جنجال یک سکوت

پیوندها

۵۳ مطلب با موضوع «تلنگر نوشـت ها» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۱۱ ب.ظ

مقام معظم رهبری در کلام شیخ یوسف صانعی

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

آیت الله خامنه‌ای نه تنها مجتهد مسلّم می‌باشد،‌بلکه فقیه جامع الشرایط واجب الاتباع می‌باشد!

من به عنوان یک مساله شرعی می گویم که تخلف از فرمان آیت الله خامنه ای خروج از ولایت الله و ورود به ولایت شیطان است!

هنگامی که ولی امر حکمی داد مراجعه به دیگران معصیت است!

پس نوشت:

خدا عاقبتمون رو بخیر کنه ! انحراف در یک قدمی ست...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۰ ، ۱۲:۱۱
سه شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۰، ۰۷:۵۰ ب.ظ

حکایت نماز اخر وقت

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

فرض کن پدر و مادری رو که یه عمر واسه بچه شون زحمت کشیدن و بچه به سر و سامونی رسیده و رفته سر خونه زندگیش... حالا قراره مثلا یه روز در هفته بچه وقت بذاره بره خونه پدر و مادر برای دیدنشون...اون وقت این بچه در حالی که خسته س آخر وقت جمعه رو انتخاب بکنه اونم بره هول هولکی یه سر کوچولو بزنه سریع اونجا رو ترک کنه غافل ازینکه چقدر پدر مادرش منتظر دیدنش بودن...

.

.

.

.

حکایت نماز خوندن خیلی از ماها هم همین جوریه ، خدایی که تموم ثانیه های عمرمون رو بهش مدیونیم و باید برای تشکر از نعمت ها سه بار در روز در پیشگاهش به عبادت بایستیم...اما میذاریم آخر وقت اونم تند تند معلوم نیست چی میخونیم...غافل از اینکه خدا چقدر دوست داره صدامون رو بشنوه...


+ هنگام نماز طواف خانه خدا هم تعطیل است،کار شما چطور؟!

+ حدیث قدسی : «لَو عَلِمَ المُدبِرُونَ کَیفَ اِشتیِاقی بِهِم لَما تُوا شَوقاً»اگر آنان که از درگاه من روی بر تافتند، می دانستند که چقدر مشتاق آنان هستم، هر آینه از شوق جان می سپردند.(شیخ محمد بهاری همدانی، تذکره المتقین،ص 101)

+ نماز اول وقت ...

۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۰ ، ۱۹:۵۰
پنجشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۰، ۰۶:۵۶ ب.ظ

برای آقای صدا وسیمای اسلامی

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

تلاشی که صدا و سیما یک شبه بر باد می دهد...

تلویزیون روشن است...مثلا دارد سریال طنز پخش میکند...!

انواع و اقسام بددهانی ها و فحش ها بین بازیگران رد و بدل می شود...خیلی وقت ها هم تکه کلامی که برای نقش آفرین در نظر گرفته می شود یک حرف زشت است...گویا حرف زشت را دستاویز آوردن لبخند بر لبان مخاطبین قرار داده اند...

و این وضعیت اسف بار متعلق به صدا و سیمای جمهوری "اسلامی" است ..

دینی که در بخشی از معارف آن از امام ششمش نقل شده است که: فحش دادن ظلم است و انسان ظالم در آتش دوزخ قرار دارد.(۱)

در جایی دیگر پیامبر اکرم صلی علیه و آله می فرمایند: خداوند بهشت را حرام کرده بر هر دشنام دهنده بی آبروی بی حیایی که از آنچه می گوید و به آن گفته می شود باکی ندارد و متاثر و ناراحت نمی شود.(۲)

۱.کافی ج ۲ ص ۳۲۵

۲.کافی ج ۲ ص ۳۲۳

پس نوشت:

بعضی وقت ها دنبال یک روندی در صدا و سیما می گردم که نشان دهد اسلامی است...کمتر چیزی پیدا می کنم...!


+ بهانه نوشتن این پست نوه خاله م بود...فاطمه کوچولوی ۲ سال و نیمه ای که تقریبا تازه شروع به حرف زدن و شیرین زبونی کردن کرده اما وسط حرفاش یه دفعه دیدم فحش داد...!! کاشف به عمل اومد که این کوچولو شب قبلش که تلویزیون روشن بوده از یه سریال طنز یاد گرفته...و این جوری تلویزیون تمام تلاش پدر و مادری که از قشر فرهنگی هستند و تمام تلاششون رو میکنند فرزندشون رو در یک محیط سالم رشد بدن رو بر باد میده...

