بهش دخیل میبندن. بنظرتون این کار و پوشش خبری اون نمیتونه برداشتی جز این باش که سخن وهابیون درسته؟ اتفاقا ربطی هم به ماهواره نداره و من میگم شما دارید خلط مبحث میکنید و هرجا نمیتونید پاسخ بدید فوری همین حرفا رو میزنید. رد پای ماهواره، دوستای ناباب، جدا شدن از هیئت، روشن فکری، ضد ولایت فقیه و .... نمونه جوابهای شماست. اتفاقا من میگم شما دارید اشتباه میکنید و ناخاسته هیزم برا کسایی میبرید که از همین کار نون میخورن. همه چیز رو واقعا خیلی صاف نبینید. فکر نکنید همه برا امام حسین کار میکنن و رایگاه و رضای خدا. اون دوران تموم شده دیگه

میگید مسافران شهرک غرب و ... . اونی که خونش شهرک غربه که با ماشین خودش میره. ولی اونی که با اتوبوس میره، شک نکیند از اطراف داره میره و واقعا براش سنگین هپرداخت اون هزنیه. چون راننده اتوبوس به جای 25 تومن 50 تومن باهاش حساب میکنه. میشناسم کسایی رو که از شهر ری میان اونجا کار میکنن و جز با مترو و اتوبوس وسیله دیگه ای ندارن. و اینکه چه کی اون نرخ ها رو تصویب میکنه واقعا مغز نداره. چون خودش با قانون نوشتنش داره راه دزدی رو باز میزاره برا اون راننده که گرونتر کرایه بگیره. میتونه هر دسال یکبار کرایه ها رو بالا ببره تا رند باشه.
۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۳:۲۷ یاسر خرِّم
درمورد روز دانشجو و کاری که حراست کرد و شما میگید کنترل نکرده هم عرض کنم که روز دانشجوی سال 88 رو که فراموش نکردید؟
اونسال هم دوستان بسیجی بودن که با کارت سبز از دانشگاه های دیگه و حتی غیر دانشجو اومدن تو دانشگاه
اونرو شما به همین حراست میبالیدید و نشانه قوت نظام میدونستید این کار رو
چه شد که الان اینجوری شد؟
بقول معروف جیزی که عوض داره گله نداره و اونروز دولت میخاست جوونا رو بازی بده و اونجوری داد. الان میخاد اینجوری بازی بده و داره میده. و مشکل از جای دیگه آب میخوره

خب بسه دیگه زیادی حرف زدم
این همه هم نوتم چون خیل وقت بود بهتون سر نزده بودم
ببخشید اگ طولانی شد
۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۷:۴۳ نویسنده وبلاگ به جناب یاسر خرم
سلام علیکم

