جنجال یک سکوت

پیوندها
شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۸۹، ۰۲:۵۰ ب.ظ

با خدا باش و پادشاهی کن...

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

هفته قبل شبکه دو یه فیلمی نشون داد اگه اشتباه نکنم به نام "آن روز"...محتوای زیبایی داشت...اون فیلم باعث شد من یاد این داستان بیفتم...

نوشته اند:پدر مقدس اردبیلى آمده بود در کنار نهرى، تا مشک را از آب پر کند. دید سیبى زیبا وخوشرنگ بر روى آب روان است، گرفت و میل کرد. بعد پشیمان شد که این سیب مالک داشته و بى اجازه او چرا تصرّف در مالش کردم.

حرکت خلاف مسیر آب را در نظر گرفت و به بالا رفت. تا رسید به جایى که آب از باغى که درخت سیب داشت بیرون می آید. بعد از پرس و جو از کارگران صاحب باغ را دید و گفت: سیبى که بر روى آب بود من خوردم، از من راضى باش. صاحب گفت: هرگز راضى نمی شوم.گفت: قیمتش را میدهم.صاحب مجددا گفت: راضى نمی شوم.بالأخره بسیار طلب رضایت و سماجت کرد تا این که صاحب باغ گفت: من به یک شرط از شما راضى می شوم. گفت بفرمایید.

صاحب باغ گفت: دخترى دارم کور، کچل، لال، مفلوج از پا، اگر حاضرى با او ازدواج کنى، من از شما راضى می شوم و در غیر این صورت راضى نمی شوم.

پدر مقدّس اردبیلى چون دید چاره اى ندارد، به خاطر مرتبه ایمانش و با وجود اخلاصی که داشت گفت: قبول کردم. و تن به این وصلت داد، تا به ایمانش به واسطه خوردن یک دانه سیب خدشه اى وارد نشود.

عقد را جارى کردند شب اول داماد داخل حجله شد. دید عروس مثل ماه شب چهارده و در نهایت زیبایى،سلام کرد و مقابلش بلند شد. با تعجب از حجله بیرون آمد، رفت نزد پدر عیالش گفت: آن دخترى که براى من وصفش کردى این نیست. جواب داد: این همان دختر است. چون دیدم شما جدّیت داشتى که رضایت بگیرى براى خوردن یک سیب و من هم مدّتها انتظار داشتم که این دختر را به فردی، مثل شما به ازدواج درآورم، کفوِ دخترم را در شما یافتم .

امّا گفتم: لال است، چون با مردى بیگانه سخن نگفته گفتم: مفلوج است، چون پا بیرون از خانه نگذاشته و ..

و از چنین پدریست که عالم گرانقدر مقدس اردبیلی متولد می شود...

(برگرفته از کتاب زندگانى خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، جلالى شاهرودى، شیخ حسین، ص 222 ، با تصرف)

پس نوشت:

ما کجای کاریم؟خدا داند وبس...!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۶/۲۷

نظرات  (۲۴)

خیلی جالب بود.
هوالحــــی الذی لا یموت


سلام

خوبـــــی

چه خبرا ؟؟؟

خوش میگذره ؟؟؟؟

خوش باشی همیشه ...


شبـــا گریــــه کنــــــم

روزا بخنـــــــدم

کــه تا دشمن ندونه حال و دردم

اگـــه دشمن بدونه حال و دردم

بـــــرم

زیـــــر

زمین و بــــر نگردم

اگـــــه

یار منــــو دیــــدی به خلوت

بگــــو

ای بی وفـــــا

ای بی مروت

منـــــو ول کردی و رفتی به غربت

نگفتی بر ســـــر صادق چه اومد

نــــه یادم میکنی
نــــه میری از یاد



دعا یادت نره



درس و درس و درس!
شاگرد خوبی باید بود!
سلام . . .
واقعا زیبا بود . . .
این مورد رو در مورد مقدس اردبیلی نمی دونستم . . .
می دونید ؟
واقعا رزق حلال در تربیت و وجود بچه تاثیر گذاره . . .
و من واقعا عاشق چنین افرادی هستم . . .
ای کاش مقداری از معرفت دینی این اولیا الله رو ما هم داشتیم . . .
کاش . . .
۲۷ شهریور ۸۹ ، ۱۸:۱۲ طلوعی 2باره را بنگر
به نام خدا
سلام...من وقتی این جور چیزا رو میخونم و...وایییییی من کجام..واقعا من عبم..کاش عقب بودم اصلا از موضوع پرتم..
۲۷ شهریور ۸۹ ، ۱۹:۱۶ شکوفه بهاری
سلام من این داستان رو خیلی وقت پیشها خونده بودم وخیلی متاثر شدم

التماس دعا
سلام
مطلب قشنگی بود وقشنگتر عنوانش!

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام چیزی برداشت نکردم از ازادی در نزد شما غیر این اما گفتم ان را هم بخوانید کانل کننده این مطلب است موفق باشید یا علی

بازم نوشته ای داشتن البته ادبی باشد خوب است در رابطه با حجاب ممنون میشوم
هدر وبلاگت عالیه!
دمت گرم
با سلام

من کجای کارم ؟؟؟؟

من هیچ...

یا حق !
و عسی أن تکرهوا شیء و هو خیر لکم.
مطلب زیبایی بود،ای کاش به این درجه نائل شویم.
خوشحال می شم نظرات و انتقاداتون رو نسبت به مطالبم بدونم.
موفق باشید
راستی صوتی که تو وبلاگتون پخش می شه،صدای استاد پناهیانه؟
ما کجای کاریم؟ ...
یا علی
الهم عجل لولیک الفرج
۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۰۸ شکوفه بهاری
سلام این صوت وبلاگتون خیلی شبیه استادپناهیانه ولی فکرنکنم که اون باشه درسته؟

من شمارولینک کردم باافتخار
سلام خوبین خسته نباشید با زحمتهای من حالا سعیتان را بکنید یه مطالب زیبا بنیسید ممنون میشوم یا علی
سلام
خوبی؟
یک سری به کلبه نوشته های من هم بزن
خوشحال میشم
راستی تو هنوز عضو انجمن نشدی؟
www.bestuniforum.com
سلام حاجی
عالی بود یا حق ، خدا قوت
فرصت کردی به ما هم سر بزن
التماس دعا
اینهم از نتایج قضاوت عجولانه است که هر روز مرتکب میشویم که به صرف مو بیرون بود شخص او را متهم به.........
سلام
.......
چقدر زیبا میشود روزی که همه حضور خداوند را در جای جای زندگی خود باور کنند

چقدر زیبا میشود...
.........
موفق تر باشید
التماس دعا
۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۳:۱۴ الهام (Light Knight )
سلام دوست خوبم

من اون فیلم رو ندیدم ولی این داستانی که نوشته بودی کلا" خیلی عالی بود

اونا کجا و ما کجا . . . !
محبت همه چیز را شکست می دهد و خود شکست نمی خورد .

با برنامه ریزی یک رابطه عاشقانه و چی مینویسی ؟ در خدمتم.

منتظر حضور پررنگتون هستم .

چه زیبا
چه جالب
یاد گرفتم: اثر رزق حلال!
۰۱ مهر ۸۹ ، ۰۰:۲۶ من ازرندانه...
ماکجای کاریم....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">