+ خدا قوت آقای صدا و سیما!خوب راهی رو برای رواج فرهنگ صحیح اسلامی در پیش گرفتی!

+طبق ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنان چه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا عفتاد و چهار ضربه و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود.

+ حواسمان باشه حتی در شوخی هامون هم از ناسزا گفتن پرهیز کنیم که خدا بهشت رو به آدم ناسزا گو حرام کرده...

+ بعدا نوشت: از صدقه سر بلاگفا! قالبمون پرید...مملکته داریم؟!:دی

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۰ ، ۱۸:۵۶
شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۹:۳۲ ب.ظ

شانس بی شانس

"هوالواقف علی السرائز والضمائر"

پیش نوشت:

فمن یعمل مثقال ذرة شرا یره...

در اسلام چیزی به نام شانس وجود ندارد،پدیده هایی که پیرامون هرکس اتفاق می افتد ناشی از اعمالی ست که او انجام می دهد...فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره...

در مباحث مدیریتی، اثری به نام اثر پروانه ای مطرح است.یعنی ممکن است بال زدن یک پروانه در ایران باعث شود یک طوفان بزرگ در آمریکا به وقوع بپیوندد.

پس :

حواسمان باشد اگر امروز درگیر یک مشکل بزرگ شدیم،شاید ناشی از خرده گناه های ما در روزهای قبل باشد...!

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۰ ، ۲۱:۳۲
چهارشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۲:۳۹ ب.ظ

جانباز اعصاب و روان یعنی این

"هوالواقف علی السرائر و الضمائر"

پیش نوشت:

ضمیمه پست قبلی(دیداربا جانبازان اعصاب و روان)

*

یکبار ایوب داد و بیداد راه انداخته بود.زهرا و شهیده ایستاده بودند و با نگرانی نگاهش می کردند.ایوب داد زد:

"هرچه می گویم،نمی فهمند.باباجان هواپیمای دشمن آمده."

و به مگسی که دور اتاق می چرخید اشاره کرد.بلند داد کشید :

"آخر من به تو چه بگویم؟بسیجی لامذهب چرا کلاه سرت نیست؟اگر تیر بخوری و طوریت بشود حقت است..."

دستشان را گرفتم و بردم بیرون.توی کمدمان خرت وپرت زیاد داشتیم،کلاه هم پیدا می شد. دادم که سرشان بذارند.هر سه با کلاه روبروی ایوب نشستیم تا آرام شد.

*

اوایل توی ظرف یکبار مصرف غذا می خوردیم.صدای خوردن قاشق و بشقاب به هم باعث می شد حمله عصبی سراغش بیاید. موج که می گرفتش،مردهای خانه و همسایه را خبر می کردم.آنها می آمدند و دست وپای ایوب را می گرفتند.رعشه می افتاد به بدنش.بلندش می کرد و محکم می کوبیدش به زمین.

دستم را می کردم توی دهانش تا زبانش را گاز نگیرد.عضلاتش طوری سفت می شد که حتی مردها هم نمی توانستند انگشت هایش را از هم باز کنند.لرزشش که تمام می شد. شل و بی حال روی زمین می افتاد.انگشت های خونینم را از بین دندان هایش بیرون می آوردم.نگاه می کردم به مردمک چشمش که زیر پلک ها آرام می گرفت....

*

نیمه های شب بود.با صدای ایوب چشم باز کردم.بالای سرم ایستاده بود. پرسید:"تبر را کجا گذاشتی؟ "ازجایم پریدم"تبر را می خواهی چه کار؟" انگشتش را گذاشت روی بینی و آرام گفت: "هیس !کاری ندارم،می خواهم پایم را قطع کنم!درد می کند،می سوزد. هم تو راحت می شوی،هم من.این پا دیگر پابشو نیست."

حالش خوب نبود،نباید عصبانیش می کردم.یادم آمد تبر در صندوق عقب ماشین است.

-راست میگویی،ولی امشب دیر است.فردا صبح می برمت دکتر برایت قطع کند.