در پاسخ شبهه اول باید بگم شما (شمای نوعی) چرا نذری امام حسین علیه السلام رو می خورید؟مگه چسبیده به مزار ایشون درست شده؟چرا میگین تبرکه؟چرا خیلی از مسیحی ها برا دونه دونه برنجش تو صف می ایستن ساعت ها؟چرا از اون غذا شفا گرفتن؟هر چیزی که منتسب به ائمه شد که لزوما چسبیده به مزار نیست ! این دید خیلی عوامانه س که بگیم اون ضریح چون دور مزار مطهر بوده سالها میشه تبرک (فقط) ولی این چون هنوز دور مزار نرفته نمیشه تبرک ... تعریف شما از منتسب چیه؟!
ضریحی که سالها در مدرسه معصومیه قم کنارش زیارت عاشورا خونده شده و با وضو روش کار شده و حتی گاهی اوقات با اشک چشم بر امام حسین .ع روش کار شده تبرک نیست؟ (می شناسم بعضی از کسانی که در این سال ها اونجا رفت و آمد داشتن رو که میگم)
یه چیز زمانی منتسب میشه که نام ائمه بیاد روش ... و طبیعتا این کار از اون اول اسم امام حسین علیه السلام روش قرار گرفته ...
خیلی هم ماهواره تاثیر داره ... اصل این قضیه که این ماهواره و اینا توهم توطئه اس ، توهمه از نظر من! ... قشنگ هر شبهه ای که این بنده خدا مطرح میکنه چون من قبلش از طرقی از جمله اینترنت و همین طور جاهای دیگه مطلع میشم که فلان شبهه شبهه روز ماهواره س
و جالب اینجاست که از زمانی که ماهواره گرفته قشنگ حرفای اونا رو تکرار میکنه و قبل از اون بنده "هیچ گونه" شبهه ای از ایشون نمی شنیدیم ... (بنده سال هاست ایشون رو می شناسم)
رایگان و رضای خدا اصلا بحث ما نیست ... شما دارید خلط مبحث می کنید ... اسم امام حسین وقتی اومد روی ضریح یعنی ""این ضریح مال امام حسینه"" ... هر کی هم با هر نیتی کار کنه با پول و بی پول ربطی به اصل ماجرا نداره ... امیدوار بودم لینک هایی که گذاشتم رو مطالعه کنید بعد با توجه به اون شبهه ها رو تایید بفرمائید
قضیه غذای برای امام حسین رو هم تطابق بدین با این موضوع ... خیلی از آشپزها مفت کار نمی کنن ... این دلیل میشه بگیم غذا تبرک نیس؟!!!
۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۷:۵۷ نویسنده وبلاگ به جناب یاسر خرم
در مورد نکته دومی که فرمودید
بعد این همه سال رفت و آمد تو مسیر شهرک غرب دیگه حداقل این رو هم از لابه لای حرفا و هم لباس ها و کفش های گران قیمت آدما میتونم بفهمم که کی رهگذره تو اون مسیر کی بچه ی اونجاست ...
وقتی آدم میشینه تو اتوبوس طرف پشت گوشی به دخترش میگه یه ربع دیگه میرسم خونه!
یا طرف با دوستش داره قیمت لباسی که دیروز از فلان پاساژ شهرک برای عروسی خریده یا داره قیمت وجب به وجب کوچه بالایی و کوچه پایینی خونه شون تو میدون کاج رو برای بغل دستیش از هفته پیش تا این هفته رو میگه ، یا گوشی فلان قیمت دستشه و فلان کیف و کفش شاید چندصد هزار تومنی داره طبیعتا خونه شون لب خط راه آهن نیست که محتاج 25 تومن گرون شدن در سال باشه!
مگه هر کی اتوبوس سوار میشه ینی پول نداشته ماشین بخره؟!! همیشه نتیجه گیری هاتون اینقدر دقیقه؟!!
یکی از دوستان همین اینترنتی مون که خونه شون شهرک غرب بود و با بنده هم مسیر تو خونه چندصد متری تو شهرک زندگی میکرد ولی همیشه با اتوبوس رفت و آمد می کرد به دلایل فراوان!
این چیزی که شما فرمودین اصلا ربطی به هم نداره ... خود ما صدهزار الحمدلله مشکل مالی نداریم ولی ماشینم نداریم حتا یه دونه ... خیلی از دور و بری هامون هم همینن ... لزوما همه خانوما رانندگی بلد نیستن که با فلان ماشین بیان بیرون و لزوما هم تو هر خونه ای تو شهرک غرب بیش از یه دونه ماشین وجود نداره شاید آقای خونواده ماشین رو برده باشه...
حرفایی میزنیدا!!
۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۸:۰۶ نویسنده وبلاگ به جناب یاسر خرم
در مورد حراست حرفا رو بذارید به حساب "انی اعلم مالا تعلمون" ... که هر راست نشاید گفت ...
شما میتونید بذارید به حساب اینکه بلوف می زنم و جوابی برای این حرفتون ندارم و دارم جو میدم به قضیه اونم الکی ...
اختیار و حق میدم بهتون هر جور دوست دارید در مورد حرف من قضاوت کنید ...


