جنجال یک سکوت

پیوندها

۱۵ مطلب در آذر ۱۳۹۰ ثبت شده است

شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۳۶ ب.ظ

عاشورایی در راه است

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

همه چیز از کوفه شروع شد ... نامه ی دعوت که به خط کوفی  نوشته شد ، دست تقدیر نیز پای آن را امضا کرد...و اینک کوفه است که حسین بن علی علیه السلام را می خواند ...حسین بن علی علیه السلام جواب نامه کوفیان را که داد ، در حرم امن الهی نمازی دو رکعتی خواند و ذکر استخیربالله گرفت ... 

پسر عمو را صدا زد و در گوشش زمزمه کرد دعوت اهالی کوفه را ... لبیک گفت فرموده امامش را بی درنگ ... در کوفه از هجده هزار نفری که دست بیعت دادند یک نفر هم پای حرفش نماند تا بی وفائی بشود جزء لاینفک شناسنامه کوفیان تمام اعصار ... تشنه بود که سرش را بریدند و بر دارالاماره آویختند و این یعنی عاشورایی در راه است ...


+ شب اول : به یاد مسلم بن عقیل ...

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۰ ، ۲۲:۳۶
شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۰، ۰۶:۰۹ ب.ظ

جنجال یک سکوت

هوالواقف علی السرائر و الضمائر

:: جنجال نوشت ::

گفت: تو شمشیر نکش... سکوت کن! سکوت تو بهتر است. 

او هم ایوب وار صبوری کرد ... شمشیر نکشید! 

سال‌ها گذشت ...حادثه‌ها آمد! پسرش را کشاندند به گودال! 

و امروز دل من شده خلوت گاه آن جنجال ِ در گودال ...جنجال یک سکوت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۰ ، ۱۸:۰۹
جمعه, ۴ آذر ۱۳۹۰، ۰۵:۲۰ ب.ظ

صلّوا علیهم ...

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

استاد می گفت : 

دعایی که بدون همراهی صلوات باشد "بی شک" مستجاب نمی شود ... چون صلوات نوعی تشکر از واسطه هایی ست که این اسلام را به دستمان رساندند ... و تشکر یکی از مقدمه های استجابت دعاست

پرسیدند :

پس تکلیف این همه دعایی که کردیم و بدون همراه کردن صلوات با آن مستجاب شده ، چه؟ 

استاد جواب داد:

آن اتفاق ها به واسطه دعاهای مستجاب شده رخ نداده ... اتفاق هایی بوده که اگر شما هم دعا نمیکردید انجام می شد!

پس نوشت:

امروز جمعه بود و بهار صلوات ...


+ استاد برازش را می گویم!

+ میگن وقتی دعا میخوای بکنی اول و آخرش یه صلوات بفرست چون صلوات یه دعای مستجاب شده است و خدا بزرگوارتر از اونه که اول و آخر یه دعا رو بپذیره اما وسط رو نه!

+ لباس رنگی هامون رو جمع کردیم گذاشتیم تو کمد ... لباس مشکی هامون رو بیرون آوردیم!

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۰ ، ۱۷:۲۰
چهارشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۱۶ ب.ظ

حکایت ح س ی ن علیه السلام

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

ابنا خبری منتشر کرده مبنی بر اینکه : رئیس سازمان اوقاف مسیحیان عراق اعلام کرد که با توجه به نزدیکی ماه محرم و مصادف شدن سال نو مسیحیان با این ماه، این سازمان تصمیم گرفته است که امسال جشن‏های سال نو مسیحیان برگزار نشود.

و در دل من مرور می شود عاشورای 88 ...

در پایتخت شیعی ... سوت میزنند ... کف میزنند ... رهبرشان هم آنها را مردم خدا جو می خواند !

حکایت ح س ی ن (ع) حکایت عجیبی ست ... حبش نصیب هر کسی نمی شود ... حب به ح س ی ن (ع) هم لیاقت میخواهد ... ممکن است مسیحی باشی و محبتش را بچشی و ممکن است اسمت میر"حسین" باشد و محبتش را نچشی ...!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۰ ، ۲۲:۱۶
سه شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۲۵ ب.ظ

تلاش

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

پیش نیاز درک این پست : آشنایی حداقلی به جمع و تفریق اعداد مثبت و منفی!!!

هفته قبل به آیه ی زیبایی از قرآن برخوردم که تمام تصورات ذهنی من رو در مورد آدمای اطرافم به هم ریخت ...

"لیس الانسان الا ما سعی" که میگه : انسان چیزی جز سعی اش نیست .

از طریق این آیه میشه اثبات کرد که شاید یه فرد معمولی اون دنیا به اندازه یه عالم دینی پاداش بگیره ... شاید جایگاهشون توی بهشت کنار هم باشه و شاید ...

تا حالا فکر کردین فردی که توی یه خانواده بد به دنیا میاد و بزرگ میشه ممکنه اگه تو یه خانواده خوب به دنیا میومد آدم خوبی میشد؟ 

از نظر من عدالت خدا توی این آیه تجلی پیدا میکنه که اون دنیا به اندازه تلاشی که کردی پاداش میگیری ... نه به اندازه عملی که انجام دادی!

ممکنه شخص الف در خانواده خیلی بد متولد شده باشه (فرض کنید شرایط تولد منفی پنجاه) اما توی کل زندگیش 100 پله رفته باشه جلو (مثبت صد) آخر عمرش تازه برسه به جایگاه یه آدم معمولی (مثبت پنجاه) ... 

اما شخص ب  در خانواده خیلی خوبی به دنیا بیاد که مثلا مادرش در زمان بارداری مدام قرآن میخونده و با وضو بچه رو شیر داده و بچه توی یه محیط خوب(مثبت پنجاه)به دنیا بیاد اونم توی کل زندگی 100 پله بره جلو (مثبت صد) که آخر عمرش میشه یه عالم دینی (مثبت صد و پنجاه) ...

اگه به عدالت ما انسان ها باشه که میگیم شخص ب جلوتره چون آخر عمرش میرسه به مثبت صد و پنجاه در حالی که شخص الف آخر عمرش میرسه به مثبت پنجاه ...

اما این نهایت عدالت خداست که هیچ بنده ای رو با بنده دیگه مقایسه نمیکنه ... هر کسی رو با خودش مقایسه میکنه ... یعنی اینکه این بنده به کجا میتونست برسه ... و نهایتا به کجا رسید ! و شاید خدا با همین محاسبه هر دو نفر بالا رو یه جور پاداش بده ... چون هر دو صد پله پیشرفت کردن!

پس نوشت:

عجب پست محاسباتی ای شد ها ...!


+ حاج آقا قرائتی : «لیس الانسان الا ما سعی» یعنی نیست برای انسان مگر به مقدار سعی اش. اگر خدا از ما عمل می خواست می گفت «لیس الانسان الا عمل»، خدا از ما عمل و انجام کار که نمی خواهد، خدا از ما سعی می خواهد، سعی ات را بکن شد، شد، نشد، نشد ...

+ این پست شاید بشه جواب اونایی که میگن : ما کجا و آیت الله بهجت کجا ؟ ... و جواب اینکه :شاید هر کدوم از ما هرچقدر هم تلاش کنیم به اون مقام نرسیم اما میتونیم به اندازه آیت الله بهجت تلاش کنیم ... عرصه سعی و تلاش برای همه آدمای روی زمین فراهمه!

+ نگاهی بود از زاویه دیگه به پست محبت مولا ( 5 پست قبل)

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۰ ، ۲۲:۲۵