سرش را تکان داد و از اتاق بیرون رفت.چند دقیقه بعد برگشت.پایش را گذاشت لبه ی میز تحریر . چاقوی آشپزخانه را بالا برد و کوبید روی پایش.از صدای جیغم محمد حسین و هدی از خواب پریدند. با هر ضربه ی ایوب تکه های پوست و قطره های خون به اطراف می پاشید...اگر محمدحسین به خودش نیامده بود،ایوب خودش پایش را قطع می کرد...

منبع: کتاب واینک شوکران ۳...روایت های عاشقانه شهلا غیاثوند از همسرش شهید ایوب بلندی که جانباز اعصاب و روان بود و در سال ۸۰ به مقام شهادت نائل شد...

پس نوشت:

او رفته بود که همه ی هستی اش را یک جابدهد و خدا داشت ذره ذره از او می گرفت...


+ این بخش کوچکی از معرفی یک جانباز اعصاب و روان بود...

+ شهلا غیاثوند بعد از اینکه ایوب بلندی به مقام جانبازی نائل شد به ازدواج او درآمد و ۱۸ سال فداکارانه با او زندگی کرد...

+ با وجود چنین بنده هایی من نمیدانم اگر قرار باشد خدا بنده هایش را رتبه بندی کند من کجاها قرار بگیرم...

+ توصیه میکنم حتما حتما حتما این کتاب "و اینک شوکران ۳ (ایوب بلندی به روایت همسرش)"را بخرید و بخوانید...اگر هم قبلا خوانده اید همین امروز بروید سراغش و دوباره بخوانید...کل کتاب دو سه ساعتی بیشتر وقت نمی گیرد...آیینه تمام نمای یک رمان عاشقانه فقط از جنس واقعی اش نه خیالی...

+برای نظر دادن از پست پایین استفاده کنید...چون این پست فقط ضمیمه ای بود برای پست دیدار با جانبازان اعصاب و روان تا بهتر بشناسیمشان... 

دل نوشت:ببین رفیق!این آقا بخاطر من و تو به این روز افتاده بود...نگو "میخواست نره!ما مجبورش نکرده بودیم" این به معنای واقعی انسان بود...ازهمونا که خدا خلیفه خودش روی زمین میدونست...باید می رفت که من و تو الان باشیم ...اینجا...پشت مانیتورمون!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۳۹
جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۸۹، ۰۷:۵۹ ب.ظ

وقتی قدیانی همه چیز را به تمسخر می گیرد

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

«... وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا ... .» (بقره/83)؛ ... و با مردم [به زبانِ‏] خوش سخن بگویید ...

قضیه از همان فیلم معروف شروع شد...

فیلمی که یک شخص به ظاهر بسیجی در مواجهه با فائزه هاشمی رفسنجانی شروع به بد دهانی می کند.چند مدتی میگذرد کاشف به عمل می آید شخص بسیجی فیلم ، همان سعید تاجیک نویسنده کتاب جنگ دوست داشتنی ست.

اظهار نظر ها همین جا شروع می شود.علی مطهری موضع میگیرد که برای فائزه اگر دق کنیم سزاوار است.از آنطرف حسین قدیانی فائزه را فاحشه می خواند و ... سپس تقی دژاکام درباره این حرف قدیانی موضع میگیرد و...

نهایتا قضیه جدی می شود تا حدی که آیت الله مکارم شیرازی واکنش نشان می دهند: "طرف هرکس می‌خواهد باشد ما در نظام اسلامی زندگی می‌کنیم، برادر‌ها، خواهر‌ها و به ویژه کسانی که خود را منتسب به حزب الله می‌کنند باید خیلی مراقب زبانشان باشند. من فیلم این قضیه را دیدم که بسیار زننده بود.اختلاف سیاسی سبب نمی‌شود قلم زبان روی حساب و کتاب نباشد قلم و زبان‌ها باید روی حساب و کتاب باشد نباید سخنی گفت که حدّ شرعی دارد"

و سرانجام روز گذشته مقام معظم رهبری -حفظه الله- در جلسه ای که با اعضای مجلس خبرگان داشتند حجت را بر همگان بخصوص مدعیان ولایت مداری تمام کردند:

"فضاى اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکى از آن چیزهائى است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد.فضاى هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسى است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالى ندارد؛ اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشى و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد - که امروز احتیاج به این آرامش هست - خداى متعال را هم از ما خشمگین میکند. من میخواهم این پیامى باشد به همه‌ى آن کسانى که یا حرف میزنند، یا مینویسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همه‌ى اینها بدانند، کارى که میکنند، کار درستى نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسى غلط یا یک فکر دینى غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسى، یک حرف دیگر است؛ ما این دومى را به طور کامل و قاطع نفى میکنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضى این کار را میکنند. من بخصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضى از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبى هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است"

اما...