پست طولانی کامنت های طولانی رو می طلبه دیگه ...
بازم تشریف بیارین ازین طرفا ... بانو رو هم توی مراسم 16 آذر زیارت کردیم و عرض تبریک حضوری هم داشتیم هر چند که شیرینی ای به ما نرسید ... ما که به شماها امیدی نداریم خدا ناامیدتون نکنه ... :)
سلام خواهر جان. چه عجب بابا . از اون پستای جنجالیتو رو کردی بالاخره بعد مدتها
ترشی نخور که یه چیزی بشی . :دیــــــــ
شمام ضریحو بدرقه کردین؟ خوش به حالتون . ما که از تی وی دیدیمو هی حسرت خوردیم. دستمون به اون یکی که نرسید دعا کن به این یکی برسه . . .
پاسخ:
انشاءالله انشاءالله بزودی مهمون ارباب بشی کنار شش گوشه ...
تلنگر کوچکی است بــــــاران،
وقتی
فراموش می کنیم
آسمان کجاست . . !
۲۵ آذر ۹۱ ، ۱۰:۳۹ بین الحرمین
در مورد اون اتفاق هنوز آدم نشدی؟

اون حرفارو که زدی جواب داشت
که بفهمی هر چی به ذهنت میاد درست نیست بعدش که امتحان بود
پاسخ:
همون ساختمون فروریخته رو شما فعلا داشته باش :|
سلام. آفرین!‌کیف کردم از جوابات به کامنتای آقای خرم!:) خوشمان آمد اساسیییی:)
پاسخ:
قابل شوما رو نداشت :)
۲۵ آذر ۹۱ ، ۲۲:۵۴ خلوت نشین
ببینیم زور کی میچربه تو شیرینی گرفتن !
پاسخ:
عمرا کسی در این زمینه توان مقابله با من رو داشته باشه :D
۲۶ آذر ۹۱ ، ۰۸:۴۳ آفتابــــــ‌گردان
بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام


بعد از مدت ها مثل همیشه تان دارید می شوید
هر چند ناچیز هرگز به چشم شما هم نیامد
ولی ابایی ندارد بخواندتان بی آن که ببینیدش

دعاگو خواهم بود و جواب مابقی حرف هایتان...همه آه است و بس...

اللهم اکشف هذه الغمه عن هذه الامه...
همه بد هستن جز من

این رو میزدید عنوان پست :) به نظرم مناسب تر بود
پاسخ:
تا وقتی امثال شما هستند تا بدی ما رو تو پست هاشون فریاد بزنن فک نکنم دیگه نیازی باشه خودم تو پست های شخصیم راجع بهشون مطلب بزنم
استفاده کردم
هم از متن هم از کامنتها


خواهر گرامی ما کجا از شما بد گفتیم؟ 1 پست زدیم گفتیم فلان . . .
ناراحتی نداره که

حرفام کجاش غلط بود؟

قبل تر ها هم گفتم . . مغرور بودن بده . . . خیلی بده . . .
پاسخ:
منم الان میگم . . . دروغ گو بودن بده . . . خیلی بده
۲۷ آذر ۹۱ ، ۰۹:۵۹ بین الحرمین
سلام
تو امتحان بودنش شکی نیست
اگه یه کم زاویه دیدتو تغییر بدی می فهمی که رد نشدی
دلیلتم می تونم به جرات بگم صد در صد غلطه
رو هوا هم حرف نمی زنم خودتم می دونی کاملا درکت می کنم جون همه این اتفاقات سال گذشته برام اتفاق افتاده
پاسخ:
ولی اینبار با بقیه فرق میکرد ...
۲۷ آذر ۹۱ ، ۱۱:۲۶ زیر نور ماه
سلام...
و کمی امیدوارانه تر...
۲۸ آذر ۹۱ ، ۱۲:۴۵ از یاسر خرِّم به نویسنده وبلاگ
سلام مجدد
فکر میکردم روی وب خودم جواب بدید. مهم نیست.

درمورد پاسخ اولتون، تونست قانعم کنه و حرفتون منصفانه بود و جوابم رو پس میگیرم

درمورد پاسخ دومتون قانع نشدم و باز همون حرف خودم رو میزنم. شاید تو مسیری که من رفت و امد میکردم به شهرک غرب همه از جنس خودمون بودن و هیشکدوم لباسای انچنانی نداشتن و نمیگفتن یه ربع دیگه میایم خونه و از این حرفا.
راستی فکر نکنم گوش دادن به حرفای خصوصی مردم کار درستی باشه ها. البته که شما اهل این کار نیستید