دیروز حسین قدیانی در وبلاگش مطلبی می نویسد با عنوان:"کلا به شما عرض میکنم!بابای ماست خامنه ای" و در این پست نشان می دهد به نوعی پیام رهبری را با کمال جان دریافت کرده و مطلبی که در مورد فائزه نوشته را اصلاح میکند...

ولی متاسفانه امروز مطلب دیگری به روی صفحه قطعه بیست و شش می فرستد با عنوان"دفاع تمام قد قطعه ۲۶ از مسئولان نظام" که در آن مسئولان نظام را به تمسخر گرفته و شاید حرف های رهبری را هم...!!

پس نوشت:

«... وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامًا» (فرقان/63)؛ ... و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى‏دهند.


+ من اینجا مدافع هیچ شخصی نیستم اما برای خودم خط قرمزی را متصورم که به من اجازه نمیدهد حتی به آنهایی که گرایش سیاسی شان با من در تضاد است توهین کنم...اما فک کنم اینگونه خط قرمز ها برای جناب قدیانی معنای خاصی ندارد!آن هم در مورد رئیس مجمع تشخیص مصلحت که رهبری درابتدای سخنان دیروزشان لب به تشکر از ایشان گشودند...رئیس جدید مجلس خبرگان(آیت الله مهدوی کنی)هفته گذشته ایشان را یار دیرین خود خواندند و ...احساس میکنم جناب قدیانی خودشان ونظرشان را مهم تر از نظر رهبری ورئیس مجلس خبرگان تصور میکنند!!

+دوستان یک چیز را در نظر داشته باشند...وقتی لباس دین پوشیدی و حتی گاهی نام یک بسیجی را بدنبال خودت کشاندی حواست باید به رفتارت باشد...به اندازه تمام کارهایی که میکنی وبه وجهه دین وحتی بسیجی ها ضربه میزنی در پیشگاه خدا مسئولی که هیچ...نوعی حق الناس هم به گردن داری به خاطرتخریب چهره دیگر افراد دین دار که به دلیل رفتار تو تهمت وناسزا می شنوند!

+لینک پیشنهادی:متن کامل بیانات رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان(+) / رهبری محکوم کردند،شاگرد شریعت مداری تشکیک کرد،قدیانی به شوخی گرفت(+)

۳۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۸۹ ، ۱۹:۵۹
پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۸۹، ۰۲:۵۵ ب.ظ

بلوتوث

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

پیش نوشت:

Say : " O my Servants who have transgressed against their souls ! Despair not of the Mercy of God : for God forgives all sins : for He is Oft-Forgiving, Most Merciful.Zomar -53

رحمت خدا همه جا هست

لطفا بلوتوث وجودتان را روشن کنید!

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۸۹ ، ۱۴:۵۵
چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۸۹، ۱۱:۳۰ ب.ظ

بیایید هدفمند شویم

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

این روزها هدفمند شدن بحث داغیه...کاش در این بحبوحه هدفمندی ها خودمان را هدفمند کنیم!

.

.

.

.

.

چشمان خود را هدفمند کنیم: امام صادق(ع)فرمود: کسی که نگاهش به زنی (نامحرم) بیفتد و فوراً چشم خود را به طرف آسمان کند یا آن را فرو ببندد، چشم خود را برهم نمی زند مگر این که خدای بزرگ و بلند مرتبه از حوریان بهشتی به ازدواج او درآورد.(بحار الانوار،ج ۱۰۴، ص ۳۷)

دهان خود را هدفمند کنیم: رسول اکرم(ص)میفرمایند: ترک غیبت نزد خداوند از ده هزار رکعت نماز مستحبی محبوب تر است.(مستدرک الوسائل ج۹ ص۱۱۷)

جوانه خواهم زد


+شما بگویید پاداش هدفمند کردن گوش از زبان معصومین را.....

+اینجا ایران است و بازهم.......!!! (+) و (+)

+لینک های بالا را حتما ببینید بعد به سوال من پاسخ دهید که مسئولان فرهنگی کی قرار است از خواب زمستانی بیدارشوند؟!

+خدایا می شود غم های حضرت صاحب-عج- را از دست این شیعه نماها سرشکن کنی به دل های ما...تا ما اندکی غصه این بی فرهنگی های روشنفکرانه را بخوریم؟! می شود؟!

+حضور کم رنگمان در وبلاگ هایتان را ببخشید...۲شنبه آخرین امتحانمان است به امید خدا...بعدش جبران میکنیم انشاالله...دعا بفرمائید...

+نوای وبلاگم جدیده...خیلی دوسش دارم...

۴۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۸۹ ، ۲۳:۳۰
يكشنبه, ۲۶ دی ۱۳۸۹، ۰۳:۱۵ ب.ظ

یک جرعه خورشید

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

این روزا اگه ازخونه بزنین بیرون...با این هوای ابری سرما وجودتون رو میگیره...دل آدم لک میزنه واسه یه جرعه خورشید که به وجودش بتابه وگرمش کنه...نه که خورشید نباشه...هست و نورش رو از پشت ابرا میفرسته واسمون...اما گرما یه چیزیه که باید از پشت ابر بیرون بیاد تا برسه دست ما...

.

.

.

.

.

.

امام مهدی(عج):"...و اما چگونگی انتفاعی که مردم در غیبت از من می برند،همچون انتفاع از خورشید است هنگامی که در پشت ابرها پنهان می شود..."(بحارالانوار،ج۵۳،ص۱۸۰)

خورشید پشت ابر

پس نوشت:

آقا سردمان شده...اندکی بر ما بتابان وجودت را...


+طلوع می‌کند آن آفتاب پنهانی/ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی/دوباره پلک دلم می‌پرد، نشانه چیست؟/شنیده‌ام که می‌آید کسی به مهمانی/کسی که سبزتر از هزار بار بهار/کسی، شگفت کسی! آن چنان که می‌دانی...

+در این ایام امتحانات ...تندتند آپ کردنمون گرفته کاریش هم نمیشه کرد!!

+این روزا چپ وراست برامون اس ام اس هواپیمائی میاد!که بعضی وقتها هم لبخند میکاره روی لبامون!(پیش خودتون نگید چقدر بی رحم...بخاطر از دست دادن هموطنامون که نباید خندید...اون به جای خود)..داشتم فکر میکردم این اس ام اس ها وقتی برسه دست مسئولین چه واکنشی نشون میدن؟...همون مسئولایی که با وجود بدی آب وهوا مجوز پرواز رو صادر کردن...جالبه من شنیدم تعدادی از مسافرای همین پرواز بخاطر بدی آب وهوا پروازشون رو کنسل کردن...اما مسئولین...

+دوستانی که پست پایین رو ندیدن یه نگاهی بهش مرحمت کنن!!

+صرفا جهت اطلاع:عکس های جدید از نمایش توقیفی "هدا گابلر " به همراه مجوز روابط عمومی تئاتر شهر برای عکاسی از نمایش هداگابلر(+)

۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۸۹ ، ۱۵:۱۵
شنبه, ۲۵ دی ۱۳۸۹، ۰۹:۴۵ ب.ظ

موسیقی در بهشت

"هوالواقف علی السرائر والضمائر"

راوی می گوید:گفتم یا رسول الله-ص- فدای تو شوم...می خواهم سوالی کنم اما خجالت میکشم و آن اینکه:

آیا در بهشت غنا وجود دارد؟

حضرت فرمود:در بهشت درختی ست که خداوند به بادها امر می کند برآن درخت بوزند و آن را به حرکت در می آورند و از آن درخت نغمه هایی صادر می شود که هرگز خلائق به خوبی ولذت آن نشنیده اند...

وبعد حضرت فرمودند:این پاداش کسانی ست که در دنیا از ترس خدا شنیدن غنا را ترک کرده باشند.

منبع:ص۱۲۷ از کتاب قصه های قیامت(حبیب الله اکبرپور)


+هر چه می خواهد دل تنگت از موسیقی بگو...قبول داری؟ نداری؟ دلیل هر کدوم؟ حدیثی چیزی میدونی...

۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۸۹ ، ۲۱:۴۵