در مورد پاسخ سومتون هم اونطور که شما فرمودید فکر نکردم. و شما رو هم در حدی نمیدونم که جوابتون این جمله باشه "انی اعلم مالا تعلمون". شما هم یه فرد عادی هستید. پس توهم بیشتر دانستن نداشته باشید لدفن :))
فقط این یه جمله رو بدونید که در نظام مقدس جمهری اسلامی، مردم از همه غریبه تر و نامحرم تر هستن

شیرینی که به شما نخواهد رسید قطعا :))
صابون زیادی به دلتون نزنید
پاسخ:
در مورد نکته سوم هم که فردی عادی هستم شکی نیست ... ولی در بعض مسائل بخاطر عبور و مرور نزدیک به هفت ساله که دانشجوی اونجا هستم طبیعتا اطلاعاتم بیش از کسی هست که هیچ وقت دانشجوی دانشگاه تهران نبوده و از دور همیشه در جریان اخبار بوده!!
۲۸ آذر ۹۱ ، ۱۲:۴۶ از یاسر خرِّم به میم.میم
سلام دوست عزیز
از سوالهای من و خانم جنجال یک سکوت زیاد خوشحال نشو
هیچ وقت فریب ظاهر رو نخور
شاید این یک بازی بوده باشه که بنوعی فرصت بیان مسائل ریزتر داده بشه
منم از جنس همین مردمم. ولی براحتی حرفم رو میزنم و پشت یه شخصیت دوروی مذهبی پنهون نمیشم
فکر نکن از جنس شمای نوعی یا جنجال سکوت نوعی نیستم

راستی یادم رفت بگم وقتی میخندی زیاد بلند نخند. خنده و گریه همسایه دیوار به دیوار هم هستن. مراقب باش صدای خنده ات غم رو یدار نکنه
پاسخ:
برای میم . میم ... در مورد واژه ی دوروری مذهبی که ایشون مطرح کردن زیاد ذهنت رو درگیر نکن ... مخاطبشون بنده بودم!
باس لام
موفق باشی
متأسفانه خیلی چیزا کم کم داره عادی می شه برای اونایی که اهل ماهواره دارن می شن
خدا همه مونو حفظ کنه از فتنه های آخرالزمان
یا علی
احسنت بر شما
وبلاگ قابل تحسینی دارید
۳۰ آذر ۹۱ ، ۰۶:۱۶ از یاسر خرِّم به نویسنده وبلاگ
اتفاقا منظورم از دوروی مذهبی که نوشتم شما نبودین. میم.میم هم نبود
دانشجوی دانشگاه تهران بودن همچین چیز تحفه ای نیست که بخواید بهش بنازید. خواه یک روز یا خواه ده سال
مهم چیز دیگس که شما از اون بی بهره اید
اصلا شما خوب مایید
از م.م به جنجال یک سکوت: من تو رو می‌شناسم،‌اما آقای خرم رو نه! بنابراین لازم نیست ذهنم رو درگیر کنم! چون ذهنم سمت تو که نمیره، دورویی بهت نمیاد و نمی‌چسبه و نمی‌خوره... درمورد آقای خرم هم چون نمی‌شناسمشون مجبورم با حسن ظن برخورد کنم(هرچند یکم سخته!) و بگم که: منظورشون کلاً فرد خاصی نیست و احتمالاً یکجور دعا بوده برای دوری از دورویی در حق خودشون!
خدا عاقبت هممون رو ختم بخیر کنه
ضمناً از کجا می‌دونین من بلند خندیدم!‌ ولی به چشم سعی می‌کنم اگه خنده‌ای روی لبام می‌شینه بخاطر شوما بروزش ندم یک وقت ناراحت نشین!
پاسخ:
:)
۰۶ دی ۹۱ ، ۲۳:۵۱ یاسر خرّم
اری ...

من به امار زمین مشکوکم
اگر این دیر پر از آدمهاست
پس چرا اینهمه ادم تنهاست ...؟
دیگه این پست رو پیگیری نمیکنم
اگر احیانا کامنتی نوشتید زیر این، لطفا رو وب خودمم کپی کنید تا بتونم بخونم
سلام. شاید فراموش کرده بودند شب شهادت است. توی تقویم ولادت امام کاظم (ع) نوشته شده است. شاید نمی دانند دوست عزیزم.
آنان را "خائن" خطاب نکنید لطفا!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">